سیر تحول در آئین‌های عزاداری محرم و طیف عزاداران

ایسنا/فارس چند سالی است که تغییراتی در عزاداری‌های ایام محرم توجه بسیاری را به خود جلب کرده است؛ از تغییر ملودی نوحه‌ها، تا حضور افرادی با سر و وضع عجیب که سابقا کسی انتظار حضورشان در مراسم عزاداری را نداشت. واکنش‌ها هم مانند همین تغییرات طیف متفاوتی را در بر می‌گیرد؛ از تکذیب گرفته تا به سخره گرفتن و اصول را زیر سئوال بردن.

بروز برخی رفتارها و ابداع و دنبال شدن شیوه‌هایی جدید در آئین‌ها، اگرچه مختص مراسم عزاداری یا آئین‌های مذهبی نبوده و دیگر رسوم و سنن را هم در بر می‌گیرد، همانگونه که واکنش به این تغییرات هم تنها محدود به مناسک و مراسم مذهبی نیست. موضوعی که از جنبه‌های مختلف قابل بررسی است اما از منظر جامعه شناسی، ابعاد بیشتری از موضوع را می‌توان بررسی کرد.

برای بررسی ابعاد مختلف این تغییرات و واکنش‌هایی که در خصوص علت بروز و ورود آنها به بعضی مراسم‌ها شاهد بوده و هستیم، با دکتر منصور طبیعی، جامعه‌شناس، استاد دانشگاه شیراز و رئیس بنیاد فارس شناسی، همراه شدیم تا از نگاه دانشگاهی و علمی نگاهی به سیر تغییرات در آئین‌های عزاداری و طیف عزاداران محرم را بررسی کنیم.

در سالیان اخیر شاهد آن بوده‌ایم که از هیئت‌های عزاداری محرم هم نوای سنج و دمام به گوش می‌رسد و هم نوحه‌های شبه پاپ و شبه راک؛ علاوه بر این در میان عزاداران، افرادی با پوشش‌های نامتعارف هم به چشم می‌خورند. در وهله اول آیا پیش کشیدن بحث هویت و اصالت در چنین موقعیتی اساسا صحیح است؟

بحث هویت و اصالت، در تمام مباحث اجتماعی مورد توجه جامعه شناسان است. ما به عنوان ایرانی، دارای هویتی هستیم متشکل از عناصر برگرفته از دین اسلام، عناصر باقی مانده در ذهن و زبان ایرانیان از دوران ایران باستان، و عناصر متاثر از فرهنگ‌های غرب و شرق. از نظر اجتماعی، هویت جزئی از فرهنگ جامعه است و فرهنگ جامعه نیز همواره سیال است. فرهنگ از حرکت نمی‌ایستد؛ تغییر کردن و تحول دائمی جزئی از ذات فرهنگ است. حال این تغییر و تحول یا به صورت آرام و پیوسته صورت می‌گیرد، یا به صورت انقلابی و شتابان.

تغییرات آرام همیشه وجود دارند، فرهنگ همواره درحال تغییر است. بنابراین چون عناصر تشکیل دهنده هویت، جرئی از فرهنگ جامعه هستند، هویت ما نیز دائما تغییر می‌کند. آیا می‌توان جلوی این تغییر را گرفت؟ اگر بتوانیم جلوی گذر زمان را بگیریم، می‌توانیم جلوی تغیرات فرهنگی را هم بگیریم! این کار غیرممکن است.

ولی آیا می‌توانیم تغییرات فرهنگی را جهت دهی کنیم؟ در اینجا دو نظر وجود دارد، یک گروه معتقدند که فرهنگ را نمی‌شود مهندسی و جهت حرکت آن را مشخص کرد. ولی گروه دیگر برآنند که نه تنها این جهت دهی ممکن است، بلکه ما ملزم به مهندسی فرهنگی و تعیین جهت آن هستیم تا بدانیم تحولات فرهنگی به کجا ختم خواهند شد. من معتقدم که ضمن پذیرش تغییرات فرهنگی جامعه، کارگزاران فرهنگی باید نقشه راه این تغییر و تحولات را در دست داشته باشند. 

آیا تغییر سبک موسیقی محرم یک ابتذال فرهنگی است؟ یا صرفا یک دگرگونی عادی است؟

عزاداری در ماه محرم، جزئی از هویت ما ایرانیان، و جزئی از سنت ما است. مسلما نحوه برگزاری این عزاداری در طول زمان دچار تغییر و تحولاتی شده تا امروز به ما رسیده است. حال ما باید ببینیم که تغییرات و تحولات درونی شکل‌های برگزاری این عزاداری که به آن‌ها آیین‌های عزاداری محرم می‌گوییم، مثل سینه زنی، زنجیر زنی و… در طول زمان چگونه بوده است؟ در اینجا دو نکته وجود دارد که باید به آن‌ها توجه کنیم. اول اینکه آیین‌های عزاداری برخوردار از یک سری شیوه‌های کاملا سنتی هستند مثل زنجیر زنی، اشکال مختلف تعزیه و نواختن دمام؛ که حفظ این بخش سنتی کاملا ضروری می‌باشد. درست است که آیین‌های عزاداری نیز مانند دیگر اجزای فرهنگ جامعه دچار تغییر و تحول مداوم می‌شوند ولی باید توجه کنیم که بخش سنتی این آیین‌ها به عنوان میراث فرهنگی جامعه ایران نه تنها حفظ شوند بلکه باید تقویت شوند تا کارکرد خود در جامعه را از دست ندهند.

در عین حال نیز نمی‌توانیم جلوی تغییر و تحولات دیگر فرهنگی را بگیریم. پس آیین‌های عزاداری محرم نیز دچار تغییر می‌شوند. همانطور که گفتم بابد برای تغییرات فرهنگی برنامه داشت تا این تغییرات به ابتذال کشیده نشوند. نوحه خوان‌ها در گذشته نیز دستگاه‌های موسیقی را می‌شناختند و طبیعتا امروزه هم نوحه خوانان جوان متاثر از موسیقی روز هستند، ولی باید این تغییرات به گونه‌ای جهت دهی شوند تا ضمن حفظ سنت‌های گذشته، جواب گوی نیاز آحاد جامعه، به ویژه جوانان باشند. و درعین حال از هرآنچه ابتذال شمرده می‌شود دوری گزینند.

امروز که نمی‌توانیم از جوانان بخواهیم با لباس‌های قدیمی وارد هیئت‌های مذهبی محرم شوند. سبک لباس‌ پوشیدن تغییر کرده‌ است ولی به سمت ابتذال نیز نرفته است. نوحه خوانان ما نیز باید به همین ترتیب پیش بروند.

به نظر شما در این امر موفق بوده‌ایم؟

در مواردی، جسته و گریخته، شاهد به ابتذال کشیده شدن مراسم‌های عزاداری، یا رفتن به سوی خرافات در عزاداری هستیم، ولی عموم جامعه هنوز درعزاداری‌هایی با شکل نسبتا سنتی شرکت می‌کنند. همچنین درباره هیئت‌های جدید که بیشتر قشر جوان را مجذوب خود می‌کنند نیز نمی‌توان رای به ابتذال ایشان داد. به نظرم این هیئت‌های جدید توانسته‌اند جای خود را باز کنند و طرفدارانی به دست بیاورند. البته همواره باید رصد کنیم تا اگر ابتذالی دیدیم جلوی آن را بگیریم. چه کسی باید رصد کند؟ در وهله اول خود دست اندرکاران آئین‌های عزاداری محرم مثل روحانیت، مداحان و نوحه خوانان و شرکت کنندگان عزاداری‌ها.

جهان به دلیل اقدامات کشورهای فاشیستی و کشورهای بلوک شرق، خاطره خوبی از جهت دهی فرهنگی ندارند. با توجه به اینکه ما هنوز تعریف مشخص و پذیرفته شده از سمت عموم، برای مقوله ابتذال نداریم، برای جلوگیری از تکرار تاریخ چه اقداماتی باید انجام دهیم؟

البته این یک قیاس مع الفارق است. تقریبا در تمام نظام‌های سیاسی، حتی نظام‌های کاملا لیبرال، برنامه ریزی فرهنگی وجود داشته و دارد. اگر بگوییم کشوری مثل ایالات متحده برنامه ریزی فرهنگی ندارد، واقعا سطحی نگری است. اتفاقا آن‌ها در راستای اهداف فرهنگی مدنظرشان برنامه ریزی در سطح جهانی می‌کنند. اگر جهت دهی فرهنگی انجام شده در برخی حکومت‌ها، بد بوده است، دلیل نمی‌شود ما برنامه ریزی فرهنگی خود را کنار بگذاریم. فرهنگ هم مثل تمام اجزای تشکیل دهنده جامعه نیازمند مراقبت است. مسئله نحوه مراقبت و چگونگی آن است.

در مقوله ابتذال هم یک حد یقینی وجود دارد. یک نوحه خوان اگر از موسیقی استفاده کند که اساسا برای منظوری مغایر با فضای محرم ساخته شده است، مثلا برای نژادپرستان یا… ساخته شده باشد، حتی اگر بتواند با این موسیقی شور ایجاد کند، کارش مبتذل است. چون شور می‌دهد ولی شعور را از آدم می‌گیرد. ابتذال یعنی هر چیزی که منجر به کنش احساسی بدون تفکر عقلانی بشود. بروز احساسات باید همراه با عقلانیت باشد و عقل حکم می‌کند که من از خرافات، قشری گری، سطحی نگری، تحجر و… دوری کنم. ولی استفاده و الگوگیری از موسیقی‌های جدید ساخته شده برای مقاصد احساسی و عاطفی ، چه داخلی و چه خارجی، در نوحه خوانی اشکالی ندارد.

آیا حضور عزادارانی از طیف‌های مختلف عقیدتی در آیین‌های عزاداری محرم، که لزوما در باقی طول سال افرادی مذهبی به شمار نمی‌روند، نشان از دوپارگی فرهنگی و تقابل سنت و مدرنیته در ذهن مردم نیست؟

من معتقد هستم که این موضوع نشان از تغییر کنش فرهنگی است نه دوپارگی فرهنگی. اکثر مردم ایران دارای یک ایمان عمومی هستند که وابسته به زمان و مکان نیست. در کنار آن یک سری کنش‌های دینی نیز وجود دارد که تابع زمان و مکان هستند. برای مثال مردم ما زمانی که در یک فضای دینی مثل حرم ائمه قرار می‌گیرند، کنش‌ها و نه رفتارشان، مذهبی‌تر می‌شود که البته شدت آن در افراد مختلف، متفاوت دارد. این مسئله از لحاظ زمانی نیز صادق است. همه ساله با فرارسیدن ماه محرم، کنش مردم دچار تغییراتی می‌شود و به سمت مذهبی‌تر شدن میل می‌کند.

این تغییر کنش یک امر ضروری است و باید این ضرورت را درک کنیم. اگر به مردم بگوییم شمایی که در طول سال اهل نماز و روزه نبودی، نباید در عزاداری محرم هم شرکت کنی، فورا جواب می‌دهند که مگر امام حسین (ع) فقط برای شماست؟ بنابراین همه افراد تحت تاثیر فضای محرم قرار می‌گیرند. بخشی از ایمان‌شان که مکانمند و زمانمند بوده در محرم تجلی پیدا می‌کند.

چنین فردی زمانی که وارد مکان عزاداری می‌شود، ممکن است ظاهری نامتعارف داشته باشد. خب باید چه کاری در این زمینه انجام بدهیم؟ ما که برای عزاداران حسینی یونیفرم درست نکرده‌ایم. ما قبول نداریم که به سبک کشورهای کمونیست بلوک شرق مردم را برای ورود به مکانی خاص ملزم به پوشیدن لباسی خاص کنیم. چتر امام حسین (ع) آنقدر وسیع است که مردم با هر عقیده و دینی زیر آن جا می‌شوند. ولی می‌توانیم فرهنگ مردم را به سطحی ببریم که خود به خود زمان ورود به مکان عزاداری پوشش مناسب داشته باشند. البته به طور کلی نیز پوشش عمومی جوانان در هیئت‌ها طی سالیان اخیر تغییراتی داشته است.

آیا می‌توان استدلال کرد که این طیف در طول سال غیرمذهبی، که در آیین‌های محرم شرکت می‌کنند، به دنبال فرار از فشارهای زندگی مدرن و مسکنی برای دردهای روحی خود هستند؛ بنابراین هر قسمتی از آیین‌ها را که بخواهند نگه می‌دارند و هر قسمتی که به مزاج‌شان خوش نیاید را کنار می‌گذارند؟

با این استدلال موافق نیستم، زیرا کارکرد عزاداری این نیست. نگاه کارکردگرایانه البته غلط نیست و کارکردگرایی ساختارگرا در علم جامعه شناسی مورد پذیرش است؛ ولی باید در نظر داشته باشیم که عزاداری محرم کارکردهای اجتماعی بسیار زیادی دارد. شاید برای بعضی هم کارکرد مسکن را داشته باشد، به هرحال در مراسم عزاداری همزادپنداری درونی صورت می‌گیرد و ممکن است دردهای گروهی را بهبود ببخشد، این را نفی نمی‌کنم. ولی به نظرم در سطح جامعه عمومیت ندارد. اصولا بررسی چنین سوالی نیازمند پرسشگری و تحقیق است.

این را هم باید در نظر داشته باشیم که افراد مسن جذب آیین‌های جدید عزاداری نمی‌شوند و به همین سان جوانان نیز بخش سنتی را کنار می‌گذارند. امروز آیین‌های سنتی خیلی برای جوانان جذاب نیست، در هیئت‌های جدید دیگر خیلی دنبال زنجیرزنی و نواختن دمام نیستند؛ ولی با سیستم‌های صوتی مدرن عزاداری‌های بسیار پرشوری انجام می‌دهند. بنابراین حضور این افراد در مراسم‌های محرم نه به معنی دوپارگی فرهنگی است، نه به معنی ابتذال فرهنگی و نه به معنی مسکن بودن سنت. البته ممکن است درصدی از هر کدام در آن وجود داشته باشد. جامعه شناسی هرگز موضوعی را با قطعیت پاسخ نمی‌دهد و موضوعات اجتماعی نسبی هستند.

به طور کلی باید نگران مسیری که جامعه می‌پیماید باشیم یا خیر؟

من تغییر را ضروری را می‌دانم و معتقد هستم که این تغییرات به صورت آرام شکل خواهند گرفت. ولی باید برای تحولات برنامه داشت و کارگزاران فرهنگی باید با برنامه ریزی پیش بروند. البته این برنامه مسلما مثل برنامه حوزه‌های دیگر نمی‌تواند صد درصد به انجام برسد؛ ولی با نگرانی، فقط به معنای حساس‌تر کردن نخبگان و درک ضرورت موافقم؛ نه به معنای ترساندن نخبگان و توده‌ها. نگرانی در سطحی که جلوی به ابتذال کشیده شدن مراسم‌ها را بگیرد نه به گونه‌ای که ایجاد اضطراب کند.

انتهای پیام

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.