جام جم آنلاین: در فصل امتحانات سال گذشته برای دیدن دوستی که معلم است به دبیرستان رفتم، یکی از معلمان را دیدم که در راهروی مدرسه دانشآموزان را با اصرار دعوت میکرد که به کلاس بروند. چند نفر را که جمع میکرد و به سراغ بقیه میرفت، آن چند نفر از کلاس بیرون میآمدند.
معلم کلافه شده بود، ولی به هر حال توانست چند نفری را در کلاس بنشاند، بعد دیدم که دارد مسألههای درس فیزیک را برایشان توضیح میدهد. از دوستم که معلم ادبیات است پرسیدم که این چه وضعی است؟
گفت: بچهها درس نمیخوانند و معلم ناگزیر است یک ساعت قبل از امتحان، نمونه سوالات امتحان را برای آنها حل کند تا با آمادگی امتحان بدهند، زیرا در برابر سطح نمره دانشآموزان بازخواست میشود هم از طرف مسوولان مدرسه و اداره، هم از طرف والدین! به هر حال والدین، بخشی از هزینههای مدرسه را تأمین میکنند و در برابر آن برای خودشان این حق را قائلند که کار معلم را ارزیابی کنند.
میگفت: در برخی مدارس غیردولتی و مدرسههایی که تمام هزینههاشان از جیب والدین است اوضاع از این هم تماشاییتر است، زیرا اولیای دانشآموزان خود را کارفرمای معلم میدانند و درباره جزئیات روش تدریس و تکلیف و تمرین و تست و تراز نمرات، معلمان را بازخواست میکنند.
این نگاه به کار معلم، از سوی والدین به دانشآموزان نیز تلقین شده است و دانشآموز، معلم را نه به عنوان متولی تعلیم و تربیت بلکه به چشم کارگزار والدین خویش مینگرد.
از زمانی که عبور از کنکور، هدف اصلی تحصیلات دوره دبیرستان شده است، زبان ارقام و نمودارها و ترازهاست که جایگزین زبان تعلیم و تربیت است.
در چنین فضایی، دانشآموز، ماشینی است که تستهای بیشتری را در زمان کوتاهتر بزند، و معلم، تکنیسینی است که راههای میانبر، بیدردسر و سریع را برای تست زدن به آن ماشین تستزنی بیاموزد.
و به این ترتیب درسالهای طلایی تعلیم و به ویژه تربیت نسل جوان، به جای آن که والدین و معلمان، ناظر و راهنمای دانشآموزان باشند، والدین که هزینههای رقابت هراسآور بر سر رتبههای کنکور را تأمین میکنند، ناظران و بازرسان غیرمتخصص ولی نگران و البته اضطرابآفرینی میشوند که کار معلم را زیر ذرهبین وسواس و دلهره خود میگذارند.
اسماعیل امینی – شاعر و مدرس دانشگاه
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version