وقتی «آلن پو» قربانی قصه هایش می شود

نگاهی به فیلم « غُراب »

مهدی علیپور

The Raven
غُراب ( کلاغ سیاه )

محصول ۲۰۱۲
هنرپیشگان : جان کیوزاک ، آلیس ایو ، لوک اونس
کارگردان : جیمز مک‌تیگو

طی تحقیقات پلیس مشخص شده قتل زنی ۳۷ ساله و دختر ۱۲ساله اش که به طرز فجیعی رخ داده به شیوه یکی از آثار «ادگار آلن پو» بوده است . به همین دلیل پلیس «پو» را احضار کرده تا از وی در مورد قتل مادر و دختر سوالاتی بپرسد . در زمان بازجویی به کاراگاه «فیلدز» مامور پیگیری پرونده خبر می دهند شخصی بنام گریسوالد – یکی از مخالفین سرسخت «پو» – نیز به طرز فجیعی کشته شده که گویا او نیز به شیوه یکی دیگر از آثار «پو» به قتل رسیده است . بر همین اساس پلیس تصمیم می گیرد در ادامه تحقیقات «ادگار آلن پو» را با خود همراه کند …

«ادگار آلن پو» نویسنده ، شاعر و منتقد آمریکایی از نویسندگان بسیار مشهوری که آثارش مورد استقبال زیاد فیلمسازان دنیا بوده و سالهای متمادی‌ست در عالم سینما از آثار او برای ساخت فیلمهای مختلف استفاده می شود ، است . حاکم بودن اضطراب ، دلهره ، ترس و مرگ بر اکثر آثار «پو» ، در حال و هوایی اسرار آمیز و رمزآلود ، در کنار فضاسازی های تخیلی و گوتیک موجب شده است که فیلمسازان ژانر وحشت و کارگردانان علاقه‌مند به ساخت تریلرهای پلیسی و جنایی بیشترین بهره را از آثار وی برند که از آن جمله می توان به «راجر کورمن» فیلمساز مشهور ژانر وحشت اشاره کرد که با مجموعه اقتباس‌هایش از نوشته های «پو» در دهه شصت حیاتی تازه به این ژانر بخشید . اثرگذاری بسیار زیاد «پو» در ادبیات پس از مرگش خصوصا ژانر وحشت و داستانهای پلیسی مدرن موجب شده است هر از چندگاهی برخی فیلمسازان به زندگی خود «ادگار آلن پو» پرداخته و گوشه هایی از حیات پر ماجرای وی را به تصور بکشند ؛ که « غراب – کلاغ سیاه » تازه ترین این فیلمهاست .

در این فیلم برای آنکه بیننده هم با شخصیت «ادگار آلن پو» و هم با آثار او آشنا شده و در حال و هوای اسرار آمیز و رمزآلودی که بر اکثر نوشته هایش حاکم است ، قرار گیرد نویسندگان روزهای پایانی زندگی «ادگار آلن پو» را انتخاب کرده اند. چراکه این چند روز و اتفاقاتی که برای او در آن ایام رخ داده ، همواره در هاله ای از ابهام است ( او ۲۷ سپتامبر ریچموند را به قصد نیویورک ترک کرده و در ۳ اکتبر سال ۱۸۴۹ بیهوش با لباسهایی که مال خودش نبود در کنار خیابان پیدایش می کنند و پس از چهار روز بستری بودن در بیمارستان در حالیکه مدام فریاد می زد «خدایا این روح درمانده را دریاب» در بالتیمور فوت می کند )

فیلمساز به خوبی فضای رمزآلود داستانهای «پو» را از همان ابتدا بر فیلم حاکم کرده و با نمایان شدن عبارات ابتدایی آشکار می شود که ما در طی فیلم قرار است شاهد رمزگشایی از روزهای پایانی زندگی «ادگار آلن پو» باشیم و طبق معمول بسیاری از اینگونه فیلمها ابتدا قتلی پیش از رویداد اصلی رخ می دهد (قتل مادر و دختر) . با شروع تحقیقات پلیس و پس از آنکه کمی با شخصیت «پو» آشنا شدیم ، طی نمایش عریان خون ، خشونت و جنایت در قتل گریسوالد که به شیوه داستان « مغاک و آونگ» رخ می دهد و فضاسازی تیره و تار و مه آلود شهر ، فیلمساز به خوبی بیننده را به قصه ای آلن پویی وارد می کند . پس از آنکه کارگاه فیلدز از «پو» می خواهد در ادامه تحقیقات پلیس را همراهی کند ، «پو» با خواندن متنی که پشت یک نقاب نوشته شده و قاتل آن را بر روی صورت جنازه گریسوالد قرار داده ،  به این نتیجه می رسد قاتل سعی دارد بر اساس داستان «نقاب مرگ سرخ» در مهمانی بالماسکه ای که قرار است فرداشب در خانه «امیلی» ( نامزد «پو» ) برگزار شود ، مرتکب جنایت دیگری شده که سکانس مهمانی را می توان موفق ترین بخش فیلم در ایجاد هیجان و تعلیق دانست . فیلمساز با نمایش فضای مراسم شاد مهمانی و در کنار آن نمایش مردی سوار بر اسب به عنوان منادی مرگ و نابودگر حیات و نشاط که در ظلمات جنگلی مه‌آلود به سمت منزل «امیلی» در حرکت است به خوبی توانسته فضای دلهره آمیزی را بر این سکانس حاکم کند .

اما متاسفانه با پایان این سکانس که با یک غافلگیری به دزدیدن «امیلی» توسط قاتل می انجامد هیجان فیلم که حاصل چیدمان دقیق عناصر تعلیق در کنار یکدیگر است ، رفته رفته فروکش کرده و تمام تلاش فیلمساز برای ساخت فیلمی سراسر هیجان ، اضطراب و دلهره به هدر رفته می رود . که مشکل اصلی آن را می توان در نشان ندادن لحظات قتلهای بعدی فیلم ، همزمان با جستجوی پلیس و «پو» دانست . پس از سکانس مهمانی و آشکار شدن هدف قاتل از دزدیدن امیلی صرفا شاهد جنازه هایی هستیم که یکی پس از دیگری در پی جستجوهای پلیس و «پو» یافت می شود و قاتل توسط هر جنازه سرنخ‌هایی برای یافتن امیلی داده که منجر به کشف جنازه بعدی می شود ؛ با توجه به اینکه بیننده درباره قاتل مطلقا چیزی نمی داند و حتی لحظه ای را هم از کشتارها نمی بیند ، این مطلب موجب از بین رفتن کامل حس کنجکاوی و هیجانی می شود که در حدود ۴۰دقیقه ابتدایی بر فیلم حاکم شده است .

با ارزش ترین نکته ای که در فیلم وجود دارد انتخاب عنوان فیلم و ساخت آن بر اساس دو عنصر مورد علاقه «ادگار آلن پو» یعنی عشق و مرگ است که شعر غراب نیز بر اساس این دو عنصر نوشته شده است . در غراب ، راوی عاشقی‌ست که در فراغ معشوقش مویه می‌کند . غراب درب اتاقش را می زند و راوی از وی می پرسد آیا روزی لنوره (معشوق) را در بهشت خواهد یافت ؟ که غراب جواب می دهد «هرگز» ؛ در فیلم نیز قاتل «امیلی» را دزدیده و سرنخهایی که برای یافتن امیلی به «پو» می دهد که همگی به یافتن جنازه‌ای دیگر می انجامد و گویی همان غراب است که به «ادگار آلن پو»ی فیلم می گوید «هرگز» .

انتهای خبر / خبرگزاری سینمای ایران/ کد خبر ۳۵۵۲۳


خبرگزاری سینمای ایران

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.