به گزارش خبرگزاری مهر، الکساندر ترنتیف در مطلب خود تحت عنوان شطرنج ایرانی در هفته نامه «اودناکو» به عواقت تنش آفرینی در خصوص موضوع هسته ای ایران اشاره می کند و آن را غیر مسئولانه و خطرناک می داند. متن مقاله این نویسنده روس به شرح زیر است:
در سال ۲۰۰۹ که باراک اوباما تازه به قدرت رسیده بودند، ناظران زیادی روابط ایران با قدرت های غربی را به شطرنج بازی تشبیه مینمودند. در آن زمان باراک اوباما اعلام کرده بود که ”اگر رهبران ایران مشت خود را باز کنند، حاضر است به سوی آنها دست دراز کند”. تهران به این پیشنهادها باور پیدا نکرد و آمریکایی ها دوباره به سیاست اتمام حجت و تهدید باز گشتند. ولی تحریمهای ضد ایرانی کارگر نمیشود و به گفته کارشناسان گزینه تجاوز نظامی به جمهوری اسلامی ایران برای ایالات متحده به یک ”ماجراجویی انتحاری” تبدیل خواهد شد. به علاوه در منطقه خاور میانه چالشهای فزاینده ای بروز میکنند و لذا کارشناسان علوم سیاسی واشنگتن بعید نمیدانند که در این منطقه ساختار سیاسی جدیدی به وجود آید.
دور سوم مذاکرات درباره برنامه هستهای ایران در روزهای ۱۹-۱۸ ژوئن در مسکو برگزار شد و به پیشرفتهای مهم و جهشی نیانجامید. مذاکرات به ابتکار تهران قطع شد؛ زیرا طرف دیگر حاضر نشد پیشنهادهای طرف ایرانی را قبول کند. در حالی که گروه ۱+۵ بر پیشگیری از غنی سازی اورانیوم تا ۲۰درصد به عنوان یک نوع حد نصاب پافشاری میکند، تهران از قدرتهای اساسی جهانی درخواست مینماید که حق آن را برای توسعه انرژی هسته ای صلح آمیز به رسمیت بشناسند. جمهوری اسلامی ایران حتی حاضر است ضمانت بدهد که اورانیوم را تا ۲۰درصد غنی سازی نکند چنانچه غرب وعده بدهد که غنی سازی اورانیوم را در خاک خود انجام داده و محصول نهایی را در اختیار ایران بگذارد. در مجموع ایران طی سال های اخیر به سازش متمایل نشده و ایالات متحده و اروپا متوجه شده است که تحریمها تأثیر فلج کنندهای نداشته است.
تحریمهای ضد غربی
البته تحریمها بر اقتصاد جمهوری اسلامی ایران اثر منفی گذاشت؛ ولی نمیتوان گفت که اقتصاد ایران به ویرانه تبدیل شده باشد. کمبود ارز خارجی در بازار داخلی یکی از مهمترین مشکلات برای ایران شد. رشد نرخ تورم هم ناراحت کننده است. قیمت های بعضی کالاهای مصرفی به میزان ۲-۱٫۵ برابر افزایش یافته است.
مبارزه با بحران در ایران ناظر بر یک نوع پولی کردن امتیازات است. برای مثال، تا همین اواخر دارندگان کارت سوخت میتوانستند بنزین به قیمت نازل بخرند. ولی در حال حاضر در مجلس گذر به قیمتهای تجاری سوخت در دست بررسی است. رشد قیمت ها و لغو یارانههای غیر مستقیم باید به وسیله یارانههای مستقیم دولتی برای اقشار کم درآمد جبران شود. در ماه مارس هیئت دولت تصمیم گرفت یارانههای مذکور را از ۴۵۰ هزار تا ۷۳۰ هزار ریال در ماه به ازای هر فرد افزایش دهد ولی مخالفان رئیس جمهور از این اقدام انتقاد نمودند. لاریجانی رئیس مجلس اظهار داشت که اگر دولت پول اضافی دارد، باید از آن برای حمایت از تولید داخلی استفاده نماید.
کاهش درآمدهای نفتی ایران در شرایط تحریم از سوی اتحادیه اروپا که ۲۰ درصد این درآمدها را تأمین میکرد، قابل بحث نیست ولی بحث درباره انزوای کامل اقتصادی ایران هم معنی ندارد. جمهوری اسلامی صادرات به کشورهای آسیایی و آفریقایی را نه تنها کاهش نداده بلکه سال به سال افزایش میدهد. غوغای مسئولین واشنگتن که در ماه آوریل از تدوین فهرست بیست کشوری که از خرد نفت ایرانی امتناع نکرده و مورد مجازات قرار خواهند گرفت. کمک نمیکند. تهدیدهای امریکایی بی اثر مانده و آفریقای جنوبی که در آن لیست قرار داشت، گویا عمداً طی یک ماه گذشته واردات نفت از ایران را به میزان ۱۰۰ هزار تن افزایش داد.
جمهوری اسلامی ایران در محور آسیای شرقی هم چشم انداز خوبی دارد. تهران امیدوار است که بسته شدن بازارهای اروپایی با صادرات به چین جبران شود. چینیها طی مدتی تحت فشار آمریکا صبر کرده و از سرمایهگذاری در ایران خودداری مینمودند. در سال ۲۰۱۱ بسیاری از شرکت های چینی کار خود را در ایران به حال تعلیق در آورده بودند. طرحهای مهم برای طرف ایرانی منجمد شدند که این امر باعث نارضایتی ایرانیان شد. شرکت ملی نفت چین دو بار طی یک سال گذشته از تهران هشدارهایی در مورد تخلف از مواعد ساخت پروژهها دریافت نمود.
ولی هنگامی که پکن متوجه شد که ایالات متحده تجاوز نظامی به ایران را برنامه ریزی نمیکند، همکاری از سر گرفته شد. چینیها از بعضی طرحهای نفتی و گازی در ایران امتناع کردند ولی همزمان واردات نفت ایرانی را افزایش دادند که در سال ۲۰۱۱ این رقم نسبت به سال ۲۰۱۰ رشد بیش از ۲ برابری از خود نشان داد. در حال حاضر چین قریب به ۲۵% نفت ایرانی را میخرد. دو قدرت آسیایی طی مدتی با مشکل پرداختهای بانکی مواجه بودند ولی درباره انجام پرداختها به پول یوآن چین توافق کرده و این مسأله را رفع نمودند.
در روابط ایران با هند وضعیت مشابهی ایجاد شده است: از فوریه سال ۲۰۱۲ در جریان رایزنیهای دولتی نحوه جدید پرداختها به روپیه هندی طراحی شد که از طریق بانک (UCO) در کلکته و دو بانک خصوصی ایرانی به نام های پارسیان و کار آفرین انجام گرفت. ۴۵درصد باقیمانده پرداختها طبق توافقات مقدماتی به طلا انجام خواهد شد.
بنا بر این، تحریمهای ضد ایرانی به اقتصاد غرب از جهت غیر منطقهای ضربه وارد نکرد. رشد شدید قیمتها صورت نگرفت و اروپا با کمبود نفت روبرو نشد زیرا کاهش صادرات ایرانی با صادرات لیبی جبران میشود که به سطح تولید قبل از جنگ باز گشته است.
مسئله این است که محاصره بانکی ایران باعث میشود که دلار به تدریج نقش خود را به عنوان وسیله پرداختها بابت نفت از دست بدهد. ابتدا در جمهوری اسلامی ایران و سپس شاید در همه کشورهای عضو اوپک. این امر برای نظام مالی آمریکا که در نتیجه بحران جهانی تضعیف شده است، خواب خوفناک خواهد شد. انحصار دلار در بازار انرژی است که ارز امریکایی را زنده نگه میدارد. تصادفی نیست که الآن عده زیادی میگویند که شورای امنیت سازمان ملل متحد سه سال پیش تحریمهای ضد غربی اعمال کرد.
در آستانه تنش زدایی
روند تنش زدایی که اواخر سال های ۱۹۶۰ و اوایل سال های ۱۹۷۰ در جهان رخ داد، با رشد وابستگی اروپا به واردات حاملهای انرژی شوروی مصادف شد. در شرایط رجزخوانیهای تجاوزکارانه باراک اوباما و هیلاری کلینتون که درباره نظام مذهب سالاری ایران بحث میکنند، به تدریج از پشت سر آنها صاحبان واقعی غرب ظاهر میشوند که البته از تضعیف ایران راضیاند ولی نه به قیمت افت تجارت جهانی نفت. از این نظر مقاله کنث والتس کارشناسان معروف و متخصص خلع سلاح تحت عنوان ”چرا ایران باید بمب را به دست آورد؟” توجه عمومی را به خود جلب میکند. این مقاله اوایل ماه جولای در نشریه معتبری ”فارین افرز” آمریکا درج گردید.
والتس سه گزینه احتمالی توسعه بحران ایران را بررسی میکند:
۱- فشار دیپلماتیک و تحریمهای اقتصادی ایران را به متوقف کردن برنامه هسته ای وادار میکند. احتمال این فرجام قضیه بسیار ضعیف است.
۲ – ایران در یک قدمی جهش نهایی که باعث ساخت و آزمایش فوری سلاحهای هسته ای منجر شود، متوقف میگردد. احتمال تحقق این سناریو در رابطه با ایران فوق العاده بالاست. ۳۳۳۷
۳ – ایران به اجرای برنامه هسته ای خود ادامه داده و اولین بمب اتم را تولید میکند. والتش سنایوی سوم را از همه بهتر میداند و مینویسد: این سناریو بهترین عواقب را به دنبال خواهد داشت. نخبگان ایرانی با احتیاط بیشتری رفتار کرده و به سنجیدن خطرات خواهند پرداخت و در این منطقه تعادل معقولانه نیروها برقرار خواهد شد. جمهوری اسلامی به نیروی مقابل طبیعی برای اسرائیل تبدیل خواهد شد که در حال حاضر در خاور میانه انحصار هسته ای دارد”. تأکید میگردد که این سخنِ نه یک مخالف افراطی جهانی شدن بلکه نظریه پرداز شناخته شده مناسبات بین الملل است که طی سالهای زیادی با وزارت امور خارجه امریکا همکاری میکرد.
ممکن است در شیوه عمل غرب در محور سوریه هم تحول جالبی رخ دهد. از قرار معلوم، شراکت بین ایران و سوریه یکی از علل برخورد سازش ناپذیر آمریکا با رژیم اسد است. در بهار سال ۲۰۱۱ یکی از مسئولین بلندپایه سعودی در گفتگو با جان هنا، رئیس سابق دفتر دیک چنی معاون سابق رئیس جمهور امریکا، اظهار اطمینان کرد که حذف شدن رژیم سوریه برای ریاض و آل سعود عواقب بسیار مثبتی به دنبال خواهد داشت. وی گفت: ”پادشاه میداند که چیزی به اندازه از دست دادن سوریه نمیتواند ایران را تضعیف کند”. واشنگتن یک سال است که مشغول عملی کردن طرح متحدان سعودی خود است.
ایران به نوبه خود همچنان به دولت بشار اسد کمک میکند. این کمک هم اقتصادی است و هم سیاسی و نظامی. ولی با وجود ادعاهای رسانههای گروهی غرب، افسران ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در جنگ داخلی سوریه از طرف رژیم شرکت نمیکنند. اسد نیروی آموزش دیده خود را دارد. ولی دولت سوریه با استفاده از کمک مالی ایران دستمزد نظامیان را پرداخت میکرد. ایران همچنین عراق را تحت تأثیر قرارداد تا از محاصره کامل سوریه پیشگیری کند. اواخر ماه می نمایندگان سوریه در جریان مذاکرات با آیت الله خامنهای درباره طرح خط لوله انتقال گاز گفتگو کردند که قرار بود از مرز ایران تا سواحل مدیترانه ساخته شود. روبرت فیسک خبرنگار بسیار مطلع روزنامه ایندپندنت در بیروت با استناد به منابع بلندپایه خود در دمشق از احتمال سازش بین غرب، روسیه، عربستان سعودی و ایران درباره آینده سوریه خبر داد. نگرانی بعضی محافل غرب از وابستگی بیش از حد اتحادیه اروپا به واردات حاملهای انرژی روسی اساس این سازش را تشکیل خواهد داد. فیسک مینویسد که در حال حاضر امکان ساخت دو خط لوله از خاک سوریه بررسی میشود که یکی از آنها از ایران تا ساحل سوری مدیترانه (برای صادرات از آنجا به اروپا) است و دیگر خط لوله انتقال نفت از عربستان سعودی از طریق اردن تا ساحل سوریه است. برای روسیه رعایت منافع آن در سوریه و حفظ پایگاه در طارطوس تضمین میشود. برای اجرای این طرح ثبات در سوریه لازم است. در این شرایط بشار اسد که نیمی از مردم کشور طرفدار او هستند، تا دو سال آینده رئیس جمهور باقی خواهد ماند که موجبات ساخت خطوط لوله و ”گذر صلحآمیز قدرت به دولت دمکراتیک را فراهم نماید”.
بنا بر این، ایران مانند سابق یکی از ”عوامل کلیدی در بازی بزرگ” باقی مانده است. ما شاهد رقابت طرحهای پیچیده ژئوپلتیکی، تأثیر متقابل ترسها، ادعاهای عقیدتی و برنامههای بزرگ اقتصادی هستیم. در این شرایط بعید نیست که عواقب بحران ایرانی با انتظارات ترتیب دهندگان آن تفاوت کامل داشته باشد. جنگ جویانی که مدتهاست که طبل جنگ را میزنند، ممکن است چیزی جز کوزههای شکسته نصیبشان نشود در حالی که در خاور میانه ساختار سیاسی غیر منتظره ای به وجود آید.
MehrNews Rss Feed