اهدای صلح نوبل به اتحادیه اروپا “تفریح چندش آوری” است

انتقاد شدید فارن پالیسی از اهدای جایزه صلح نوبل به اتحادیه اروپا

پایگاه اینترنتی “فارن پالیسی” در انتقاد از اعطای جایزه صلح نوبل به اتحادیه اروپا، اهدا کنندگان این جایزه را “طنزپردازان بزرگ” و این اقدام آنها را “تفریح چندش آور” توصیف کرد.

به گزارش سرویس بین‌الملل باشگاه خبرنگاران؛ فارن پالیسی در مقاله ای به قلم “الکس آسی” روزنامه نگار و وبلاگ نویس آمریکایی، اهدای جایزه صلح نوبل به اتحادیه اروپا را مورد انتقاد قرار داده و با توجه به اینکه هیچ دلیلی برای این اقدام “کمیته نروژی جایزه صلح نوبل” نتوانسته پیدا کند، آن را “تفریح چندش آور” توصیف کرده و اعضای کمیته صلح نوبل را افراد شوخ طبع و طنزپرداز، خوانده است.
نویسنده این مقاله در بخش هایی از نوشته خود، یادی هم از برندگان پیشین جایزه صلح نوبل _مانند باراک اوباما و هنری کیسینجر کرده و آنها را نیز شایسته دریافت این جایزه ندانسته است.
نویسنده معتقد است؛ کمیته اهدای جایزه صلح نوبل با انتخاب اتحادیه اروپا، به روند قبلی خود ادامه داده است.
در این مقاله آمده است؛ تار بجورن جاگلند، نخست وزیر سابق نروژ و رئیس کمیته جایزه صلح نوبل به هنگام اهدای جایزه صلح به اتحادیه اروپا، گفت: “ما می خواهیم بر روی آنچه که در حوزه صلح و سازش در اروپا محقق شده متمرکز شویم، این پیامی است برای اروپا که آنچه را که بدست آورده است حفظ کند و اجازه ندهد این قاره دوباره به سوی تجزیه برود، زیرا این امر به معنای پیدایش افراطی گری و ملی گرایی است.”
به عبارت دیگر، این جایزه به همان اندازه که بخاطر دستاوردهای گذشته اهدا شده، به همان میزان هم بخاطر تلاش های آینده است.
بدیهی است که اهدای این جایزه به اتحادیه اروپا در سال جاری، بیشتر نوعی همدردی با اتحادیه اروپا و اهدای شادی به منطقه یورو در دوره بحران لاینحل دائمی است.
اینکه این جایزه تا چه حد یونانی ها، ایرلندی ها و اسپانیایی ها را امیدوار خواهد کرد، مشخص نیست. در این دوران تنگنای اقتصادی جمله “بدبختی مهم نیست، انسانیت را احساس کن”، کمترین تسلی برای اروپاییان است. “گلایه ها را فراموش کنید، شما از جایزه نوبل سهمی دارید.”
بنابراین، پوچی یک مسئله است، اما بحث هایی وجود دارد که اتحادیه اروپا اکنون بزرگترین عامل افراطی گری سیاسی در قاره اروپا است. شکاف میان اروپای شمالی و جنوبی روز به روز افزایش می یابد.
هرچه این شکاف بیشتر می شود، خشم مردم نیز بیشتر می شود، زیرا تلاش هایی که برای نجات منطقه یورو انجام می شود، درد و رنج بیشتری را بر کشورهای منطقه حوزه مدیترانه وارد می آورد.
اعتراضات صورت گرفته علیه آنگلا مرکل در یونان طی هفته جاری، می تواند پیام آور اتفاقات آینده باشد.
اتحادیه اروپا به حدی تحت فشار است که در تاریخ بی سابقه بوده است. اکنون می توان به آسانی ترک خوردن یا منهدم شدن اتحادیه اروپا را مشاهده کرد.
در حقیقت این جایزه نوعی جایزه است که شما وقتی می توانید به دست آورید که هیچ دریافت کننده موجه یا مفیدی وجود ندارد. این سنت در مورد دیگر برندگان نهادی جایزه صلح نوبل مانند سازمان ملل متحد و صلیب سرخ نیز صادق است. هریک از این سازمانها، نهادهایی قابل تحسین هستند، اما هیچ یک از آنها به طور منظم مانع وقوع جنگ نشده اند.
کمیته نوبل نروژ واقعا اندکی بهتر از شورایی است که توسط مجله تایم برای اهدای “جایزه شخص سال” تشکیل می شود.
این مقاله در ادامه، اهدای این جایزه به باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ را نیز مورد انتقاد قرار داده و گفته است؛ اهدای این جایزه به اوباما به مراتب طنز آمیزتر از اهدای آن به کیسینجر در سال ۱۹۷۳ بود. قبلا هرگز این جایزه به خاطر “جورج بوش نبودن” به کسی اهدا نشده بود.
در توجیه اهدای جایزه ۲۰۱۲ به اتحادیه اروپا، عنوان می شود؛ حداقل در طول ۶۰ سال گذشته، در اروپای غربی صلح برقرار بوده است. اینکه نهادهای اقتصادی اروپا و همکاری سیاسی چقدر در این امر نقش داشته و لایق احترام هستید، سوال  جالبی است، اما این نظر که اتحادیه اروپا گسترش دهنده دمکراسی است، ضعیف تر از چیزی است که به نظر می آید.
درست است که اروپای جنوبی (پرتغال، اسپانیا، یونان) و اروپای شرقی به حدی از دمکراسی استقبال کرده اند که در تاریخ بی سابقه بوده است و درست است که مشوق عضویت در اتحادیه اروپا و دیگر مزایا در این فرآیند نقش آفرینیی کرده اند.
طمع و وسوسه پیوستن به اتحادیه اروپا در حرکت یوگسلاوی سابق به سوی آینده ای مسالمت آمیزتر و متمدن تر و حتی در حرکت ترکیه به سمت ایجاد اصلاحات دمکراتیک، قطعا تا حدی نقش داشته است، اما باید عنوان کرد که دیگر نقاط جهان هم بدون مشوق عضویت در اتحادیه اروپا به سوی دمکراسی بیشتر حرکت کرده اند.
آمریکای لاتین و بخش هایی از آسیا و حتی آفریقا به دمکراسی روی آورده اند، بنابراین می توان گفت که به اتحادیه اروپا بیشتر از آنچه که این اتحادیه در اقبال مسالمت آمیز مردم به صندوق های رای نقش داشته، احترام و اعتبار داده شده است.
آیا بدون وجود اتحادیه اروپا هم امکان وقوع این اتفاق وجود داشت؟ احتمالا.
درست است که به دلیل وجود یکسری کشورهای سازمان یافته، اکنون وقوع جنگ در اروپای غربی بیش از هر زمان دیگری در تاریخ این قاره، دور از ذهن و غیر قابل تصور است و اتحادیه اروپا در رسیدن اروپا به این وضعیت تا حدی نقش داشته است.
فرانسه و آلمان که مدتها رقیب یکدیگر بودند، نمی توانند جنگ مجدد با هم را تصور کنند. بازهم اتحادیه اروپا به پایان یافتن قرن ها بدبینی و خصومت میان این دو کشور کمک کرده است، اما ممکن است خوف و وحشت قرن بیستم حتی جنگ طلب ترین افراد در آلمان و فرانسه را متقاعد کند که درگیری بیشتر میان کشورهای آنها، ممکن است منجر به فاجعه و بلای بزرگتری شود.

*** “نروژی های شوخ طبع”
اصلی ترین بخش این مقاله، بخش پایانی آن است که نویسنده در تشریح علت اهدای این جایزه به اتحادیه اروپا، این اقدام را به تمسخر گرفته است.
وی می گوید؛ شاید نروژی ها در واقع طنز پردازان بزرگی باشند. در اهدای این جایزه به این سازمان (اتحادیه اروپا) در این برهه از زمان “تفریح چندش آور” خاصی وجود دارد.
از نظر بسیاری از ساکنان اروپا، اتحادیه اروپا یا به طور دقیق تر منطقه یورو، به غولی خفه کننده تبدیل شده که جان اقتصادهایی را که اندک فضایی برای تنفس دارند، به زور می گیرد. در ایرلند، یونان، اسپانیا، پرتغالی و شاید به زودی در ایتالیا هم این جایزه را فقط می توان طنز سیاه یک کمدین تلقی کرد.
در پایان باید گفت که به جایزه صلح نوبل، بیشتر از اهمیت واقعی آن بها داده می شود. در تمام طول تاریخ و اعتبار این جایزه، جایزه صلح نوبل فقط یک مسئله “حسن نیست” بوده است و با وجود آنکه “حسن نیت” ارزشمند و بهتر از برخی گزینه ها است، در امور بین الملل کافی نیست.


باشگاه خبرنگاران
بازنشر: ممتازنیوز

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.