نظر یک عضو جبهه متحد درباره عبد الکریم سروش

خبرگزاری آریا –  سید محمود نبویان، نامزد جبهه متحد اصولگرایان در حوزه انتخابیه تهران و از جمله صاحب نظران علوم انسانی اسلامی و بحث اسلامی کردن دانشگاه هاست.
به گزارش خبرگزاری آریا ، نبویان در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی جبهه متحد اصولگرایان، پیشنهاد تاسیس موسسه ای برای اسلامی کردن علوم انسانی به سرپرستی بزرگانی همچون آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح یزدی را مطرح کرده است. مشروح قسمت اول گفتگو را با موضوع علوم اسلامی در ادامه می خوانید. قسمت دوم این گفتگو با موضوع تحلیل انتخابات مجلس نهم در روزهای آتی منتشر خواهد شد:
جنابعالی در مصاحبه ای گفته بودید که یکی از انگیزه های اصلی شما برای نامزدی انتخابات مجلس نهم، بحث اسلامی کردن دانشگاه هاست. در ابتدا به نوعی آسیب شناسی فضای فعلی دانشگاه ها و حواشی پیرامون آن صحبت بفرمایید.
ما طبق برنامه ای که مقام معظم رهبری از مراحل نظام جمهوری اسلامی ارائه دادند، پنج مرحله را باید پیش می آمدیم و عملی می کردیم. اول اینکه باید انقلاب را اسلامی میکردیم. که در بهمن ۵۷ به این هدفمان دست پیدا کردیم. در مرحله دوم؛ قرار بود یک نظام اسلامی ترسیم شود که در قانون اساسی و به ویژه در اصل چهارم آن تاکید میکند که همه ی قوانین و بخش نامه ها و آیین نامه ها همه باید اسلامی باشد. تا حدی به این هدف رسیده ایم. سومین مرحله این بود که دولت باید اسلامی میشد. البته به معنای عام آن. چرا که در ادبیات علوم سیاسی معنای خاص دولت، همان قوه مجریه است و در معنای عام همان حاکمیت است. و در مرحله چهارم باید جامعه را اسلامی بکنیم و بتوانیم ایران را به عنوان یک جامعه در ابعاد مختلفش اسلامی کنیم به طوری که برای جوامع دیگر به یک الگو تبدیل شود. در هدف پنجم باید به سوی یک دنیای اسلامی حرکت کنیم تا بستر مناسب برای ظهور آقا امام زمان (عج) فراهم شود.
ما باید آسیب شناسی بکنیم. مرحله دوم گذشته است و مرحله سوم را تقریباً تا حدی پیش آمدیم. در مرحله چهارم برای اینکه این هدف محقق شود، یکی از نکات فوق العاده مهم این است که، قوانینی که میخواهیم اجرایی کنیم و مجریان و به تعبیری مدیران کشور باید اسلامی بیاندیشند. به عبارت دیگر یک مدیر بر اساس داشته های معرفتی خودش تصمیم گیری میکند و بر اساس آنها پیش میرود و امور را عملی و تصمیمات خودش را اجرایی میکند. اگر توجه اندکی به این نکته داشته باشیم، پی میبریم که بسیاری از مدیرانی که در کشور ما هستند،غالبا خروجی دانشگاهمان هستند.
به سراغ دانشگاه برویم. در علوم طبیعی که اوضاع معین و مشخص است. اما در علوم انسانی، داشته های فکری و معرفتی که ما به خورد دانشجویان خود می دهیم، اکثرا سکولار و به تعبیر مقام معظم رهبری در بیشتر مواردش مبانی آن غیر اسلامی و یا ضد اسلام است. در همین جهت هم امام (ره) دو سال دانشگاه را بست. خود مقام معظم رهبری هم تقریبا یکی دو سال پیش که به سفر قم تشریف بردند فرمودند: «من نظرم این نیست که  دروس موجود در دانشگاه ها غیر مفید است. بلکه علوم انسانی موجود در دانشگاه ها مضر است برای جامعه.»
مدیران ما خروجی دانشگاه هستند. در دانشگاه ها با این ادبیات، با این افکار و با این معارف. مدیر بر اساس همین آموزه های سکولار غیر دینی تربیت میشود. با این شیوه نمی¬توانیم به هدف اساسی مان که تاسیس یک جامعه اسلامی  و دینی است، برسیم. مهم ترین کار ساختن مدیران کشور است. مدیران، قوانین و تصمیم گیری هایشان اگر غیر اسلامی باشد، آنگاه جامعه اسلامی اصلاً معنا ندارد. باید به سمت جامعه اسلامی برویم. هنوز در اول راهیم باید به سرعت پیش برویم با همت و راهنمایی های مقام معظم رهبری. باید به این سمت و سو پیش برویم. اسلام بحمدالله تاثیر خودش را گذاشته است. پیروزی اسلام را الان در کشور خودمان در بخش اندکی مطرح می کنیم. در بخش هایی توانسته ایم اجرا بکنیم و در خیلی از بخش ها هم نتوانسته ایم. ما همین مقدار را هم که اجرا کرده ایم پیروزی هایی را خداوند متعال نصیب ما کرده است. اول انقلاب را در نظر بگیرید، کشورهایی که پیرامون ما بودند هیچ کشوری با ما و انقلاب ما دوست نبودند در صورتی که در حال حاضر اسلام یکی یکی این کشورها را فتح میکند. در این جهت اگر بخواهیم جامعه اسلامی شود باید مدیران اسلامی شوند و اگر می خواهیم مدیران اسلامی شوند باید به این سو برویم که نرم افزار و معارفی که در دانشگاه ها و در حوزه علوم انساسی داریم را به سمت و سویی ببریم که اسلامی شود.
یکی از موانع، عدم وجود بسترهای قانونی برای ایجاد موسسات پژوهشی گوناگون است. قوانینی داریم که نسبت به آنها کم لطفی میشود. الزام قانونی مدیران کشور به اجرایی کردن قوانین را باید در نظر بگیریم. من معتقدم که باید موسسه ی را تشکیل دهیم، نخبگان حوزه و دانشگاه جمع شوند و قانوناً ساماندهی شود. نه این که دستورات جدا بیاید و جدا عمل کنند. همه باید زیر چتر یک مجموعه باشند و در راس این مجموعه باید کسانی باشند که ما اعتماد صد در صد به آنها داریم؛ کسانی مثل آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی. اینان در راس باشند و نخبگان جمع شوند و به سمت تولید فکر و نرم افزار علوم انسانی اسلامی پیش برویم. این تولید هم ده ها سال طول میکشد. خمره رنگ رزی هم نیست که  فورا به داخلش بیاندازیم و فقط رنگشان را عوض کنیم. ما ۳۳ سال است انقلاب کرده ایم، این ضعف عمده ای درون نظام ماست. ما دیگر نمی توانیم تئوری های غربی را عملی کنیم. آنها دیگر به درد ما نمی خورد و اگر موفقیتی داشته باشد، صرفاً مادی صرف هستند. تئوری های غربی از مرحله انسانیت به مرحله حیوانیت نزول می دهند. این مسئله را به وضوح می بینیم. به علاوه این که کارآمدی خود را نشان داده اند. در حوزه روانشناسی می بینیم که فرقه های انحرافی ایجاد شده است. زیرا نتوانسته اند جواب بدهند. در جامعه شناسی، اقتصاد، تعلیم و تربیت. ما اکنون در غرب فروپاشی خانواده را داریم. ما این به هم ریختگی ها، انحرافات و فروپاشی ها را برای جامعه خودمان نمی خواهیم. در حوزه سیاسی همان هایی که ادعای دموکراسی دارند را می بینیم که مردم درصد مشارکت پایینی دارند. ما انقلاب کردیم، جنگ کردیم و شهید دادیم که اسلام را پیاده بکنیم و یکی از نکات اصلی همین بود که خدمتتان عرض کردم. با این دغدغه اگر وارد مجلس بشوم اولویت اولم کمیسیون آموزش و تحقیقات و دوم کمیسیون فرهنگی است.
آیا کارهایی که تاکنون انجام شده کافی بوده؟ آیا بیشتر به ظاهر پرداخته نشده است و در واقع متن ماجرا فراموش نشده است؟
نمی خواهم کارهایی را که تاکنون انجام شده را مخدوش کنم. همین مقدار هم که عده ای آمدند و دغدغه دارند، این خود ارزشمند است. من با شما موافقم که کارهایی که انجام شده است مطلوب ما نیست. در واقع اسلامی کردن دانشگاه ها سه بخش دارد یکی اینکه ظاهر آنرا اسلامی بکنیم . مسجد بزنیم و بگوییم که مثلا دعا برگزار شود، حجابشان را رعایت بکنند و لازم است و باید اجرایی شود. منتها این ظاهر است. بخش دیگر که عمده ترین می باشد، این است که باید متن را، نرم افزار را و معرفتی را که به خورد مخاطبین خودمان میدهیم، اسلامی شود.
نکته ی سومی هم داریم که اساتیدمان بر اساس اندیشه ی اسلامی شکل بگیرند وگرنه اگر متنی را به دست استادی بدهید و او مطلقاً به آن اعتقاد نداشته باشد متن ر ا به مسخره میگیرد و میگوید که بله  حقوقمان را قطع میکنند و اجباری است که اینها را درس بدهیم. این خودش به لجن کشیدن متن است. باید فکری برای اساتید و تهیه متن بکنیم. در مرحله بعدی، آسان ترین کار این است که ظواهر را درست بکنیم و اینکه فقط بسنده کنیم به ظواهر مشکلی را حل نکرده ایم.
در بحث اسلامی کردن دانشگاه ها چه طیف های سیاسی هستند که مقابله میکنند و سنگ اندازی میکنند در مقابل چنین حرکتی؟
من در حوزه ی سیاسی نمی خواهم زیاد صحبت کنم. اصلاح طلبان و  روشنفکرانی که پشت آنها هستند وبه ویژه اصلاح طلبان سکولار، در این طیفند. منتها به نظرم بخش فکری هم دارند. آنهایی که خودشان به فکر سکولار معتقد شدند. غرض هم ممکن است نداشته باشند حرف این طرف را هم نشنیده اند و کاری با اسلام ندارند. ما باید آموزش دهیم. علت این است که من استاد دانشگاه یا در غرب درس خوانده ام یا در ایران درس خوانده ام که کتب درسی هم ترجمه متون غربی است. وقتی که من باورم شده حرف فقط مال آنان است. آنگاه هرچیزی که جدید بیاید ابتدا مقاومت نشان می دهم و مقابله میکنم اما ما نباید عقب نشینی بکنیم.
عده ای اغراض سیاسی دارند، عده ای از لحاظ فکری غرض دارند و اسلام را قبول ندارند. عده ای هم نه؛ ممکن است قبول داشته باشند و هنوز باور نکردند و فکر می کنند اینها شعار است. عده ای هم اغراض سیاسی دارند و دائما مقایسه میکنند که شوروری سابق و … . اینها به نظرم کم لطفی و تاحدودی از سر غرض ورزی لست. دشمنی با اصل اسلام است. با آنان کاری ندارم. آنان یک قشر خاصی هستند.
حضرت امام دو سال و نیم دانشگاه را تعطیل کردند و دستور دادند عده ای در حوزه تولید کردند و حضرت آیت الله مصباح یزدی از طرف حوزه نمایندگی داشت. خود ایشان فرمودند نخبگان دانشگاه می آمدند و روزی ۱۰ ساعت تا ۱۵ ساعت کار میکردیم.  خیلی هم تولید شد اما شورای عالی انقلاب فرهنگی همه را به دور انداخت. در شورای عالی انقلاب فرهنگی چه کسی بود؟ متاسفانه آقای دکتر سروش بود. که الان من میگویم ضد اسلام است. او کسی است که تصریح دارد که قرآن را باید انداخت کنار. قرآن سخن پیغمبر است و برای اندیشه های عوامانه است و ما اندیشه مدرن داریم. ائمه را باید گذاشت کنار. نبوت ختم نشده است. و کل دین را زده. از طرفی ایشان چند روز پیش در سخنان خود گفته است انسان حق دارد که با محارم خود ازدواج کند. این خیلی بد است. چرا انسان به اینجا کشیده میشود؟ این طیف طیفی قوی بود که با تفکری که ما داریم مقابله میکرد. کل دنیا دشمن انقلاب اسلامی ایران هستند. ما باید تلاش کنیم و به ساحل سلامت اندیشه اسلامی برسیم.
شما اشاره کردید به طیف هایی که قوی بودند و بعد به دشمنی عیان پرداختند. اصلاح طلبان فعلی هم چه در نشریات و چه در کتب بارها مواضع خود را اعلام کرده اند و قابل شناسایی هستند. در این میان جریاناتی هستند که ادعای انقلابی بودن می کنند ولی بخواهند جلوی چنین جریاناتی بایستند؟
بله. متاسفانه در قشر انقلاب و مذهبی و گاهی روحانی هستند که اگر بخواهیم سکولاریسم را به دو دسته سنتی و مدرن تقسیم کنیم. اینان میگویند که نباید دین در حوزه سیاست و … دخالت کند. اینها کسانی هستند که با این اندیشه مخالف هستند. بله؛ در قشر خودی هم افرادی داریم که نمیگویم غرض دارند، اما اسلام را درست نفهمیده اند.


خبرگزاری آریا

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.