یک گفت و گوی جالب با «یاس»/ شعر میگویم و می فروشم/ایران منبع الهام است/مسولین به ما توجه کنند

کافه موسیقی- مصطفی امامی- یاس نام تنها خواننده مجاز رپی است که در کشورمان فعالیت می کند او حالا بیش از پنج آهنگ مجوز دار از وزارت ارشاد دارد. یاسر بختیاری خواننده ای است که در دنیای بی در و پیکر موسیقی زیر زمینی برای خودش چهار چوب هایی دارد و در آهنگ هایش خبری از حرف های زشت و خارج از عرف نیست و سعی دارد با آهنگ هایش دغدغه های اجتماعی که در ذهن دارد را فریاد بزند. گفت و گو با یاسر چندان آسان نبود اما بالاخره او را در استودیوی شخصی اش ملاقات کردیم وساعتی را با هم به گفت و گو نشستیم. در صحبت های یاس یک نکته بیش از هر چیز دیگری توجه ام را جلب کرد، وقتی در مورد فعالیت مجاز و برگزاری کنسرت صحبت می کرد گفت : « کاش که بشه…» و این کاش پر بود از حسرت و حسرت و حسرت…
خیلی ها دوست دارند اسم اصلی تو را بدانند، برای شروع خودت را برایمان معرفی کن.
یاسر بختیاری هستم و تقریباً سی سال سن دارم.بچه پایین هستم ولی زیاد خونه به دوشی کردیم از ناصر خسرو به امباتان و شمشیری و… به قول یکی از آهنگ هایم که می گوید ، «…همیشه اثاث ما بوده به پشت وانت » .به هرحال از سال ۸۰ موسیقی را به صورت جدی و حرفه ای آغاز کردم که در نهایت منجر شد به سبکی به نام رپ و الان هم بیش از ده سال است که با اسم هنری « یاس» به فعالیتم ادامه می دهم.

چرا رپ؟
از دیدگاه بزرگترهای جامعه و از دید مسولین این کلمه یک نماد تهاجم فرهنگی است، ما می توانیم یک اسم دیگر روی آن بگذاریم، مثل کلام محور. … به هرحال من از سن ۱۴ سالگی به موسیقی رپ علاقه پیدا کردم و انتخاب اول ام برای موسیقی گوش دادن، رپ بود. یک خواننده ای بود به نام توپاک که سال ۹۶ هم کشته شد، خیلی بهش علاقه داشتم و کارهایش را دنبال می کردم. اوایل وقتی آهنگ هایش را گوش می کردم احساس می کردم که فقط روی یک ریتم دارد یک چیزی می خواند و من به عنوان شنونده از استایل خواندن او لذت می برم اما بعد از مدتی که کمی روی خواندنش دقیق شدم دیدم یک سری فریاد هایی در آهنگ های او هست که این فریاد ها عادی نیست. این باعث شد که کنجکاو شوم و به همراه چند تا از دوستانم بعضی از آهنگ های توپاک را ترجمه کردیم و آنجا بود که فهمیدم دلیل عادی نبود فریاد های او در آهنگ هایش چیست. یکی از دلایل این فریاد ها تبعیض نژادی بود، رنگ پوست و آزار و اذیت هایی که سیاه پوست ها دیده بودند و البته هنوز هم ادامه دارد محور آهنگ های او بود. من زمانی که مدرسه می رفتم استایل نوشتاری ام خیلی رک و پوست کنده بود و کم کم احساس کردم سبک نوشتنم می تواند به سبک رپ نزدیک باشد. ما در سرزمین خودمان مشکلات خاص خودمان را داریم و من هم به شخصه خودم گذشته ای بسیار تلخ و سختی داشتم و همه این مسائل باعث شد که برای تخلیه روحی و برای سبک کردن بار سنگین خاطراتی که از گذشته در ذهنم داشتم شروع کردم به نوشتن و خواندن.
خب به هرحال رپ در ایران آینده مشخصی نداشت، چرا پاپ را انتخاب نکردی؟
من پاپ هم می توانم بخوانم و صدایم برای پاپ خوانی هم بد نیست و حتی در چندتا از کارهایم قسمت پاپ را هم خودم خواندم اما ترجیح می دهم رپ بخوانم چون در این سبک موسیقی تو به عنوان خواننده می توانی سی بیت شعر را مثل حرف زدن بگویی و می توان به واسطه شعر محور بودن آن در آن قصه های زندگی مردم و خیلی چیزهای دیگر را بیان کرد اما در پاپ تمرکز بیشتر روی آواز است و بعد به شعر توجه می شود.
تو پدرت را از دست داده بودی که وارد جریان موسیقی شدی، حداقل از لحاظ مالی رپ برای تو توجیه نداشت درست است؟
درسته، من هنوز هم از رپ در آمدی کسب نمی کنم، این سبکی که من انتخاب کردم یک چیزی است که حرف برای گفتن دارد ولی با حرفت موافقم انتخاب این سبک موسیقی برای من از لحاظ اقتصادی هیچ منطقی نداشت اما برای من یک نوع عشق محسوب می شود و به آن علاقه دارم و همین عشق و علاقه باعث شد بخوانم و بنویسم.
پس تکلیف خرج و مخارج زندگی چه می شد؟
من در آن روزها در شرکت بازرگانی عمویم و در خیابان سعدی مشغول بودم و کار می کردم، در کنارش هم می نوشتم و موسیقی را دنبال می کردم. صبح تا عصری سر کار بودم و خیلی وقت ها بعد از اینکه کارم در شرکت تمام میشد، تا شب مسافر کشی می کردم و ساعت ۱۱ شب می رفتم به استودیو و کارهای موسیقی را دنبال می کردم.
و الان از کجا پول در می آوری؟
شعر… شعر می گویم و به دیگران می فروشم.
به گذشته تلخ ات اشاره کردی، دوست دارم کمی در مورد آن برایمان بگویی.
مسلماً این گذشته ای که برای من وجود داشته برای خیلی های دیگر هم بوده و اینطور نیست که همه درد ها و مشکلات برای من بوده و برای بقیه نبوده! در یکی از قطعات جدیدم هم می گویم که : « شاید توی دردم هیچی نیستم جلوی تو…» ولی من دارم از گذشته خودم حرف میزنم و در مورد آن زندگی تلخ صحبت می کنم: « من که قبل از دنیا اومدن به لطف خالق/ بدون تجربه شدم توو نطفه بالغ» و این به خاطر داستان هایی بوده که در زندگی ام وجود داشته مثل بدهکاری، فقر، اختلافات پدر و مادر و خیلی چیزهای دیگر که ترجیح میدهم بیشتر توضیح ندهم چون در آهنگ هایم همه چیز را می شنوید. بهترین راه برای بیان گذشته ام موسیقی است!
پس ما هر آهنگی که از تو می شنویم، گوشه ای از آن مربوط به زندگی و گذشته توست؟
دقیقاً، تو هر آهنگی را که از من می شنوی برگرفته از یکی از داستان هایی است که در زندگی خودم اتفاق افتاده است.
آهنگ « به خاطر من » را در مورد موضوع طلاق خواندی، این هم به زندگی تو برمیگردد؟
ببین ما کلاً دو نوع طلاق داریم، طلاق عینی و طلاق ذهنی! در طلاق عینی پدر و مادر از هم جدا می شوند و بهتر هم هست چون بعد از یک مدت بچه ها با این موضوع کم کم کنار می آیند اما طلاق ذهنی اینگونه است که تو میبنی که پدر و مادرت با هم تفاهم ندارند اما دارند باهم ادامه می دهند و تو بیشتر از آنها از این جنگ و دعواها و عدم تفاهم ها عذاب می کشی. من هم درگیر طلاق ذهنی بودم،طلاقی که به معنای واقعی طلاق بود، خانواده ام نمی توانستند با هم کنار بیایند و این اصلاً برای من خوشایند نبود. مشکلات مالی و دیگر مشکلاتی که وجود داشت باعث شده بود پدر و مادرم نتوانند با هم تفاهم داشته باشند. « فقر از در بیاد تو همه چیزو خراب میکنه/ بعد عشق از پنجره فرار می کنه» همینه! پدر و مادر من درسته که همدیگر رو دوست داشتند اما به خاطر مسائل مختلفی که وجود داشت نمی توانستند با تفاهم زندگی کنند.
چرا فقط تکست های خودت را می خوانی؟
خب این شاید از دید بقیه خودخواهی باشد اما من معتقدم باید چیزی را بخوانم که به آن احساس دارم و با حس و حال خودم جور باشد. من هرچقدر هم بیایم و به تو بگویم که یک چیزی برای من بنویس که فلان حرف در آن باشد تو نمی توانی حس واقعی من را در بیاوری و روی کاغذ بنویسی و به همین دلیل ترجیح می دهم تکست هایی که خودم می نویسم را بخوانم.
و برای بقیه هم تکست می نویسی؟
بله، اما بیشتر کارهای عاشقانه!
در صدایت یک حس اعتراض هست که در همه آهنگ هایت مشهود است، دلم میخواهد کمی در مورد این اعتراض برایمان توضیح بدهی…
ببین تو در هیچ جای تاریخی هیچ ملتی را نمی توانی پیدا کنی که به طور کامل از دولتش راضی باشد و همیشه میزان رضایت ها و اعتراض ها نسبی است و آمریکا و اروپا و ایران هم ندارد. بنابراین این صدایی که از میشنوی شاید در هر دولتی دیگری هم که بود این صدا و اعتراض و خشمس وجود داشت، اما این اعتراض و خشم نسبت مسائل اجتماعی است. جامعه من جامعه ای است که اول به مردم وابسته است و فکر می کنم یک مقدار خودِ مردم باید همت کنند تا مشکلات یکی یکی حل شوند. این شکایتی که من در آهنگ هایم دارم در درجه اول به خودم، زندگی و گذشته خودم است. این که چه داستان هایی دست به دست هم داد تا من اینقدر عذاب کشیدم؟ این ها را بازگو می کنم تا دیگران به مشکلات من دچار نشوند. من الان سی سالم است و دوست ندارم مشکلاتی که در هجده سالگی برایم اتفاق افتاده است دامن دیگران را هم بگیرد. مثلاً آهنگ « بامن باش» را برای کسانی خواندم که به خودکشی فکر می کنند، « باید بتونیم» را خواندم برای کسانی که از همه جا و همه چیز نا امید شده اند و به آینده امیدوار نیستند، « تمومش کن » را خواندم برای کسی که با وجود گذشته ای سالم به اعتیاد دچار شده! من سعی میکنم اعتراضات و شکایت های خودم را به مسائل اجتماعی اینطوری بیان کنم. هدفی که من دارم هدف بلند مدت است و دوست ندارم از قصه هایی صحبت کنم که هیچ عاقبتی ندارد و ترجیح می دهم کاری را بخوانم که بدانم نتیجه و بازتاب خوبی خواهد داشت. شاید نتونم کسی را عوض کنم، من که معلم کسی نیستم! اما شاید بتوانم جرقه ای در ذهن مردم ایجاد کنم که این راه هم هست که می شود امتحانش کرد!
تو گفتی که در ابتدا نگاه مادی به رپ نداشتی، اما الان که به جایگاه خوبی در این موسیقی رسیده ای می توانی در کشورهای دیگر کار کنی و پول خوبی هم به دست بیاوری اما در آهنگ آخری که از تو منتشر شده می گویی : « یاس توو اوج درد همین جا ادامه میده…» برای چی ماندی؟
نمیدانم! البته حدود سه سال پیش بود که کشور آمریکا رفتم و حدود یک سال هم در آنجا بودم ولی دوباره به ایران بازگشتم. رفتن چیزی نیست که من دنبالش هستم، من بازهم به کشورهای دیگری می روم اما هیچ وقت برای کار جایی غیر از ایران را انتخاب نخواهم کرد. من اگر هم به آمریکا رفتم، آنجا در سیزده دانشگاه برای دانشجوهای آمریکایی و برای نشان دادن موسیقی مدرن ایران و فرهنگ غنی کشورمان برنامه اجرا کردم. شعر چیزی است که در خون ما ایرانی هاست و اگر همین سبک رپ فارسی هم گُل کرده است ربطی به این ندارد که ما از آمریکایی ها تلقید می کنیم. ما اگر به فکر تقلید از آن ها بودیم من الان باید شبیه آنها لباس می پوشیدم، ایران سرزمین شعر است، فردوسی یکی از چهار پایه اصلی ادبیات دنیاست و ما ایرانی ها با شعر عجین هستم. هر کشوری مشکلات خودش را دارد و من و امثال من شعرهایمان را به اقتضای مشکلات خودمان می گوییم.
تا به حال کنسرت هم داشته ای؟
آره، من در خیلی از شهرهای آمریکا و به مناسبت سال جهانی مولانا کنسرت برگزار کردم، در لندن و دبی و قطر و… هم برنامه اجرا کرده ام. یک بار هم برنامه ای بود برای کشورهای اسلامی که من هم دعوت شدم و برنامه اجرا کردم. همانطور که گفتم من هدف ام بلند مدت و بین المللی است و دوست دارم هنر ایرانی را در دنیا مطرح کنم.
دوست نداری یک روز در ایران کنسرت داشته باشی؟
یک بار در کاخ سعد آباد و یک بار در سالن اریکه ایرانیان کنسرت بود و من هم به عنوان مهمان و شنونده موسیقی دعوت شده بودم، اشتیاق و محبت مردم نسبت بهم آنقدر زیاد بود که آن شب هم یکی از بهترین شب های زندگی ام بود و هم یکی از بدترین شب های عمرم رغم خورد که مردم اینقدر به کارم علاقه دارند اما نمی توانم برنامه اجرا کنم. البته می شود ها، کارش فقط یک امضاست که باید پای یک برگه بخورد. من الان به جنبه مالی برگزاری کنسرت اصلاً فکر نمی کنم و فقط حسی را تصور می کنم که روی استیج و در مقابل مردم کشورم به من دست می دهد. البته من یک برنامه دویست نفری در یکی از مراکز خیریه تهران داشتم که (دوست ندارم اسمش را ببرم چون ممکن است برای برگزاری برنامه های بعدی دچار مشکل شوند) واقعاً برای من زیبا بود، باورم نمیشد که در ایران دارم اجرا می کنم و حس می کردم الان که در را باز کنم دوباره به خیابان های نیویورک وارد خواهم شد. ای کاش که بشه!
امید داری که بشه؟
واقعاً نمی دانم. کار نشد ندارد، شاید بشه، آره! فقط امیدوارم دیر نشود…
دیر یعنی چی؟
بالاخره الان من سی سالم است و نهایتاً می توانم پنج – شش سال دیگر ادامه دهم. البته من کارم را تا آنجایی که توان داشته باشم ادامه خواهم داد، در آهنگ جدیدم هم می گویم که : « رپ میزارم کنار ولی به یه شرط/ وقتی رپ فارس و بسازم و بمیرم وطرفدارا زیر جنازمو بگیرن/ بشینن همگی کنار تابوت/ بگن یاس همیشه به یاد ما بود» من تا اینجا کارم را ادامه خواهم داد ولی بالاخره هرچقدر که سن بالاتر می رود آدم خسته تر می شود و حوصله سنین جوانی را ندارد. بنابراین امیدوارم الان که انرژی دارم این اتفاق بیفتد.
نظرت در مورد اینکه « زیرزمینی» خطاب می شوی چیست؟
اصلاً از این کلمه خوشم نمی آید، در یکی از آهنگ هایم هم می گویم : « پس هنرمند وطن الان کجاست؟ نیست؟/ اون توو زیر زمین میخونه چون مجاز نیست»… ما خیلی پیگیر مجوز شدیم، من خودم از اولین کسانی بودم که برای مجوز اقدام کردم و همان موقع وقتی در مطبوعات و رسانه ها در مورد خواننده های رپ صحبت می کردند، عنوان میشد که بی شک یاس مجازترین رپر ایرانی است واگر یک روزی قرار باشد این سبک موسیقی مجوز بگیرد یاس اولین نفر خواهد بود. خودم هم به این موضوع معتقدم چون در موسیقی به اصطلاح زیر زمینی هم من برای خودم چهارچوب دارم، یاس کسی بود که رپ را آورد میان خانواده ها و کارهایی ارائه کرد که پیر و جوان بتوانند آن را گوش کنند. کاری کردم که خانواده ها به بچه هایشان بگویند اگر میخواهی رپ هم گوشی کنی، آهنگ های یاس را گوش کن. موسیقی پاپ همه اش شده تکرار و هیچ حرف جدیدی نمی زند، یک چیزی که واقعاً برای مردم حاوی پیام باشد و یک اتفاق و جرقه در ذهن مخاطب ایجاد کند و یک حرف بزند چه سبکی است؟ شک نکن که رپ این سبک است.
با این حال شنیدم که چند آهنگت مجوز هم گرفته بود و تو اولین رپ خوانی بودی که آهنگ هایش مجوز گرفت…
آره، یک آهنگ بود که در آلبوم مجید غفوری منتشر شد که قسمت رپ آهنگ را من خواندم که اسمش هم « یادت نره…» بود و اینکه یک رپ خان توانست مجوز بگیرد کار بزرگی بود. البته الان فکر می کنم گروه آریان هم در یکی از آهنگ هایش چیزی شبیه به رپ دارد. به هرحال این آهنگی در غالب یک آلبوم پاپ عرضه شد، در کنار این آهنگ هویت من از ارشاد مجوز گرفت که نماهنگش در خانه هنرمندان نمایش داده شد. آهنگ خیابانی ها هم مجوز گرفت که در مورد بچه های کار و بچه های خیابانی خوانده بودم. اما سبک رپ سبکی است که خواننده در آن هر روز رو به پیشرفت است، مثلاً تو صدای من را در آهنگ خیابانی ها گوش کن، همین الان هم که داریم باهم صحبت می کنیم صدایم را ببین! خب مسلماً در گذر زمان آدم پخته می شود و برای من نوعی یک مقدار عقب گرد محسوب می شود که آهنگی که چند سال پیش خوانده ام را الان به صورت مجاز منتشر کنم. به نظر من یک آهنگ باید همان زمانی که تو به آن حس و انرژی داری منتشر شود نه اینکه اینقدر سخت گیری بشود تا با فاصله مجوز بگیرد.
چرا منتظر مجوز بودی؟
من یکی از قدیمی ترین خواننده های رپ ایران هستم اما از گوشه و کنار می شنیدم که اگر کاری از تو در اینترنت پخش شده باشد تو نمی توانی مجوز بگیری و به صورت مجاز کار کنی و من هم با این ذهنیت تا مدت ها کارهایم را روی اینترنت قرار نمی دادم. به هرحال ما تمام تلاشمان را کردیم که بتوانیم مجوز کارهایم را بگیریم. با شرکت بتهوون صحبت کردیم، با خانم کتایون ریاحی و آقای فرشید رحیمیان و خیلی های دیگر هم صحبت کردیم تا شاید آنها بتوانند در راه مجوز گرفتن به ما کمک کنند.
شاید اگر وارد مافیای موسیقی میشدی راحت به مجوز هم می رسیدی؟ مثل همکاری با محسن رجب پور.
ببین سبک رپ یک سبک راحت و رک است و چیزی است که در آن راحت صحبت می کنی! کسی که وارد مافیا می شود باید سیاست داشته باشد، به یکی راست بگوید به یکی دروغ! این کارها برای من زیاد جالب نیست. من دارم حرفم را میزنم، چرا باید منت کسی را بکشم که تو رو خدا به من مجوز بدهید؟ حضرت علی (ع) می فرمایند: « بهترین تفریح کار است»، این نوع موسیقی عشق من بود و چه بهتر می شد اگر دوستان با یک امضا آن را برای من به یک شغل هم تبدیل می کردند. من الان متاسفانه برای خواننده های دیگر شعر میگویم تا کسب در آمد کنم و این اصلاً خوب نیست، من نباید برای کس دیگری شعر بگویم. به قول معروف اگر بیل زنی باغچه خودت را بیل بزن، شعرت را برای خودت استفاده کن! اما متاسفانه شرایط جوری است که این کار را انجام میدهم.
یاس، تو آدم سیاسی هستی؟
هرگز! ببین من دارم حرف دلم را میزنم و حرف دل من هیچ ربطی به سیاست ندارد. حرف های من حاوی پیام های اجتماعی است و این حرف های اجتماعی از نگاه من باید مجوز بگیرد چون هم به نفع مردم است و هم به نفع دولت! من نمی خواهم آهنگ عاشقانه بخوانم وبعد بروم برایش مجوز بگیرم، من از این کارها خوشم نمی آید.
البته من شنیدم که از دفتر ریاست جمهوری به تو گفته شده که کارت را ادامه بده و از تو حمایت شده است.
نه، این موضوع صحت ندارد.
در مورد هیچکس و اینکه چرا همکاری شما با هم ادامه پیدا نکرد.
سروش در دورانی که این سبک موسیقی تازه داشت شکل می گرفت یکی از دوستان خوبم بود، الان هم شاید با هم در ارتباط نباشیم اما وقتی جایی با هم برخورد می کنیم مثل گذشته باهم دوست و صمیمی هستیم. قرار بود که به طور مشترک آهنگی برای تیتراژ یک مستند بخوانیم اما این کار به سرانجام نرسید و همین آهنگ باب آشنایی ما بود، بعد از آن سروش مشغول کارهای خودش شد و من هم درگیر کارهای خودم شد و یک مقدار از هم فاصله گرفتیم و مشکل خاصی با هم نداریم.
تو خیلی از خواننده ها را تو وارد کار موسیقی کرده ای. درسته؟
بله، خیلی از بچه ها هستند که همین الان هم مشغول کار هستند و کارهایشان را هم دوست دارم. من اصولاً آدمی هستم که عادت ندارم سمت کسی بروم و ترجیح می دهم مسیر خودم را بروم و به کار کسی کار ندارم اما وقتی کسی به سراغ من می آید من هم با روی خوش از او استقبال می کنم و اگر کمکی بتوانم برایش انجام می دهم. نکته دیگری که باید بگویم این است که من کسی را بالا نیاوردم، هرکسی لیاقت خودش را در کار نشان می دهد و اگر در کارش موفق بوده از توانایی و استعداد خودش بوده و من فقط در این راه به او کمک کرده ام.
ماجرای دوستی ات با حامد بهداد چگونه است؟ تو در موسیقی یک آدم یاغی هستی و حامد هم در سینما بازیگری سرکش…
یک روز با یکی از دوستانم به نام بردیا بودم که به من گفت بیا بریم حامد را ببینیم. رفتیم به یک بیمارستان که ظاهراً لوکیشن یکی از فیلم هایی بود که حامد در آن بازی می کرد، صابر ابر هم بود. آنجا همدیگر رو دیدیم، به شخصه رُک بودن حامد را خیلی دوست دارم. فکر می کنم این موضوع برای همه وجود داشته باشد که وقتی یک آدمی را می بینند که از نظر فکری بهم نزدیک هستند، می توانند با هم دوست شوند. این موضوع برای من و حامد هم وجود داشت و دیدیم که با هم کلی حرف برای گفتن داریم. بعضی وقت ها چند ساعت کنار یک نفر می نشینید اما هیچ حرفی جز تعارف های روزمره ندارید که بزنید اما من و حامد همان روز اولی که همدیگر رو دیدیم دو ساعت پشت سرهم باهم حرف زدیم. انشالله اگر خدا بخواهد شاید در آینده یک کارهایی هم باهم کردیم.
در زمینه موسیقی؟
شاید، دقیق نمی دانم، بگذار ببینیم چه پیش می آید اما من کلاً سیستم کاری حامد را خیلی دوست دارم چون به قول خودت هم آدم خیلی رکی است و هم در کارش سرکش است و این خصوصیاتش را خیلی دوست دارم.
تو به عنوان یک هنرمند که اسم زیرزمینی را یدک میکشد هیچ وقت استرس این را نداری که باهات برخورد شود؟
فکر نمی کنم اتفاق خاصی برای من بیفتد، تو داری می گویی موسیقی زیر زمینی ولی به نظر من کل موسیقی های زیرزمینی را نباید باهم جمع بست و باید موسیقی های خوب و مبتذل زیرزمینی از هم تفکیک شود. بعضی از خواننده ها هستند که حتی وقتی اسم زیر زمینی رویشان هست هم یکسری چهارچوب ها را رعایت می کنند و سعی می کنند به یک آینده و هدفی فکر کنند. من آدم خودستا و مغروری نیستم اما سعی می کنم حرفم را بزنم، من تمام تلاشم این است که به یک اتفاقی فکر کنم، آهنگ « به خاطر من» که پخش شد خیلی ها با آن ارتباط برقرار کردند، آهنگ « باید بتونیم» یا « پیاده میشم» همینطور… هر آهنگی که خوانده ام یک هدف را دنبال کرده ام، آهنگ «دلت دریاست» در مورد کودکی بود که تومور مغزی داشت، زمانی که من او ( علی ترابی ) را دیدم نور امید و انگیزه برای مبارزه با این بیماری در چشمانش موج می زد و من تحت تاثیر قرار گرفتم و با تمام وجودم کار کردم تا کاری برای او بسازم که انرژی او برای مبارزه بیشتر شود.
پس تو برای خودت و کارت چهارچوب داری و به همین دلیل هم استرسی نداری…؟
فکر می کنم دلیل خاصی وجود ندارد که بخواهد مشکلی برای من پیش بیاید و اصولاً نباید هم اتفاقی برای من بیفتد چون جایی که ما در آن کار می کنیم ، استودیویی است که هر وقت درش را باز می کنیم استودیو است و هیچ کاری جز کار موسیقی در آن انجام نمی شود، اما متاسفانه ما داریم می بینیم که در خیلی از استودیو ها اینطور نیست و کارهایی در آن انجام می شود که مسلماً از دیدگاه من هم موجه نیست. اینجا محیط کار است و ما غیر از کار اینجا هیچ کاری انجام نمی دهیم. در آهنگ هایم هم اگر دقت کنی هیچ حرف خاصی وجود ندارد، شاید یک سری حرف ها و تلنگر هایی هم به مسولان وجود داشته اما این صحبت ها چیزهایی است که بقیه هنرمند ها هم می گویند، مگر ده نمکی در فیلم هایش این حرف ها را بیان نمی کند؟ یا در رسانه های دیگر این صحبت ها زده نمی شود؟ فکر می کنم دیگر باید این حد آزادی داشته باشم که بخواهم حرفم را بزنم.
کلیپ هایت را کجا می سازی؟
ایران، تمام کلیپ هایم را در ایران می سازم.
و در آخرین کلیپی که ساختی برادرت هم در آن بازی می کند، در مورد حضور صابر در کارهایت توضیح بده لطفاً.
صابر یک سال از من کوچکتر است و به خوانندگی هم علاقه زیادی دارد اما یک جورهایی هنوز آن استعداد را برای خواندن پیدا نکرده و به واسطه چهره ای که دارد سعی می کنیم از او استفاده کنیم. البته حدالمکان کم این کار را انجام می دهم، چون دوست ندارم مردم فکر کنند یاسر در کارهایش از دوستان و آشنایان خودش استفاده می کند، ولی خب چه کارکنم دیگر، داداشمه! (خنده)
در مورد « سرباز وطن » برایمان بگو.
اگر به این آهنگ دقت کنی می بینی که بیشتر بازی با کلمات است، البته حاوی پیام هم هست اما هدفم این بود که یک مقدار بازی با کلمات را امتحان کنم. این آهنگ اولین آهنگی بود که در سال ۹۰ منتشر کردم و برایم شروعی است برای کارهای بعدی ام که به مرور منتشر خواهد شد. پیام اصلی « سرباز وطن » این بود که : « یاس تو اوج درد همین جا ادامه میده، ایران!» من هر مشکل و محدودیتی هم که داشته باشم کارم را همین جا ادامه خواهم داد.
و سال جهانی مولانا به آمریکا دعوت شدی…!
آره، سال ۸۴ بود که از طرف کمپانی red hotدعوت شدم، این شرکت هر سال یک گروهی را از کشورهای مختلف انتخاب می کند تا آلبوم موسیقی تولید کند. چون آن سال سال جهانی مولانا بود و به همین دلیل از من و چند خواننده ایرانی دیگر مثل شهرام شعر باف برای تولید یک آلبوم دعوت کرد تا به آمریکا سفر کنیم. به هرحال ما رفتیم و آلبوم رد هات + رومی را تولید کردیم که که آلبوم خیلی خوبی هم شد و با استقبال خوبی هم مواجه شد. در این آلبوم من دو قطعه داشتم، یک « صلح تویی» که برای مولانا و دیگری «زهی عشق» بود. تولید این آلبوم باعث شد که دیدگاه آمریکایی ها به موسیقی مدرن ایران عوض شود، به هرحال آنها فکر می کردند به خاطر محدودیت هایی که وجود دارد بچه های ایران پیشرفت نکرده اند اما این آلبوم نظرشان عوض کرد. صد در صد یکی از نقاط عطف و گام های بلند پیشرفت من همین آلبوم بود چون من دیدگاهم بین المللی است و این موضوع در حرکت رو به جلوی من موثر بود.

تفریح ات چیست؟
تفریح خاصی ندارم، صبح تا شب که دنبال کارهایم هستم، شب هم اگر فرصتی کنم به بام تهران می روم و قدم می زنم یا گاهی اوقات از بانجی جامپینگ می پرم.
ترس ندارد؟
نه، فکر می کنم حدود هفتاد بار این کار را کرده ام، البته الان یک مقدار برایم تکراری شده است و فکر می کنم اگر ارتفاعش بیشتر شود بازهم برایم جذاب می شود
فکر می کنم این هم از همان روحیه یاغی تو نشات می گیرد، نه؟
خب ببین من هیجان و استرس را دوست دارم، وقتی که می روی بالا و آن ارتفاع را می بینی و با تمام وجودت می پری پایین یک حس عجیب و غریب در تو ایجاد می شود.
فکر می کنم برجسته ترین همکاری تو با یک خواننده مجاز، آهنگی بود که با سیروان خواندی، خواننده مجازی هست که دوست داشته باشی باهاش کاری مشترک بخوانی؟
اگر بخواهم که این کار را کنم می توانم این کار را انجام دهم اما رپ را ترجیح می دهم، شاید در آینده این کار را کنم اما فعلاً تمرکزم روی کار خودم است.
تو یک آهنگی خواندی به نام « سی دی رو بشکن» که در مورد ماجرای فیلم خصوصی منتشر شده از یکی از بازیگران تلویزیون بود که خیلی هم مورد توجه قرار گرفت. در مورد این آهنگ برایمان بگو.
ببین این آهنگ هم یک کار اجتماعی بود، عشق هم یک ماجرای اجتماعی است و فقط باید آن را یک بخشی از داستان های اجتماع ببینیمش. من قبل از « سی در رو بشکن » حدود بیست آهنگ خوانده بودم اما این آهنگ به خاطر شرایطی که وجود داشت خیلی دیده شد و با استقبال خوبی مواجه شد. من وقتی ماجرای مربوط به آن سی دی را شنیدم واقعاً ناراحت شدم و وقتی با دوستانم صحبت کردم به این نتیجه رسیدیم که باید یک کاری در این مورد بسازیم و در نهایت فکر می کنم ۴۸ ساعته این کار شکل گرفت و آن را منتشر کردیم و خدا را شکر اثرات مثبتی هم داشت.
وقتی داشتی تکست این آهنگ را می نوشتی روی تاثیرش هم فکر می کردی که طوری بنویسی که حداقل یک نفر با شنیدن آهنگ تو سی دی را بشکند؟
صدرصد، شک نکن وقتی من یک کاری را انجام می دهم میدانم چه اتفاقی قرار است برایش بیفتد، آن لحظه ای که چیزی به ذهنم خطور می کند و آن مساله را تقدیم به آهنگ می کنم می دانم چه اتفاقی برایش خواهد افتاد و سعی می کنم از کلماتی در تکست هایم استفاده کنم که به شنونده ام تلنگری بزنم. شاید این اتفاق در بین کسانی که می خوانند کم دیده می شود ، اما آن فریادی که من در کارهایم دارم صرفاً به این دلیل است که مخاطب وقتی آهنگ را گوش می کند سرجایش میخکوب شود و به آن قصه گوش بدهد که آخرش چه می شود.
دوست نداری زندگی ات فیلم شود؟
دوست دارم و یک تصمیم هایی هم برای این کار داریم و شاید در آینده یک اتفاقات مثبتی در این زمینه بیفتد. از طرف یکی از شرکت های فیلم سازی صحبت هایی در این مورد با من شده است که ترجیح می دهم تا قطعی نشدن کار صحبتی در مورد آن انجام ندهم.
قرار است خودت بازی کنی؟
نه
پیشنهاد خودت برای بازیگر نقش خودت کیست؟
حامد، فکر می کنم حامد بهداد می تواند این نقش را خوب دربیاورد. درست است که بازیگری باید در خون آدم باشد اما یک سری آموزش هایی هم لازم دارد و به همین دلیل فکر نمی کنم خودم بتوانم فیلم بازی کنم.
« کسی از گربه های ایرانی خبر نداره!» فیلمی بود که مشکلات بچه هایی که در ایران فعالیت موسیقی دارند می پرداخت، مواضع این فیلم را قبول داری؟ این که هنوز در گاوداری کار بسازند منطقی است؟
ببین من الان دارم کارهایم را در استودیو هایی می سازم که دارای استاندارد های بین المللی هستند بنابراین من اعتقادی به این ندارم که هنوز که هنوزه یک خواننده زیرزمینی در جاهای غیرحرفه ای کار کند. در مجموع من با یکسری از مسائلی که در این فیلم به تصویر کشیده شد موافق نبودم، درست است که این فیلم برای حمایت از ما ساخته شد اما این کار اگر قرار بود اصولی و سازنده ساخته شود باید قصه یک خواننده زیرزمینی را نشان می داد، اینکه یک جوان از زیر زمین کارش را آغاز می کند و در ادامه موفق هم می شود. این را باید نشان می داد که یک نفر از جایی شروع کرد که حتی از استودیو هم بیرونش می کردند، من را از یکی دوتا استودیو بیرون انداختند به این بهانه که می گفتند اینجا جای روزنامه خواندن نیست و موسیقی رپ یعنی چی؟ موسیقی هرنُت اش یک پیام است و به همین دلیل معتقدم باید به همه موسیقی ها احترام گذاشت. من به شخصه به انواع موسیقی احترام میگذارم و تا به حال نشده که به موسیقی کسی بخندم. به هرحال من از آنجا شروع کردم اما نا امید نشدم و تا جایی کارم را ادامه دادم و تا آنجا پیشرفت کردم که یکی از شرکت های معتبر آمریکایی به مناسبت سال جهانی مولانا به آمریکا دعوت شد و برنامه اجرا کرد و سیر صعودی در کارش طی کرده است و این فیلم باید اینگونه مسائل را هم نشان می داد.
جایی هست که در دنیا رپ دوست داشته باشی به آن برسی؟
آره، من دوست دارم موسیقی کلام محور ایرانی را به یک سبک جهانی تبدیل کنم و آن را در دنیل مطرح کنم. هیپ پاپ یک زبان بین المللی است، شاید من زیاد روی زبان انگلیسی مسلط نباشم اما آهنگ های خارجی را گوش می دهم و با آنهایی که دوست دارم همخوانی می کنم. من دوست دارم مثلاً یک آدم آمریکایی هم آهنگ های من را حفظ کند، این چیزی است که البته دیده ام و تصاویری دارم که خیلی از آمریکایی ها سیلاب آهنگ های من را حفظ کرده اند و با من می خوانند.
دغدغه های این روزهایت چیست؟
یک کانونی هست به نام کانون کوشا که از کودکان کار حمایت می کند، من مدتی است که با این موسسه آشنا شده ام و خیلی دوست دارم در اولین فرصت یک آهنگ برای این بچه ها و در حمایت از آنها بخوانم. مسولین این موسسه بدون هیچ چشم داشتی برای بچه های کار زحمت می کشند و از این طریق به جامعه ما خدمت می کنند که واقعاً جای تقدیر و تشکر دارد، دغدغه این روزهای من این بچه ها هستند و امیدوارم بتوانم حرکت مفیدی برایشان انجام دهم
حرفی مانده که ناگفته باقی مانده باشد؟
حرفم فقط این است که امیدوارم دیدگاه مسولین نسبت به این موسیقی عوض شود و یک مقدار روشن تر نسبت به ما و موسیقی ما فکر کنند. در برنامه هایی مثل شوک آمدند به من نسبت اعتیاد دادند و گفتند درست است که یاس از مبارزه با اعتیاد صحبت می کند اما شاید خودش بدش نمی آید که از مواد مخدر استفاده کنند و این درحالی است که من تا به امروز در زندگی ام هیچ کدام از مواد مخدر را حتی لمس هم نکرده ام، این مسائل یک مقدار من را ناراحت می کند، من وقتی دارم یک سبکی را دنبال می کنم به طرز صحیح این کار را انجام می دهم. اگر بحث تهاجم فرهنگی است، غربی ها در فیلم هایشان هم از کلمات رکیک استفاده می کنند پس ما فیلم هم نسازیم؟ من معتقدم فرهنگ ایران روی حجب و نجابت و حیا استوار است و شما در هیچ کدام از آهنگ های من نمی توانید کلمه زشت و غیر متعارفی پیدا کنید، در فیلم هایمان هم این مسائل دیده نمی شود. من در چهارچوب خودم دارم کار می کنم و تمام آرزویم این است که یک جامعه تمیز و صاف و سالم داشته باشیم. من وقتی با این دیدگاه دارم کار می کنم باید حمایت شوم، من انتظار حمایت دارم از مسولین کشورم. من در آمریکا بودم و شرایط کار کردن در آنجا برایم خیلی مهیا بود اما برگشتم تا در خاک خودم کار کنم. اینجا سرزمین من است و اگر قرار است کار کنم همین جا کار می کنم. اینجا منبع الهام است و داستان ها را می بینی و برایش می خوانی! من ترجیح می دهم که بنشینم و به اطرافم نگاه کنم و روابط معمولی آدم ها را تماشا کنم.
منبع: کافه موسیقی

بازنشر: ممتازنیوز

 

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.