به گزارش خبرآنلاین، هجدهمین شمار ه کتاب هفته «نگاه پنجشنبه» با ویژه نامه «ما و زمین انسان ها، سیاره رنج» روی دکه رفت. در این شماره یادداشت ها و گفتارهایی از «سیف الله گلکار، محمدصادق آئینه وند، سیدمحمد بهشتی، مهدی کرم پور، صادق زیبا کلام، عباس عبدی، فریدون مجلسی، احمدی طالبی نژاد و…» به چشم می خورد.
در بخشی از یادداشت سید محمد بهشتی با عنوان «درباره نسبت ما و محیط زیست؛ فرهنگ صاحبخانه ما است» می خوانیم:
«طی ۱۵۰ سال اخیر، در اثر مواجهه با تمدن غرب دچار احوالاتی شدهایم که گمان میبریم پایمان میلنگد و یک جایی و یک چیزمان اشتباه است. گاهی این اشتباه را در فرهنگمان جستوجو کردهایم و گاهی در سرزمینمان و البته وقتی که قائل به برقراری نسبت میان فرهنگ و سرزمینمان بودهایم، ایراد را متوجه هر دو کردهایم. بعد از مواجهه با تمدن مدرن غربی، ناگهان فاصلهای را میان خود با اروپای پیشرفته و متمدن کشف کردیم و از خود بیخود شده، گمان بردیم که لابد یک جای کارمان ایراد دارد و باید که غلطهایمان را پیدا کنیم و درصدد اصلاح و رفع و رجوعشان بربیاییم. لاجرم اگر میخواهیم در تراز ممالک مترقی غربی قرار بگیریم، ضرورت دارد که غلطهای فرهنگ و سرزمینمان را از روی دست آنها بگیریم و اصلاح کنیم.
در ابتدای ماجرا، البته تمکن و قدرت و ثروت کافی برای این کار در اختیارمان نبود. شاید به همین دلیل است که میزان مداخلات در حوزه فرهنگ و سرزمین در طول ۱۰۰ سال اول چندان چشمگیر نیست. لااقل به نسبت ۵۰ سال گذشته چیزی به حساب نمیآید. مثلاً اگر با همین معیارهای امروزی وضعیت محیط زیست را بررسی کنیم، واضح است که در طول ۱۲۰ سال گذشته صدمه چندانی به جنگلهای هیرکانی البرز وارد نشده و حجم مداخلات و تخریبها آنقدر کم بوده که به نسبت آنچه در طول ۳۰ گذشته اتفاق افتاده، اصلاً دیده نمیشود. اما این را نباید به حساب چیزی جز این گذاشت که توانمان برای مداخله به نسبت امروز بسیار ناچیز بوده، وگرنه از همان ابتدا نیتمان محکم و استوار بود که آنچه را مابین ما فاصله انداخته از میان برداریم. شواهد و قرائنی هست که میتوان به استناد آن گفت اگر در ۱۰۰ سال اول میزان آسیبهای جدی و اساسی به کیفیت چرخههای اکولوژیک سرزمینمان، قابل ملاحظه نبود، از سر ناتوانی بود نه از نخواستن، وگرنه میل به تخریب از همان ابتدای مواجههمان با تمدن غربی در درونمان به وجود آمده بود و عرصهای میخواست که جولان دهد و به زعم خود ایرادات و غلطهای فرهنگ و سرزمینمان را اصلاح کند؛ عرصهای که بعد از دهه ۴۰ که در مملکتمان ثروت و قدرت کافی برای این کار به وجود آمد، فراهم شد تا در طول ۵۰ سال اخیر، کسی از تلاش برای مداخله در فرهنگ و محیط و طبیعتمان فروگذار نکند.
البته این میل به تخریب عمدتاً با نیت خیر و قربتا الیالله در درونمان غلیان میکرد. هوای این به سر داشتیم که مملکتمان را بسازیم و مترقی کنیم، اما در پس ذهن به این باور رسیده بودیم که سرزمینمان ایراد دارد. ابرهای مدیترانه با هزار مشقت، همین که بنا بود به سرزمین ما برسند به سد محکم و بلند رشتهکوههای بلند زاگرس برخورد میکردند و از آن طرف هم سد البرز این وضعیت را تشدید میکرد تا حیاط مرکزی ایران میان این دو رشته کوه محصور شود و بخش عظیمی از سرزمینمان در نواحی مرکزی خشک و بیآب و علف بماند. دقت کنید و ببینید که طرح انتقال آب از دریای خزر و خلیج فارس به نواحی مرکزی ایران از کی قدمت دارد؟ به اندازه قدمت همین طرح، میتوان به این نتیجه رسید که ما از کی به جای آنکه واقعیتهای سرزمینمان را بپذیریم و خود را با آن وفق دهیم، سرزمینمان را غلط پنداشتهایم و در جستوجوی رفع اشکال و اصلاح آن بودهایم؟
اگر میزان خسارتها و هزینههای ۵۰ سال گذشته را با آنچه به دست آوردهایم روی ترازو بگذاریم، بیتردید به این نتیجه میرسیم که متضرر شدهایم. بیش از حد تصور زیان کردهایم. هم هزینه کردهایم و هم متحمل خسارتهایی شدهایم که دایره وسعتش گستردهتر از تخریبهای ظاهری محیطی است که امروز توجهها را به خود جلب کرده.
…ما در طول ۵۰ سال اخیر با شتابی بوالهوسانه همه چیز را دگرگون کردیم. ما وقتی به دستساختههای خودمان که حاصل رنج و کوشش پدرانمان بود رحم نکردیم، چطور به طبیعتی که آن را غیر به شمار میآوریم، رحم کنیم؟ با همه اینها اما، باز هم در اندازهگیری خسارت به محیط زیست، قابل مقایسه با آنهایی که امروز داعیه محیط زیست دارند، نیستیم. اگر باز هم با این روند پیش برویم، باید یکی دو قرن دیگر ترکتازی کنیم تا به حد و اندازه خسارتی برسیم که اروپای غربی به سرزمینش زده. آنچه آنها در قرون ۱۸ و ۱۹ و تا حدود نیمه اول قرن بیستم با سرزمینشان کردند، فاجعهای در حد و اندازه جهانی بود که اگر نبود امروز بیشتر از این از پوشش گیاهی دامنه آلپ اصیل باقی میماند و غالب جنگلهای اروپایی دستکاشت نبودند. رودخانه راین تا سال ۱۹۶۰، بیشتر از آنکه شبیه رودخانه باشد به کانال فاضلاب شباهت داشت و وقتی از آلمانیها در این باره سوال میکردند، پاسخشان این بود که وقتی عقبماندگی جنگ جهانی دوم را در کشورمان جبران کردیم، آن وقت به راین میرسیم؛ انگار که توجه به محیط زیست مال زمانی است که شکمها سیر است.
محیط زیست باغچه خانه ما نیست که اگر تتمه پولی ماند به آن برسیم. نباید نگاه و تلاقی فانتزی نسبت به آن داشته باشیم. با این همه حجم مداخله و تخریب که آدم را تا مرز ناامیدی پیش میبرد، باز هم میتوان امیدوار بود؛ امیدوار به اینکه عاقل باشیم و رفتار واقعگرایانه و عاقلانه با سرزمینمان داشته باشیم.
روزی متوجه میشویم که فرهنگ صاحبخانه وجود ما است، نه ما صاحبخانه فرهنگ. باید به فرهنگمان به مثابه یک تجربه طولانی تعامل انسان با محیط و خردی که از آن حاصل شده اعتماد کنیم. نه فرهنگی که تلقی آن از سرزمین روزمره است. باید به فرهنگمان متوسل شویم که اولاً گریزی از آن نیست و ثانیاً قابل اعتمادترین منبع زیستی هر جامعهای از جمله جامعه ایرانی است. اگر اینها را متوجه شویم، شاید بیشتر از یک نسل طول نکشد که ما باز به شرایط طبیعیمان نزدیک شویم.»
ساکنان پایتخت برای اشتراک و تهیه این شماره و شماره های پیشین نشریه می توانند با شماره ۲۰- ۸۸۵۵۷۰۱۶ سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و نگاه پنجشنبه رادر محل کار یا منزل -بدون هزینه ارسال- دریافت کنند. هموطنان سایر شهرها نیز با پرداخت هزینه پستی ارسال، میتوانند تلفنی سفارش خرید بدهند.
۶۰۶۰
خبرآنلاین