یک سوال بسیار جدی: کسی حواسش به اعصاب طرفداران هست؟/نظارت بر کار گزارشگران ورزشی صدا و سیما کی آغاز می‌شود؟/یادداشت نویسنده “کافه سینما” را بخوانید

دوشنبه, ۱۶ مرداد ساعت ۰۱:۱۸ کافه سینما

فرستادن به ایمیل چاپ

+ ۳

+ ۲

کافه سینما-وحید قادری: …همین دقایقی پیش بود که ایشان به قول معروف از اسکی‌بازی روی اعصاب تماشاگران پرسپولیسی پس از بازی با صبا فارغ شدند. این گوینده باسابقه نیز به سبک و سیاق همکار خود دقایق بسیاری از بازی را به انتظار سوت پایان، نتیجه را بالا و پایین می‌کند و برای شکست تیم (چه تیم ملی و چه دو تیم پرهوادار کشور) دنبال مقصر می‌گردد. اکثر اوقات در حال تحلیل مادی و معنوی بازی است و برای آینده تیم‌ها و بالاخص مربیان تصمیماتی اتخاذ می‌کند. و مدام می‌خواهد عدل و انصاف‌اش را ثابت کند. خدا حفظش کند که به فکر همه چیز هست جز اعصاب طرفداران تیم. جالب این که در دقایق انتهایی بازی امشب از این که نمی‌تواند صدای تماشاگران را بشنود و این که به چه چیزی اعتراض می‌کنند حسابی کنجکاو شده بود.

سوالی که پیش می‌آید این است که آیا کسی باید حواسش به این مردم باشد یا نه؟ کسی هست که به کیفیت و نحوه گزارش این آقایان نظارت کند یا نه؟ هیچ کدام از این افراد، چه گزارشگران و چه روسای آن‌ها اصلا به چیزی علاقه دارند که با این وضع اسفناک و بغرنج که بیشتر اوقات منجر به خاموش کردن (یا به عبارتی خفه کردن) صدای تلویزیون منجر می‌شود آزار ببینند؟ کسی به کیفیت پخش مسابقات تیم ملی ایران، پرسپولیس و استقلال، تیم‌هایی که در جام باشگاه‌های آسیا بازی می‌کنند، اصلا تیم ‌های ملی پرطرفداری مثل ایتالیا، آلمان و … علاقه دارد که بفهمد در طول مشاهده یک بازی فوتبال چه زجری را باید متحمل شود؟ کسی می‌داند که هوادارانی که پای تلویزیون نشسته‌اند که بازی تیم محبوب‌شان را تماشا کنند انتظار ندارند گزارشگر بازی چپ و راست افاضات کرده و اطلاعات‌اش را به رخ بیننده نگون بخت بی‌انتخاب بکشد و درباره قیمت بازیکنان و … تکه‌پرانی کند؟ کسی متوجه هست که تماشاگران تلویزیونی هم پس از مدتی، ممکن است همانند روزهایی که کلا بی‌خیال محرومیت تیم می‌شوند و از الفاظ قبیحه استفاده می‌کنند، هر چه داد دارند بر سر این افراد بکشند؟…

(حالا متن کامل را مقاله را در کافه سینما بخوانید.)

کافه سینما-وحید قادری: بله دوستان، درست حدس زده‌اید. من پرسپولیسی هستم و به شدت هم از باخت تیم محبوبم ناراحتم. هیچ دوست ندارم تیمی که قرار است قهرمان شود این قدر ابتدای فصل را بد شروع کند! این را گفتم تا بدانید خبری از عجز و لابه و ناامیدی از آینده این تیم نیست. اما فکر کنم این بار باید از تمامی هواداران تیم رقیب که می‌دانم حداقل برای امشب خوشحالتر از من هستند بخواهم با من همصدا شوند.

هدفم هم یک شخص خاص است که به نظرم دیگر دارد کاسه صبرم را لبریز می‌کند و ممکن است کار به جاها (الفاظ) باریک بکشد و به رای کمیته انضباطی حداقل یکی دو هفته‌ای از دیدن فوتبال از تلویزیون محروم شوم.

وقتی آدم فوتبال لیگ‌های بزرگ دنیا را می‌بیند که تماشاگران چه فاصله کمی با زمین دارند و به راحتی دست‌شان به بازیکنان خودی و حریف می‌رسد و خطایی نمی‌کنند شگفت‌زده می‌شود. تماشاگرانی که گاهی حتا افسانه‌هایی از مبارزات آنها گفته می‌شود که آدم تعجب می‌کند که بازیکنان با دل شیر جلوی چشم آنها بازی می‌کنند. چند وقتی هم هست که تلویزیون شروع کرده به فرهنگسازی برای تماشاگران پرشور ورزشگاه‌ها و چه از زبان گزارشگران و چه از زبان مفسرین و کارشناسان، توصیه‌های گاهی خاضعانه و گاهی بزرگوارانه پخش می‌کند برای هدایت این سرمایه‌های ملی که مثلا در ورزشگاه‌ها شعار ندهند؛ صندلی نشکنند؛ به داور احترام زیادی نگذارند و این قبیل حرف‌ها.

اما باز هم هیچ نمی‌خواهم از این مردم گله کنم که گاهی به نظرم خیلی فهیم‌تر از کسانی هستند که مرتب و پشت سر هم برای آنها تکلیف تعیین می‌کنند و با نصیحت‌های خردمندانه و طعنه‌های گاه و بی‌گاه، صبر و حوصله تماشاگران آلمانی و ژاپنی را به سر تماشاگران وطنی می‌کوبند. به نظر می‌آید کسی در تلویزیون در برابر این افاضات بایستد و اگر کسی نیست حداقل جایی دل‌مان را خنک کنیم.

چند وقت پیش در بازی تیم ملی ایران و ازبکستان، یکی از همین معلمان اخلاق (آقای ج خ، به سبک افشاگری‌های این روزها!) آنقدر از دقایق ابتدایی بازی از بازی تیم ملی انتقاد کرد که توانست نقش موثری در تهییج روحیه ملی ایفا کند. این بود که همه کسانی که از تلویزیون بازی را تماشا می‌کردند هم قسم شده بودند که با دعای خیر، تیم ملی را همراهی کند که با برد بازی به این آقای گزارشگر بفهماند که نباید از دقایق ابتدایی و با چند اتفاق کوچک بازی را به حریف واگذار کرده و به حساب و کتاب امتیازات از دست رفته پرداخت. خوشبخانه گل لحظات آخر خلعتبری در لحظات پایانی ایشان را که حتی گاهی به نظر می‌رسید که از خطرهای تیم حریف بیشتر از خطرهای تیم خودی هیجان‌زده می‌شود انگشت به دهان کرد که از این بابت خدا را شکر می‌کنیم. این رویه‌ای است که در بین گزارشگران محترم تلویزیون ملی به آقای مزدک میرزایی هم سرایت کرده و ایشان هم ید طولایی در این زمینه پیدا کرده‌اند. همین دقایقی پیش بود که ایشان به قول معروف از اسکی‌بازی روی اعصاب تماشاگران پرسپولیسی فارغ شدند. این گوینده باسابقه نیز به سبک و سیاق همکار خود دقایق بسیاری از بازی را به انتظار سوت پایان، نتیجه را بالا و پایین می‌کند و برای شکست تیم (چه تیم ملی و چه دو تیم پرهوادار کشور) دنبال مقصر می‌گردد. اکثر اوقات در حال تحلیل مادی و معنوی بازی است و برای آینده تیم‌ها و بالاخص مربیان تصمیماتی اتخاذ می‌کند. خدا حفظش کند که به فکر همه چیز هست جز اعصاب طرفداران تیم. جالب این که در دقایق انتهایی بازی امشب از این که نمی‌تواند صدای تماشاگران را بشنود و این که به چه چیزی اعتراض می‌کنند حسابی کنجکاو شده بود.

سوالی که پیش می‌آید این است که آیا کسی باید حواسش به این مردم باشد یا نه؟ کسی هست که به کیفیت و نحوه گزارش این آقایان نظارت کند یا نه؟ هیچ کدام از این افراد، چه گزارشگران و چه روسای آن‌ها اصلا به چیزی علاقه دارند که با این وضع اسفناک و بغرنج که بیشتر اوقات منجر به خاموش کردن (یا به عبارتی خفه کردن) صدای تلویزیون منجر می‌شود آزار ببینند؟ کسی بازی تیم ملی ایران، پرسپولیس و استقلال، تیم‌هایی که در جام باشگاه‌های آسیا بازی می‌کنند، اصلا تیم ملی ایتالیا، آلمان و … علاقه دارد که بفهمد در طول مشاهده یک بازی فوتبال چه زجری را باید متحمل شود؟ کسی می‌داند که هوادارانی که پای تلویزیون نشسته‌اند که بازی تیم محبوب‌شان را تماشا کنند انتظار ندارند گزارشگر بازی چپ و راست افاضات کرده و اطلاعات‌اش را به رخ بیننده نگون بخت بی‌انتخاب بکشد و درباره قیمت بازیکنان و … تکه‌پرانی کند؟ کسی متوجه هست که تماشاگران تلویزیونی هم پس از مدتی، ممکن است همانند روزهایی که کلا بی‌خیال محرومیت تیم می‌شوند و از الفاظ قبیحه استفاده می‌کنند، هر چه داد دارند بر سر این افراد بکشند؟

پیشنهاد می‌کنم فکری به حال این اوضاع بکنیم. اگر قرار است به تماشاگران ورزشگاه‌ها آموزش بدهیم که صبر پیشه کنند و دست از نتیجه‌گرایی بردارند و چه و چه، باید خودمان هم به این چیزها اعتقاد داشته باشیم. این که فوتبال نود دقیقه است و تا آخرین لحظه باید امیدوار بود و فلان و فلان؛ این حرف‌ها فقط مال تماشاگران نیست. تا آن موقع که کسی پیدا شود که به حرف ما هم گوش کند، ترجیح می‌دهم صدای تلویزیون را قطع کنم و این قدر خودم را برای پیدا کردن کلمات مناسب آزار ندهم.

راستی دیدید یادم رفت این آقای گزارشگر دومی را با اسم مستعار نام ببرم. پس اصلاح می‌کنم: آقای م م، لطفا کمی بیشتر دقت کن.

Tags:

افزودن نظر

جوملا فارسی توسعه و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری جوملا
حامی پروژه ملی جوملا فارسی شرکت نوید ایرانیان


کافه سینما-آخرین اخبار و یادداشت های سینمای ایران و جهان

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.