داستان‌های مردی که برنامه اتمی هیتلر را شکست داد، منتشر شد

به گزارش خبرنگار مهر، در بین قدرت‌های بزرگ جهان، آلمان آغازکننده پژوهش‌های هسته‌ای بود. تحقیقات اتمی این کشور از اواسط قرن نوزدهم شروع شد. از سال ۱۸۴۲ تا ۱۹۴۲ مدت صد سال بود که آلمانی‌ها در مورد کسب انرژی از مواد فعالیت می‌کردند. هنگامی که هیتلر در ۱۹۳۳ به قدرت رسید، حدود سی سال بود که دانشمندان آلمانی درباره اتم پژوهش می‌کردند. با روی کار آمدن نازی‌ها، بسیاری از استادان فیزیک و شیمی دانشگاه‌های آلمان، مانند آلبرت اینشتن، چون یهودی بودند، این کشور را ترک کردند و اغلب به آمریکا، انگستان و نوروژ رفتند.

در بین دانشمندان آلمانی بر سر ادامه تحقیقات هسته‌ای اختلاف نظر افتاد. برخی مانند «اتو هان»، «ماکس پلانک» و «ورنر هایزنبرگ معتقد بودند که کار آن‌ها علمی است و برخلاف سیاست که جنبه موقتی دارد، نتیجه کار آنان ابدی خواهد ماند. اما بعضی مانند اینشتن، مارکس بورن و اتو فریش عقیده داشتند که نباید حاصل کارشان در اختیار هیتلر قرار بگیرد. اتو هان اولین دانشمندی بود که هسته اتم را شکافت و به همین مناسبت در سال ۱۹۳۸ جایزه نوبل شیمی را دریافت کرد. پژوهشگران آلمانی که در انیستیتو قیصر ویلهلم در برلین فعالیت داشتند، در اواسط جنگ جهانی دوم موفق به تولید پلوتونیوم یعنی ماده اصلی بمب اتمی شدند، در حالی که در لوس آلاموس مرکز تحقیقات هسته‌ای آمریکا، تهیه پلوتونیوم هنوز در مرحله آزمایش بود.

هیتلر تا آخرین روزهای جنگ از یک سلاح سری سخن می‌گفت که سرنوشت آلمان را عوض می‌کرد و اوضاع را به نفع او تغییر می‌داد. ولی آلمان نازی به دلایلی نتوانست به بمب اتمی دست یابد و در ۸ مه ۱۹۴۵ بدون قید و شرط تسلیم متفقین شد.

آرنولد کرامیش نویسنده این کتاب، نخستین بار در سپتامبر ۱۹۴۹ از طریق اریک ولش که مشاور کمیسیون انرژی اتمی آمریکا و رئیس پاول روزباود بود،‌ در جریان فعالیت‌های جاسوسی وی قرار گرفتند. روزباود گرچه تا ۱۹۶۳ در قید حیات بود، ولی کلیه مدارک موجود را از میان برده و هیچ اثری از فعالیت‌هایش را نزد خود نگهداری نکرده بود. او حتی حاضر نبود در این باره حرفی بزند. با انتشار کتاب «تاریخ رسمی سازمان اطلاعات و امنیت انگستان در جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۷۹، کرامیش توانست با مطالعه آن پاسخ سوال‌های خود را بیابد. او با کسب اجازه از سازمان اطلاعات آمریکا (سیا) نامه‌ها، اسناد، گزارش‌های رسمی و یادداشت‌های ضبط شده مربوط به گفتگوی بین دانشمندان را منبع کار خود قرار داد و توانست از طریق مصاحبه با پانصد نفر از آشنایان، دوستان و اعضای دور و نزدیک خانواده پاول روزباود ، این کتاب را بنویسد.

اما پاول رزباود، که خود را «عقاب شیر» نامیده بود هویتی داشت که مدت‌ها ناشناخته ماند و آرنولد کرامیش برای نخستین بار سرگذشت او را با نام «پاول رزباود» در قالب یک کتاب به رشته تحریر درآورد. عبارت «عقاب شیر» هیولایی با بدن شیر و سر و بال و پنجه عقاب است که در افسانه‌های یونان و روم آمده است. این کلمه به زبان انگلیسی «The Griffin» گفته می‌شود که نام اصلی این کتاب هم هست. انگلیسی‌ها گزارش اسلو را که شرح نسبتا کاملی از سلاح‌هاس سری هیتلر بود، از رزباود دریافت کردند.

آرنولد کرامیش، طبیعی‌دان و نویسنده مشهور در این کتاب، داستان یک قهرمان فراموش‌شده را نوشته است. پاول زرباود، دوست نزدیک همان فیزیکدان نامی است که با شکافتن هسته اتم، دنیا را دگرگون ساخت و نیز سردبیر بخش علوم  در نشر اشپرینگر که ظاهرا حامی دولت نازی به شمار می‌رفت، در حقیقت مهم‌ترین و ارزش‌مندترین جاسوسی بود که وینستون چرچیل در جنگ جهانی دوم در آلمان در اختیار داشت.

این کتاب ۳۶ فصل دارد که به ترتیب عبارت اند از:

گراتس، دگرگونی، تماس‌ها، پدر دروغین، زندگی خصوصی، ویکتور موریتس، مردی که اصلا وجود نداشت، پتر کاپیستا، مهاجران، دستیار شکافت هسته‌ای، عزیمت، کتاب بک، گزارش اسلو، نویسنده گزارش؟، راه حل، عقب نشینی، قطع ارتباط، تئودور، زیگرود، دیدار، بازگشت به اسلو، قلب دشمن تو، خانه، روی تپه واقع است، ارتباط با فرانسه، روباه، افشرده، دخالت ژنرال، اخراج از منطقه نفود، نیکلاس بیکر، بازی دوطرفه، استتار، اشک ستمدیدگان، رمز رمزها، پیروزی و در نهایت توطئه در فارم هال.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

یک سال بعد، آندریاسن از سوی گشتاپو دستگیر شد و تا پایان جنگ، در یک اردوگاه مرکزی در بازداشت به سر برد. از آن‌جا که فولمر و آندریاسن از مدت‌ها قبل با هم در ارتباط بودند، این امکان برای ولش وجود داشت که همچنان به این دو نفر به عنوان منابع اطلاعاتی خط بدهد. همان‌گونه که قبلا بیان گردید، گزارش‌های آندریاسن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بودند، زیرا سرانجام توجه همگان را به پینه مونده جلب نمودند. این گزارش‌ها درست سه سال پس از گزارش اسلو،‌ به توضیح دقیق‌تر و کامل‌تری از یک منطقه آزمایشی که بعدها به یک منطقه پروازی تبدیل شد،‌ پرداختند. این سه گزارش، داستان اسرار‌آمیز رزباود با پیچیده‌تر کردند. این‌که در سرگذشت رزباود، بارها و بارها نشانه‌ای از گروه «گنبد سرخ» پدیدار گردید، صرفا نمی‌تواند بر حسب اتفاق باشد.

واقعیت امر این بود که هیلده بنیامین به عنوان مشاور حقوقی هیات بازرگانی شوروی در برلین فعالیت می‌کرد. برادرش والتر، فیلسوفی مارکسیست و بلندآوازه بود. پاول رزباود به هیلده و گئورگ بنیامین علاقه داشت و حتی یک بار تن به خطر داد و همراه هیلده به یک اردوگاه مرکزی رفت تا برای شوهرش غذا و پوشاک ببرد. از همه مهم‌تر این‌که «روت» خواهر هیلده، معشوقه رزباود بود و در تمام طول جنگ با او زندگی می‌کرد. علاوه بر این باید از خود پرسید که چرا پاول رزباود درست زمانی که گشتاپو اقدام به دستگیری اعضای شبکه «گنبد سرخ» نمود، ترتیبی داد که جز در مواقع جنگ، زیاد در برلین نباشد. در شش ماه دوم سال ۱۹۴۲ او به بوداپست، «کولوسوار» زاگرب، وین، سالزبورگ، هلند و جاهای دیگر سفر کرد و در همین اثنا به طرز نسبتا غیرمحتاطانه‌ای به برادرش نوشت: می‌خواهم در این‌جا برای یک لحظه ناپدید شوم….

«جاسوسی اتمی در آلمان نازی» با ۳۸۴ صفحه، شمارگان هزار و صد نسخه و قیمت ۱۰ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.


MehrNews Rss Feed

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.