زینب مرتضاییفرد
از چه زمانی وارد عرصه ساخت آهنگ برای سریالهای تلویزیونی شدید؟
از سال ۱۳۷۹ بود که وارد این عرصه شدم و کارم را با ساخت آهنگ سریال «خانه پدری» آغاز کردم. البته در این کار خوانندگی تیتراژ را هم به عهده داشتم.
پس میتوان گفت شروع خوبی داشتید، چون این فیلم مخاطبان زیادی داشت.
بله، شروع خوبی بود. بعد هم برای سریالهایی چون کارآگاه شمسی و مادام، من یک مستأجرم، مشق عشق، ساعت شنی و همچنین همه کارهای خانم سام آهنگسازی کردم.
چرا در بیشتر فیلمهای خانم سام به عنوان آهنگساز حضور دارید؟
چون ایشان نوازنده سه تار هستند و درک خوبی از موسیقی دارند. به همین علت خیلی راحت با هم به توافق میرسیم و میدانیم چه میخواهیم. نقاط مشترکمان بالاست و سبب میشود بهتر به نتیجه برسیم. در کل فکر میکنم کار کردن با خانم سام راحت است، البته این نظر من تنها نیست و دیگران هم همین نظر را دارند.
ساخت موسیقی برای سریالهای تلویزیونی کار سختی است؟
بله، خیلی سخت است. موسیقیای که در دلم و برای خودم بسازم تا موسیقیای که در رسانه منتشر میشود بسیار متفاوت است. تلویزیون یک رسانه عمومی است و همه گونه مخاطب دارد. ما از طریق مدیوم تلویزیون با سلیقهها و گروههای سنی مختلفی روبهرو هستیم. همین موضوع احتیاط بیشتری را میطلبد چون باید بتوانیم نیاز و خواست همه این گروهها را در نظر بگیریم. برای همین همیشه میگویم ساخت موسیقی برای یک سریال تلویزیونی به مراتب دشوارتر از ساخت موسیقی برای فیلمهای سینمایی است.
فکر میکنم وقتی استقبال مردم را از تیتراژهای تلویزیونی میبینید هم برایتان خیلی لذت بخش خواهد بود.
راستش در جریان آهنگسازی برای یک فیلم یا سریال، تیتراژ اصلا جزو موسیقی محسوب نمیشود، بخصوص تیتراژ دوم را به نوعی سرگرمی میدانیم، اما بظاهر در ایران مقولهای با عنوان تیتراژ خیلی جدی گرفته میشود. جالب است بدانید تیتراژ در هیچ جای دنیا اینقدر جدی گرفته نمیشود و موسیقیای که در متن فیلم است و به نوعی با سکانسها عجین شده، مهمتر است.
یعنی مردم موسیقی فیلم را احساس نمیکنند و توجهشان به تیتراژ است؟
نه، نمیشود این حرف را زد. شاید خیلی جاها موسیقی را متوجه نشوند، ولی اگر از روی فیلم برداشته شود، نبودش را حس میکنند و میبینند چقدر در جلب آنها به سمت اتفاقات فیلم تاثیر داشته است. وظیفه موسیقی فیلم در موارد زیادی شاید این است که شنیده نشود، یعنی بر فضای فیلم غلبه نکند. گاهی هم میخواهیم شنیده شود. به طور طبیعی در حالت دوم مردم آن را بهتر حس میکنند.
در سریالهای تلویزیونی قرار است کدام حالت غلبه داشته باشد؟
در سریالهای تلویزیونی سعی بر آن است که موسیقی فیلم شنیده شود، چون مجبوریم عادتهای مردم را درنظر بگیریم تا بتوانیم مخاطبانی از هر طیف را به خود جلب کنیم.
در سریال راز پنهان دو تیتراژ دارید. این کار را برای جذب مخاطب بیشتر انجام دادید یا قصد دیگری داشتید؟
ما دو تیتراژ در دو ژانر کاملا متفاوت داریم. تیتراژ ابتدایی در یک فضای ارکسترال و گروه کر و با حالت اپرا با صدای پیام حصیری اجرا میشود و میتوان آن را یک کار فاخر دانست. تیتراژ پایانی ما هم کاری کاملا پاپ است. ما بیشتر قصد داشتیم سلیقه متفاوت مردم را لحاظ کنیم و دو آهنگ کاملا متفاوت با هم را انتخاب
کردیم.
تیتراژ دوم زمینیتر است و نسبت آدمها با هم و احساسها و مشغلههای میان آنها را بیان میکند، اما تیتراژ اول نگاهی بالاتر دارد. تیتراژ اول لوگوی کار است و حرف فیلم را باید در آن جستجو کرد. پیام فیلم هم مبتنی بر همین شعر حافظ است: «دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا»
دلیل این انتخاب وجود عنوان راز پنهان در این شعر نبود؟
نه، اما میدانم خانم سام نظر کلی بر این شعر داشته و فیلم را هم با الهام از همین شعر ساخته است. وقتی این شعر را به من پیشنهاد دادند دیدم با قصه فیلم همراه است و از آن استقبال کردم.
فکر میکنید از کدام تیتراژ بیشتر استقبال شده است؟
ما فکر میکردیم مردم تیتراژ دوم را بیشتر بپسندند، اما استقبال از تیتراژ اول بیشتر بود. مردم همیشه از شعرهای حافظ استقبال میکنند، البته ما سال گذشته هم در تیتراژ سریال «ناز و نیاز» خانم سام یکی دیگر از اشعار حافظ را استفاده کرده بودیم و مردم از آن هم استقبال کردند.
پس دومین تجربهتان در همکاری با حافظ است…
(با خنده) بله تجربه همکاری با حافظ شیرین است و امیدوارم ادامه پیدا کند.
ترانه تیتراژ پایانی را هم که آقای کاکایی سرودهاند.
بله، ایشان هم خیلی زحمت کشیدند و ترانهشان حالت محاوره شیرینی دارد. خیلی سخت است کسی بتواند با ادبیات محاوره ترانه بگوید. این روزها اغلب ترانههایی که سروده میشود، شعر است نه ترانه!
به نظر شما چرا این روزها اغلب فیلمها تیتراژ خوانی دارد؟
چون مد شده است!
دلیل این به اصطلاح شما مد چیست؟
در حال حاضر خوانندهها بار اضافی بر دوش سریالها شدهاند. این برمیگردد به کاستی و مشکلاتی که ما در عرضه موسیقی داریم که بار این مشکل را تیتراژهای فیلم بر دوش میکشند. خوانندهها آنقدر سخت موفق به گرفتن مجوز برای انتشار آلبومهایشان میشوند که سعی میکنند ابتدا خود را از دریچه رسانه ملی به مردم معرفی کنند که این هم هیچ جای دنیا جز ایران اتفاق نمیافتد.
ممتازنیوز – سینمای ایران و جهان