چارلی چاپلین ؛ سفر اروپا

چارلی چاپلین

 

فصل ۴

سفر اروپا

چارلی چاپلین در اروپاهمانطور که قبلا گفتیم چارلی از زندگی شخصی خودش در فیلم هایش الهام می گرفت. در پسربچه نیز به همین شکل. او به سراغ خاطرات کودکی اش رفت و از دوران سخت همراه با فقر و بدبختی و تجربه هایش استفاده کرد.

چارلی بچه ها را دوست می داشت اما از ارتباط با انها می ترسید. سادگی و یکدل بودن بچه ها چارلی را به یاد کودکی خودش می انداخت و تازه متوجه کمبودها و نواقص خود می شد و همین موضوع باعث می شد چارلی در صحبت کردن با بچه ها دچار مشکل شود. با این وجود رابطه چارلی با جکی کوگان، پسربچه فیلم از بهترین و شبیه ترین دوران زندگی چارلی بود. او این پسربچه را مانند ادنا پرویانس به یک هنرمند تبدیل کرد. عشق و علاقه چارلی و جکی کوگان دوطرفه بود. چارلی به پسربچه عشق می ورزید و جکی عاشق چارلی بود که او را وارد دنیای فیلم کرد.

باید گفت پسربچه یکی از بهترین فیلم هایی است که چارلی ساخته است. فیلم موفقیت امیز بود. چارلی مانند همیشه درست در زمانی که کار روبه اتمام بود نگرانی هایش شروع شد. او از واکنش منتقدین و مخاطبین نسبت به فبلم می ترسید و نگران بود. اما با تمام این نگرانی ها وقتی سم گلدوین دوست چارلی ترتیبی داد تا در یک مهمانی فیلم نمایش داده شود عکس العمل حضار جالب بود. تمام زنها و مردها گریه می کردند. هرکس به نوعی او را تشویق می کرد. چارلی در موفق ترین فیلم های قبلی اش هم چنین واکنشی از مخاطبان ندیده بود. چارلی نیز چشمانش غرق در اشک بود. پسربچه یک درخشش باور نکردنی داشت و چاپلین نگران از دست دادن ان درخشش بود. چارلی فیلم ایدل کلاس را شروع کرد و فیلم دیگری را بعد از آن… درست در همین دوران چارلی تصمیم گرفت کار را رها کند و به اروپا برود. با وجود مخالفت اطرافیان چارلی به تصمیمش عمل کرد.

چارلی به لندن رفت. او هرگز به موفقیت فیلم هایش در خارج از آمریکا فکر نکرده بود.او آمادگی چنین استقبالی را نداشت. در لندن توسط مردم احاطه شده بود. مردم با صحبت های محبت آمیز خود از او استقبال کردند. چارلی مشهورترین مرد لندن بود. اکنون آن کودک ولگرد به وسیله بزرگترین شخصیت های ادبی، سیاسی و اجنماعی آن زمان پذیرفته می شد. در این مسافرت با فیلیپ سی سون آشنا شد به طوری که به دو دوست بسیار صمیمی تبدیل شدند. او با اوا لوکاس و باری ملاقات رسمی داشت.

چاپلین در لندن

دیدار از لندن برای چارلی بسیار جالب بود ولی از خاطرات گذشته غمگین بود. چارلی از لندن به پاریس رفت. او در پاریس به لحاظ روحی احساس آرامش می کرد. در آنجا راحت بود. مشهوریت و محبوبیت او در پاریس مانند لندن بود و استقبال پاریسی ها مانند لندنی ها…

چارلی در انجا دوست قدیمی اش گامی را در آنجا ملاقات کرد. گامی نقاش بود. انها برای هم نامه و عکس می فرستادند و این اولین بار بود که یکدیگر را ملاقات می کردند در حالی که گامی انگلیسی بلد نبود و چارلی فرانسوی…

چارلی بعد از سفر خوشی که به پاریس داشت به آلمان رفت. هنوز فیلم های چارلی به آلمان نرسیده بود و به همین دلیل چارلی در آنجا ناشناخته بود.چارلی با پولانیگر در پالیاس هیرنورس مهمترین و گرانترین کلوپ آن زمان دیدار کرد. پولانیگر از آن نوع زنانی بود که چارلی به طرف انها کشیده می شد. او یک لهستانی فوق العاده زیبا و زنی خبره و با تجربه بود. از اولین ملاقاتشان به یکدیگر علاقه پیدا کردند. پولا پای چارلی را به مشهورترین خانه های برلین باز کرد. و در آنجا چارلی ملاقات های جالبی داشت. چارلی در برلین نیز مانند لندن و پاریس بسیار لذت برد. بعد از چند روز مسافرت شیرین او تصمیم به بازگشت گرفت. اکنون او موقعیت خوبی در اروپا پیدا کرده بود. و دوستان زیادی داشت و می دانست اگر روزی به اروپا برگردد آنها با آغوشی باز پذیرای او هستند. چارلی که از علاقه پولا به کار در هالیوود آگاه بود یک موقعیت مناسب برای او ترتیب داد. تا به موفقیت و مشهور شدنش در آمریکا کمک کند اما سرانجام هرکدام راه خود را رفتند. به زودی چارلی تجارتی جدید را شروع کرد. او کتاب ۴۰ هزار کلمه ای خود را در مسافرت دور آمریکا در قطار نوشت. چاپلین ۲۵۰۰۰ دلار برای کتاب ملاقات جالب من دریافت کرد که کمک زیادی برای پرداخت هزینه های سفرش بود. این کتاب بهترین راه مطالعه تحولات زندگی شخصی چاپلین است.

 


آپارات فیلم

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.