طلاق در کمین خوشبختی های امروزی

پدیده نه چندان نو ظهور طلاق شاید دیگر به مرز هشدار رسیده باشد و وقتش رسیده باشد که فکری به حالش شود.

به گزارش خبرنگار اجتماعیممتازنیوز، روزگاری به قول کهن سالان در این دیار یک طلاق هم نبود و دختران با لباس سفید می رفتند و با کفن سفید برمی گشتند اما حالا چه زود همه چیز رنگ می بازد.
 
زندگی، جامه گشاد مدرنیته بر تن کرده و در شهرها و روستاها ساکن شده و در این بین هویت شاید دست رفته باشدو جدایی شیرین تر فکر  به نظر می رسد … اکنون در  جامعه از طلاق مانند هر پدیده‌ ی دیگر اجتماعى داراى ریشه هاى مختلفى است که متاسفانه هر روز شاهد افزایش آمار آن و بی توجهی مسئولین هستیم طلاق پدیده ای است که  بدون بررسى دقیق ریشه هایش مقابله و جلوگیرى از آن بسیار مشکل است.
طلاق به عنوان یکی از آسیب‌های اجتماعی تأثیرات منفی عمیقی را بر خانواده و کل جامعه بر جای می‌گذارد و هزینه‌های مادی و معنوی زیادی را بر اجتماع تحمیل می‌کند که قطعا جبران آن آسان نیست .
اما به راستی چرا آمار طلاق درکشوری که روزگاری کمترین درصد طلاق را به خود اختصاص داده بود در حال افزایش است . آنچه که واضح است اثرات منفی طلاق است .اثراتی که  فروپاشی نظام خانواده دارد  منجربه سوء تربیت فرزندانی در خانواده خواهد شد که از توانایی های لازم، همچون ارتباطات مؤثر، برخوردار نباشند و کاهش مهارت حل مسأله، پایین آمدن آستانه تحمل را در پی خود داشته باشد که نقش مخربی در مدیریت خانواده و مدیریت بحران ها ایفا می کند.
در نتیجه چنین خانواده ها و فرزندانی، در مواجهه با پیامدهای زندگی، دچار لغزش هایی می شوند که در نهایت به بن بست طلاق می رسند.
جعفر بای جامعه شناس در این زمینه می گوید : پیش از این خانواده رسالت انتخاب همسر را به عهده داشت، اما امروزه اغلب ازدواج ها، بخصوص در کلان شهرها، از غالب سنتی آن خارج شده و پیوندها، ارتباطات و باب آشنایی ها، بوسیله سیستم های مجازی، اینترنتی و خیابانی انجام می شود.
وی ادامه داد:  در چنین حالتی، اقدام به بهره برداری از تعیین انتخاب همسر و استفاده از تجربه بزرگان، سیرنزولی به خود می گیرد و این امر، منجر به آغاز تجربه آموزی از نقطه صفر می شود.
این جامعه شناس گفت :  امروزه دختران و پسران داوطلب ازدواج نسبت به گذشته، اطلاعات و آگاهی های فراوانی از یکدیگر دارند اما آگاهی های اصلی و مؤثر در فرآیند زندگی، کمتر مورد توجه داوطلبان ازدواج است، به مسائل روبنایی بیش از مسائل زیربنایی در گزینش و انتخاب همسر، توجه دارند.
همچنین بیکاری، اعتیاد به مواد مخدر، فقر اقتصادی، مهاجرت، اختلافات طبقاتی و رویای به دست آوردن زندگی بهتر از عواملی است که فشارهای روانی زیادی را بر زندگی مشترک زن و مرد وارد می کنند که گاهی در نهایت طلاق را رقم می زند.
آن چه که مسلم است بی توجهی مسئولین به فزایش آمار طلاق در جامعه است که از این بین می توان به وزارت ورزش و جوانان بیش از همه خرده گرفت چرا که به عنوان نهاد مسئول  بعد از مدتی طولانی هنوز هم شاید تازه تاسیس بودن بهانه خوبی برای بی توجهی باشد./ز


باشگاه خبرنگاران

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.