سلام من آدم خیلی کم حرف و خجالتی ام .در جمع کمتر حاضر می شوم. در جمع اگر کسی از من سوال نکند تقریبا…

( تحصیلات : لیسانس ، ۲۶ ساله )

سلام
من آدم خیلی کم حرف و خجالتی ام .در جمع کمتر حاضر می شوم. در جمع اگر کسی از من سوال نکند تقریبا اصلا حرف نمی زنم.
نمی تونم راحت حرفمو بزنم و دوستی هم ندارم
چطوری می تونم با دیگران راحتر ارتباط بر قرار کنم؟

مشاور ( hassan najafi – شنبه، ۳ اردیبهشت ۱۳۹۰ )

دوست گرامی
خجالتی بودن و نداشتن اعتماد به نفس مشکل خیلی از آدم هاست با این حال به هیچ وجه مساله نگران کننده ای نیست. با شناخت مشکل می توان به راه حل رسید. اما این نکته را هم باید بدانید که راهکارهایی که ارائه می شوند به شرطی به نتیجه مطلوب می رسند که به طور جدی و پیگیر دنبال شوند. اعتماد به نفس یعنی احساس ارزشمندی کردن، این احساس از افکار، عواطف و تجربیات ما در طول زندگی شکل می گیرد و نقش اساسی در تمام جنبه های زندگی دارد. در واقع خجالتی بودن می تواند ناشی از کمبود اعتماد به نفس باشد یعنی اینکه شما خود را آدم با ارزشی ندانید و همیشه به نفع دیگران کنار بروید چون آنها را ارزشمند تر از خود می دانید. برای رفع مشکل باید به صورت مرحله به مرحله پیش بروید و انتظار نداشته باشید خیلی فوری به نتیجه برسید. برای شروع بهتر است این کار را انجام دهید.
۱٫ نسبت به افکاری که در مورد خود دارید حساس شوید و سعی کنید راجع به خود حرف های مثبت بزنید، مثلاً نگویید (من خجالتی هستم)، بگویید: (من بعضی وقت ها در بعضی موارد خجالت می کشم)، در این صورت به این احساس می رسید که خجالتی بودن یک احساس طبیعی است که ممکن است بعضی وقت ها برای همه پیش بیاید.
۲٫ به احساسات خود توجه کنید و توانایی هایتان را بشناسید و ببینید در چه زمینه هایی تواناترید و سعی کنید در همان زمینه ها کاری انجام دهید. لازم نیست به چیزهای خیلی بزرگ فکر کنید. می توانید در هر زمینه ای که علاقمند هستید به انجام کاری مشغول شوید، مثلاً خیاطی، نقاشی، گلدوزی، کارهای هنری، نوشتن و …
یادتان باشد هر بار که کاری را تا پایان انجام دادید به خودتان پاداش بدهید. لازم نیست حتماً هدیه برای خود بخرید. با گفتن یک کلمه تشویق آمیز حس احترام را در خودتان زنده کنید.
کار دیگری که می توانید بکنید اینست که چشمانتان را ببندید و خود را در موقعیتی تصور کنید که می خواهید در جمعی ابراز وجود کنید. مثلاً می خواهید حرفی بزنید. خودتان را در حالتی آرام و بدون اضطراب تصور کنید که دارید در جمع صحبت می کنید و دیگران از صحبت شما لذت می برند. با تکرار این تمرینات به تدریج احساس ارزشمندی در شما تقویت می شود و اعتماد به نفس شما بهبود می یابد.
۳٫می توانید از صحبت کردن در میان دوست وفامیل شروع کنید تا کمی از اضطراب ونگرانی شما کاسته شود سپس حرف زدن در میان جمع را در پیش گیرید.
انسان هر وقت که بخواهد مطلب جدیدی را یاد بگیرد می تواند، هیچ وقت برای یادگیری دیر نیست. منتها آن چیزی که شما قبل از هر چیز نیاز دارید اعتماد به نفس است. انسانی می تواند یک ارتباط عالی و مؤثربا دیگران برقرار بکند اما قبل از هر چیز باید از اعتماد به نفس عالی برخوردار باشد. انسان هایی که خودشان را عالی باور دارند می توانند ارتباط زیبایی برقرار بکنند و یا سخن نافذی را بیان بکنند. یک ارتباط زیبا و مؤثر جسارت و شجاعتی می خواهد که فقط انسان های خودباور می توانند از آن بهره مند شوند. خودباوری یعنی اینکه انسان توانمندی های خودش را بشناسد، بداند که چه شایستگی هایی دارد و از شایستگی های خودش مطلع باشد و این را باور داشته باشد که دیگران به هرشکلی که ما خودمان را می بینیم و تصور می کنیم ما را می بینند یعنی ما اگر خودمان را آدم موفقی بدانیم در کار، درس و زندگی مان قطعاً دیگران هم یک چنین دیدی را نسبت به ما خواهند داشت. چرا؟ چون ما مقتدر و با صلابت رفتار می کنیم که دیگران هم متوجه می شوند که ما چه خصوصیاتی داریم. برعکس اگر ما خود و توانمندیهایمان را باور نداشته باشیم، موفقیت هایمان را به حساب نیاوریم و قبولشان نداشته باشیم آن وقت در موقعیت های مختلف رفتارهای نادرستی نشان می دهیم ، این که مثلاً وقتی در جمعی نشستیم، سرمان را زیر می اندازیم، حرف نمی زنیم، وارد بحث دیگران نمی شویم، این را به دیگران می رسانیم که من آدمی هستم که به خودم و نظرات و عقایدم، اعتقاد و اعتمادی ندارم. در نتیجه شما باید در وهله ی اول اعتماد به نفس خودتان را تقویت کنید. برای همین می توانید از چند راهکار استفاده کنید. برای اینکه بتونید مهارت های اجتماعی و ارتباطی خودتان را افزایش بدهید آن مؤلفه ای که ما می توانیم با استفاده از آن با دیگران ارتباط برقرار کنیم کلمات هستند، کلماتی را که در ارتباط با دیگران به کار می بریم باید روشن، صریح و واضح باشند یعنی بتوانند به درستی درونیات ما را به دیگران منتقل بکنند. مطلبی را که می خواهیم با دیگران مطرح بکنیم باید مختصر و مفید باشد که مخاطبین ما شوق شنیدنشان را از دست ندهند.
تحقیقات نشان می دهد که انسان تنها قادر است بین ۵ تا ۹ کلمه در آن واحد به ذهن بسپارد و پیام خودش را تا آنجایی که می تواند کامل بیان کند. برای اینکه ما بتوانیم مهارت های اجتماعی و ارتباطی مان را افزایش بدهیم چند راه وجود دارد که گفتن: در بین مهارت های ۴ گانه بیشترین کاربرد را دارد و برای برقراری ارتباط مهم تلقی می شود. اگر ما به صحبت هایی که دیگران می کنند خوب گوش بدیم می توانیم بفهمیم که چگونه صحبت بکنیم و برای بهتر گفتن آماده بشویم. مطالعه کردن به ما این فرصت را می دهد که حرفی برای گفتن داشته باشیم. درباره ی آنچه که اطلاعات نداریم اظهار نظر و صحبت نکنیم. از به کار بردن کلماتی که معنی شان را نمی دانیم خودداری کنیم.
به جز آغاز ارتباط سعی کنید اگر از شما پرسش نشد درباره ی خودتان حرف نزنید. هنگام گفتگو به دیگران هم فرصت گفتن بدهید. درباره ی انچه علاقمند هستید و اطلاعات دارید صحبت کنید. سعی کنید از نظرات بزرگان هنگام حرف زدنتان نقل قول کنید. در سخن گفتن از دیگران تقلید نکنید. سرچشمه ی بسیاری از مشکلات روزمره ما عدم توجه به صحبت های دیگران است. یعنی ما چون درست گوش نمی کنیم در نتیجه درست هم نمی توانیم جواب بدهیم و درست هم نمی توانیم ارتباط برقرار بکنیم. در واقع شنیدن یعنی بهره مندی از دانایی تمامی افرادی که ما با آنها زندگی می کنیم. پس همواره سعی کنید بشنوید که دیگران چه می گویند. وقتی که خوب شنیدید و درک کردید که طرف مقابل ما چه می گوید آن وقت می توانیم ارتباط بهتری هم با او برقرار بکنیم. اما مطالعه کردن یک نکته بسیار مهمی است که ما می توانیم از آن در بهبود ارتباطات خودمان بهره ببریم. یکی از مواردی که نمی گذارد ما ارتباط مؤثری با دیگران برقرار بکنیم کمبود اطلاعات ماست. چرا که وقتی ما در جمعی نشستیم دیگران دارند صحبت می کنند چون در مورد مطلبی که دیگران صحبت می کنند اطلاعاتی نداریم در نتیجه مجبوریم که ساکت باشیم. پس مطالعه باعث افزایش اطلاعات ما می شود. حال مطالعه در چه حیطه ای باشد؟ . امروزه در جامعه ما مجله های زیادی چاپ و منتشر می شود که مطالب مختلفی در آن وجود دارد یعنی در هر حیطه ای که شما بخواهید، آشپزی، روانشناسی، مطالب علمی، اخبار روز و …. وجود دارند و در نتیجه می توانند اطلاعات عمومی ما را فوق العاده افزایش بدهند. پس با مطالعه ی انها می توانیم اطلاعات عمومی خودمان را افزایش بدهیم و بتوانیم در جمع صحبت کنیم قطعاً در یک جمع مطالب تخصصی در مورد یک رشته ی خاص مطرح نمی شود بلکه در مورد مطالب عمومی صحبت می شود، اخبار روز، و ما هم به این واسطه می توانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم. در این زمینه حل جدول می تواند به ما کمک بکند. اما نکته ی اساسی که در روابط اجتماعی با دیگران باید در نظر داشته باشیم این است که ما بخواهیم ارتباط برقرار بکنیم. هر کاری در ابتدا بسیار مشکل و سخت هست و ما باید این سختی را به جان بخریم. تا وقتی که وارد این سختی نشده ایم و با این مشکل مواجه نشده ایم همواره یک ترسی همراه ما هست. پس این ترس خیلی طبیعی است. اگر بر این ترس خودتان برای ایجاد ارتباط غلبه نکردید نمی توانید ارتباط مؤثری هم برقرار کنید. پس ترستان را کنار بگذارید و بروید ارتباط برقرار بکنید.
اگر شما یک مشاوره ی حضوری داشته باشید و راهکارهای اعتماد به نفس را خیلی خوب کار بکنید می تواند به شما کمک بکند. اگر هم نمی توانید مشاوره حضوری داشته باشید می تونید از طریق مطالعه کتب ، اطلاعات خیلی خوبی را در این زمینه به دست بیاورید.


مشاوره راسخون / کم رویی
بازنشر:ممتازنیوز

تا این لحظه ۵۴نظر ثبت شده
  1. نرگس:

    سلام من بد بخت تره شما ها هستم مامانم به خاطر کم حرف بودنم خیلی اذیتم میکنه یه حرفایی میزنه که به خاطرش خیلی گریه میکنم یه وقتم که بهش میگم چرا اون روز این حرفو زدی میگه چقدر کینه ای هستی و…
    من که تو خونه و بیرون اینقدر اذیت میشم دیگه باید زندگی کنم اگه با خودکشی نمیرفتم جهنم هزار بار خودمو کشته بودم بعضی وقتامیگم خدایا چه فکری کردی که این کارو با من میکنی

  2. یه خدازده:

    سلام منم مثل توهم

  3. فا:

    سلام من اعتمادبهنفسم خیلی پایینه از بچگیم تو مدرسه دوستی نداشتم یا مورد تمسخر دیگران قرار میگیرفتم حتی توی جمع نمیتونم بلند صحبت کنم برای همین کسی صدامو نمیشنوه و من عذاب وجدان میگیرم خیلی کم حرفم از اینکه توی جمع نمیتونم خودمو نشون بدم ناراحتم خیلی سعی کردم اعتماد بنفسمو بدست میارم و تا حدودی بهتر شدم. من میخوام معلم بشم ولی برای مصاحبه ترس و اضطراب دارم ولی برای بهتر شدن باید یه تغییری بکنم که این مشکلم باعث عدم پیشرفتم توی جامعه نشه

  4. زهره:

    من مثل توام ، کسی درکم نمیکنه ، چند بارم خواستم از این زندگی راحت شم ،حتی بخاطر این مشکلم نمیتونم ازدواج کنم 😔😔😔تنهای تنهام

  5. gita:

    من فکر می کنم خجالتی بودن از این نشات می گیره که ما زیادی به حرف دیگرون راجع به خودمون فکر می کنیم اینکه از نظر دیگرون خوب به نظر برسیم .من خودم آدم خجالتی بودم و اتفاقا جایی استخدام شدم که برای نگه داشتن اون شغل احتیاج به روابط عمومی بالا داشتم .ولی خب چون خجالتی بودم همش گند می زدم😆یه روز بخودم گفتم دیگه بسه برو و تو ذهنت یه دیوار بتنی دور خودت بکش به حرف هیچ کس اهمیت نده و هر کاری دلت می خواد بکن و از کارت لذت ببر هر طوری که فکر می کنی درسته با مشتریا حرف بزن و به فکر حرف هیچ کس نباش …باورتون نمیشه ولی انگار معجزه ای شد همه از کارم تعریف می کردن وکلی تحویلم گرفتن از خوشحالی اشک تو چشام جمع شده بود که بالاخره شکستش دارم .امیدوارم شما هم تجربش کنید😊😊😊

  6. ملیکا:

    سلام من ۱۲ سالمه ومادرم منو از بچگی مهد کودک گذاشته که بتونم با بقیه ارتباط برقرار کنم اما نشد که نشد من فردا کلاس زبان دارم و توی کلاس زبان همه از من بزرگ ترن ودیروز هم اولین جلسه ی ترم جدیدم بود اولین بار که معلمم اومد تو به من میگفت بیبی خب چون من از همه ی کسایی که تو کلاس بودن کوچیک تر بودم ولی وقتی به مادرم اینو میگم میگه که تازه باید خوشحالم بشی چون من از سه سالگیم میرفتم زبانو به خاطر همین تو کلاس از همه کوچیکترم من هررررر موقع که میخوام برای زبان ترم جدید بنویسمو میخوام اولین جلسمو برم استرس دارم چون اعتماد به نفس ندددارم و نمیتونم حرفمو درست بزنم یا با خودم میگم اگه این حرفو بزنمو اشتباه باشه چی اگه همه به من بخندن چی ……. یا هر وقت میخوام حرف بزنم میبینم همه دارن لهم نگاه میکنند و به خاطر این موضوع نمیتونم هیچیبگمو ساکت میشمو با این کار نمره ی زبانمم نمیگیرم …..من بیشترین مشکلم همین زبانه…..من نمیدونم توی جمع چیکار کنم یعنیهیچی نمیگمو ساکت میشینم یا اگه حرفی بزنم همشون صورتشونو برمیگردونن بهم نگاه میکنن و با این کار بیشتر میترسم و کلا دیگه هیچی نمیگم

  7. لیلا:

    خصوصیات خوبم را پیش خودم تکرار می کنم و با پدر، مادر و برادرم راحت هستم. حتی با دایی ها و خاله ها هم در حد کمتری راحت هستم ولی در خیابان و بین غریبه ها معذب هستم! همش فکر می کنم یه کار اشتباه کردم یا دارم آبرو ریزی می کنم😢 چرا همه اینقدر پررو هستند، من هم میخوام دیگران برای یک بار هم که شده حس معذب بودن نسبت به من را داشته باشند. همه از خودشون مطمئن هستند وقتی کلی دارای اشکالات هستند. یه نظری بدهید چطوری بی خیال فکر دیگران بشم؟ چطوری این حسی که خودم دارم و دیگران برای من داشته باشند؟؟😟

  8. امیر:

    سلام و درود برشما
    من وقتی میخوام صحبت کنم تو جمع خیلی میترسم.استرس هم سراغ ام میاد و گاهی کلا رشته کلام از دستم در میره و نمیدونم چی میگم.کلا حرف زدن بلد نیستم.
    لطفا به ایمیل ام جواب بدید و راهکار بهم بدید. با تشکر

  9. جواد:

    منم خجالتی هستم خیلی هم دوست دارم بازیگر شوم اما میترسم خجالتیم کاردستم بده.به نظر شما میتونم یا نه ؟؟؟؟جواب بدید

  10. ali:

    من خیلی مشکل دارم،موقعه ای که می خوام توی جمع صحبت کنم اصلا نمی تونم خودمو کنترل کنم رنگم قرمز میشه همه چیو فراموش میکنم کلا خیلی نابودم من اصلا فکر کنم آدم نیستم الان افسردگی گرفتم گوشه گیر شدم گریه میکنم کلا خیلی مابودم کرده اصلا میخوام خودمو بکشم لعنت به این زندگی.

    • زهره:

      من مثل توام ، کسی درکم نمیکنه ، چند بارم خواستم از این زندگی راحت شم ،حتی بخاطر این مشکلم نمیتونم ازدواج کنم 😔😔😔تنهای تنهام

  11. مریم:

    سلام من تا الان فک میکردم تو این دنیا فقط من اینجورم الان با حرفای شما کمی امیدوار شدم. من آدمی بسیار ناامید افسرده خجالتی اعتمادبه نفس بسیار پایین تپش قلب شدید و…هستم یعنی هرچیز بدی من به طور کامل دارم والان ۲ ۲ سالمه به خاطر این خصوصیاتم هیچ کاری نکردم حتی دانشگاهم نرفتم وفقط غصه میخورم وتعجب میکنم چطور من تالان دووم آوردم خدا کمکمون کنه ولی هنوز کمی امیدوارم که بتونم تغییر کنم و به آرزوهام فک کنم

  12. یه دوست:

    ممنون از مطلب خوبتون
    سلام دوستان من اعتماد به نفسم زیادی بالاست ولی نمی دونم چیکار کنم که کمرو نباشم برام عجیبه با این همه اعتماد به نفس چطور همه بهم میگن کمرویی لطفا بگین چیکار کنم ممنونم

  13. فاطیما:

    سلام دوستان من اعتماد به نفسم زیادی بالاست ولی نمی دونم چیکار کنم که کمرو نباشم برام عجیبه با این همه اعتماد به نفس چطور همه بهم میگن کمرویی لطفا بگین چیکار کنم ممنونم

  14. ی بدبخت:

    سلام من ادمی خیلی خجالتیم نمیدونم چیکار کنم تو جمع کم میرم واز خونه بیردن نمیرم وقتی با کسی حرف میزنم همش چرتو پرت مگم تو خونواده هم زیاد نمیتونم درس حرف بز نم بعضی موقع ها تنهای گریه میکنم ک چرا من نباید مثل ادمای دیگ حرف بزنمـ راحت خودمو خالی کنم از بچگی تا الان ک ۱۶سالمه اینطوریمـ بخدا دارم عزاب میکشم خیلی اذیتم میکنه،برای خودم ارزوی مردن میکنم چون من تو لذتای دنیا سهم ندارم انگار حتی بعضی موقع ها چاغو بر میدارم میخوام خودمو بکشم بعد پشیمون میشم فقط برای اینکه پدرو مادرم رو عضا دار نکنم اینکار نکردم وگر ن الان زنده نبودم
    سپاس

  15. نیما:

    سلام
    من هم دچار کمرویی و اضطراب اجتماعی بودم
    و تا حدود زیادی بهبود داشتم

    یه وبلاگ دارم در این زمینه
    و یه کانال و همچنین گروه درمانی در تلگرام

    برای پیدا کردن آی دی کانال ، کلمات گروه تلگرام اضطراب اجتماعی را در گوگل سرچ کنید
    به امید بهبودی

  16. سعید:

    ممنون از مطالبتون. تشکککککر

  17. پیوند:

    سلام من یه دختر ۲۰ ساله هستم. از بچگی خیلی خون گرم بودم و خیلی زود با همه ارتباط برقرار میکردم خیلی کتاب میخوندم یعنی تو فامیل به این دو تا چیز خیلی معروف بودم. حدود پنج سال هست که خارج از کشور با مادر و برادرم زندگی میکنم و پدرم ایران هستن به خاطر کارشون. پدر مادرم مشکل با هم ندارن از هم جدا نشدن.
    مشکل من آینه که نمیتونم حرف بزنم. از وقتی اومدم اینجا نمیتونم ارتکاب بر قرار کنم. نه تو مدرسه ام نه تو خونه.نمیتونم خوب حرف بزنم. حتی زبان مادری خودم رو. یعنی نه زبان خارجی که یاد گرفتم نه زبان مادری خودم. میفهمم همه چیز رو اما نمیتونم حرف بزنم. تو مدرسه آن یه دوست دارم که همیشه بهم میگه تو خوب حرف نمیزنم تو بلد نیستی حرف بزنی هیچ کس تورو نمیفهمه. تو کلاسم با هیچ کدوم از همکلاسی هام اصلا رابطه ی خوبی ندارم. یعنی از اول باهاشون گرم نبودم و آون ها شروع کردن به پشت سر من غیبت کردن و مسخره کردن. روز عذابمه وقتی میخوام برم مدرسه. این مشکل جدید رو هم تازه پیدا کردم که دیگه تو خونه حتی نمیتونم با مادر و برادرم یا هستی دوست ها فارسی زبانمون صحبت کنم. فیلم ایرانی میبینم کتاب میخونم.اما از همیشه بدتر شدم. یه جمله رو نمیتونم درست بگم.خیلی حالم بده. نمیدونم چی کار کنم. تورو خدا کمکم کنین.نه گفتن بلد نیستم. خجالتی نیستم حرفم رو میزنم اما تو بعضی مواقع اصلا نمیتونم بگم نه.

  18. ehsan:

    بسیار موثر و مفید بود سپاسگزارم

  19. مریم:

    لام دوستان عزیزم.منم همیشه حس میکردم اعتمادبه نفس ندارم و خجالتی ام. الان اطرافیانم بهم میگن بااعتمادبه نفسم ولی قبلا خیلی بد بودم. دوستان برای اینکه بتونید خوب حرف بزنید اول باید شنونده ی خوبی باشید، چون اکثر ما آدما خوب گوش نمیدیدم و نگرانیم ک چی میخوایم بگیم!!دقت کنید خدا دوتا گوش ب ما داده و فقط یه دهن. این یعنی بیشتر گوش بدید…و هر روز اصطلاحات و لغات جدید تو این گوش کردنا یاد بگیرید. اصلا یه دفتر بردارید و لغات جدید رو ک یاد می‌گیرید بنویسید توش. دوم اینکه برید تو دل ترس هاتون.من خودم قبلا انقد خجالتی بودم که اگه میخواستم برم از یه جایی ک فروشنده ش پسر بود یه چیزی بخرم قلبم میزد! یه چیز افتضاحی بودمااااا….ولی باور کردم که میتونم درست بشم. و شدم… چون از ترسام فرار نکردم و رفتم تو دلش… البته اینم بگم که قرار نیست آدم تو دل هر ترسی بره! مثلا یکی میترسه با پسری دوست بشه بره تو دل ماجرا!!!!!! این خیلی غیر معقوله!!! سوم اینکه راهکار های افزایش اعتماد به نفسو بخونید و حتما پیگیری کنید و عملی کنید و یادتون باشه که قطعا شدنیه دوستای گلممممممم. نمونشم خودم که از یه آدم خجالتی به یه آدم با اعتماد ب نفس تتبدیل شدم. چهارم اینکه یادتون باشه قرار نیست همه مارو دوست داشته باشن. اصلا نشدنیه عزیزانم…و پنجم :آدم های موفق هرگز تسلیم نمیشن و اونایی که تسلیم میشن هرگز موفق نمیشوند. یاعلی

  20. نیلوفر:

    سلام من هم همینطورم الان نظر شما هارو میخوندم اشکم در اومد چون کامل درک میکنم خیلی سخنه خجالتی باشی هیچ کس دوست نداره همه از ادمایی با اعتماد به نفس با خوششون میاد ولی چاره ای پیدا نکرم

  21. Sars:

    من از جبچگی حس میکنم نمیتونم با ادمای اطرافم ارتباط برقرار کنم.. اصا این فکرا تو تک تکه ثانیه های زندگیمه.. همش ب این فک میکنم ک من در اینده تنها میمونم و کسی بخاطره ساکت بودنم منو نمیتونه تحمل کنم.. الانم همینطوریم تو دانشگاه هگه با هم دوستن و من همیشع تنها.. علاقه دارم بتونم با ادما حرف بزنم اما نمیتونم حتی با خونوادم درست حسابی حرف بزنم گاهی با خدا حرف میزنم میگم چرا من باید اینجوری باشم اخه ازش گلایه میکنم.. اگه من توانایی حرف زدن با دیگرانو داشتم الان زندگیم و روحیم خیلی فرق میکرد حیف. من خیلی بدبختم

    • ali:

      سرنوشت هر انسانی به دست خودش هست

      شما وقتی به دنیا میای هر شکلی که باشی خداوند باور اینکه شما میتونی زندگی خودتو بسازی بهت داده فقط میمونه پا گذاشتن روی ترسامون باور نمیکنید خیلی از معلول ها رو دیدم که از سالم ها خیلی بهتر و موفق تر بودن انسان موجودی هست فقط دنبال بهونه و اگر بخواد این وضعیتش عوض بشه اول باید تغییر کنه

  22. پرهام:

    کم رویی، خجالتی بودن و به مراتب کم حرف بودن ریشه در دوران کودکی داره همون چیزی ک دوستمون اشاره کردن… در حقیقت شخصیت هر فردی به واسطه رفتار و گفتار پدر و مادر در طول زندگی و از همه مهم تر در دوران کودکی شکل میگیره… اگه اونا از اعتماد ب نفس پایینی برخوردار باشن مطمئنن این ویژگی رو در جریان اجتماعی شدن به فرزندانشون که ماها باشیم منتقل میکنن… خودم به شخصه در خونواده ای بزرگ شدم ک کلا مخالف صحبت کردن و شرکت در مجالس مختلفه…اینه ک یکی مثل خودشون تحویل جامعه دادن… کم حرف و خجالتی… بخاطر این مشکل دانشگاه رو با وجود قبولی در رشته مورد علاقم ک پزشکی باشه بیخیال شدم… البته فقط این نیست… فرصت های زیادی رو از دست دادم…ک اگه بخوام در موردشون حرف بزنم باید تموم این وبلاگ رو ب من و حرفام اختصاص بدن…این مشکل همیشه باهام بود تا اینکه با یه روانشناس خوب اشنا شدم…و تا حدودی حل شد…. هدف من از این حرفا این نبود ک پدر و مادرهارو مقصر جلوه بدم… ولی اگ از عهده تربیت درست فرزندانشون بر نمیان لااقل زندگیشونو با محدودیت های کوچیکو بزرک خراب نکنن… اینم بگم در تموم عمرم هیچ دوستی نداشتم…. اما الان قضیه فرق میکنه… بارها بهم پیشنهاد شده خودمو ب یک روانپزشک نشون بدم…ن بخاطر کم رویی…بخاطر پرحرفی و شلوغی دوروبرم….و در اخر امیدوارم مشکل شمام هرچه زودتر حل بشه و حضورتون سبزتون در اجتماع احساس بشه…..
    دوستدار شما پرهام

  23. سارا:

    به نظر من خجالتی بودن ناشی از اعتماد به نفس پایینه و ریشه در کودکی آدم داره. منم واقعا اعتماد به نفس پایینی داشتم و همیشه خودمو پایینتر از دیگران میدیدم . دانشگاه که رفتم واقعا شرایط واسم سخت بود و ارتباط خوبی با دیگران نداشتم و خیلی کم حرف و آروم بودم. ولی بودن تو خوابگاه و دانشگاه رفته رفته باعث شد اعتماد به نفسم بیشتر شه.دسته زمان زیادی میبره ولی امکان پذیره. بعدشم موفقیت تحصیلی بزرگی بدست آوردم و اعتماد به نفسم بیشتر شد. ولی به هر حال بازم کمی خجالتی ام و هرکی باهام کمی حرف میزنه بهم میگه چقدر آرومی! در حالی که خیلی دوس دارم شلوغ و شیطون باشم ولی همیشه یه نیرویی یه جورایی جلومو میگیره و مانع شلوغ بودنم میشه.به هر حال انقدر خودمو تو موقعیتای سخت و تو جمع قرار میدم که این خجالتو کامل از خودم دور کنم و از دامش رها شم:-)

  24. سارینا:

    سلام من تو خونه خیلی شلوغ و پرحرفم و با فامیلامون هم خیلی شوخم و حرف میزنم اما تو مدرسه همیشه تنهام و وقتی میبینم همه بچه ها با هم حرف میزنن و میخندن ولی من تنها نشستم ناراحت میشم دوست ندارم اینجوری باشم

    • s:

      منم دقیقا همینجوریم

  25. امیراد:

    سلام، من دانشجوی دکترا هستم، همیشه از مشکل خجالتی بودن رنج بردم، توی جمع راحت نیستم، معمولا حرفام در حد یک دو جمله است، تو موقعیت های اجتماعی وقتی با افراد روبرو میشم خیس عرق میشم و استرس میگیرم،سال هاست این مشکل با منه، برای درمانش پیش روانپزشک هم رفتم ولی جوابی نگرفتم، تقریبا دیگه از اینکه زندگی آرامی داشته باشم قط امید کردم، خیلی از موقعیت های شغلیمو بواسطه همین خجالتی بودن از دست دادم، و دنبالش نرفتم، با این که موفقیت های شغلی هم داشتم، ولی به واسطه همین موضوع از دست دادم.مطالبی که در بالا گفته شد کارگشا هستن بشرط اینکه ادم استمرار در انجامشون رو فراموش نکنه، امیدوارم مشکل من و همه دوستانی که به نوعی با این موضوع درگیرن، حل بشه
    شاد باشید

  26. ریحانه:

    سلام من خیلی آدم خجالتی هستم و در یک جمع نمیتونم حرف بزنم استرس میگیرم و تپش قلب میگیرم چیکار کنم که خوب شم

  27. ساناز:

    سلام من خیلی خجالتیم کاش هرکی این طوری بود میومد اینجا و تا باهم اشنا بشیم و باهم همدردی بکنیم وباهم تمرین کنیم لطفا کمکم کنیدتازه این ترم سمینار دارم ازترس دارح میمیرن

    • فریده:

      منم خیلی کم حرفم اینقدر که تو چت روما دنباله دوست میگردم مشهدیم هستم

    • ...:

      آیدی تلگرامتو بده

  28. ملينا:

    سلام ترو خدا کمکم کنىد من خیلى آدم خجالتى هستم به خاطر همین نمیتونم تو جامعه حضور پیدا کنم و فعالیت کنم اعتماد به نفس هم ندارم با این که معدل خیلى خوبى تو رشته ریاضى کسب و جزوه برتراى مدرسمون هستم ولى اصلا نمیتونم تو کلاس کنفرانس بدم میدونم که وارد دانشگاه بشم لطمه هاى بیشترى بهم وارد میشه ترو خدا کمک کنید دیگه خسته شدم

    • امیرحسین:

      اکثر نظراتی که بچه ها دادن، از عدم کمبود اعتماد به نفسه،
      اعتماد به نفس خودتو تقویت کن و اینکه خودتو باور داشته باش، توانایی ها تو روی یه برگه بنویو هر چند وقت یک بار بهش نگاه کن ، اون موقع است که به خودت افتخار میکنی،

    • ali:

      داشتن الگوی ذهنی در کودکی الگو ذهنی تونو تغییر بدید

  29. مهیلا:

    سلام من یک خورده خجالتیم دوست دارم با بچه حرف بزنم ولی فکر می کنم اگه نظر بدم منو مسخره می کنن . بچه ها دوستم دارن ولی خوب نمی تونم توی جمع حرفی رو که لازم هستش رو بگم . خیلی اذیت می شم

  30. mohila:

    سلام من آدمی هستم که یک خورده خجالتی ام دوست دارم توی مدرسه حرفم رو بزنم ولی وقتی می بینم بعضی از دوستام حرف می زنن من ساکت می شم خیلی نارا حتم خیلی خستم خیلی دارم اذیت می شم

  31. مهیلا:

    می خواستم ببینم آیا خجالتی بودن خوب است یا نه؟

  32. mahdieh:

    من یکم خجالتیم…مخصوصا تو مدرسه م..خیلی دوست دارم با بچه ها بحرفم اما فکر میکنم اگه بحرفم مسخرم میکنن خیلی دارم اذیت میشم..من دوست دارم ادمی باشم که همه ی بچه ها دوسم داشته باشن نکه بهم هیچ توجهی نکنن..دیگه خسته شدم کاشکی میمردم…

    • فریده:

      شما حرفه دلمو زدین بچه ها بهم محل نمیدن یا دو نفر تو کلاس هستن که مسخرم میکنن شوخیایه بیجا میکنن دوست دارم ادمشون کنم یک جواب سربالا بدم که دیگه جرات توهین ندن راستش من بیشتر کم حرفم تا خجالتی اطلاعات کمی دارم کمکم کنین چی کار کنم جه کتابایی بخونم که حرفی واسه گفتن داشته باشم

    • ali:

      منم مثل شما بودم ولی تغییر کردم رو ترسم پا گذاشتم

  33. محدثه:

    من آدم خجالتی نیستم ظاهر خیلی خوبیم دارم وای اصلا اعتماد به نفس ندارم از کنفرانس دادن وحشت دارم بدنمخیس میشه صدام میلرزه حالم بد میشه اصلا نمیتونم حرفمو بزنم کلا بهم میریزم نمیدونم باید چیکار کنم کمکم کنید خیلی داغونم

  34. mehdi:

    باعرض سلام و خسته نباشید
    من ادم خجالتیی نیستم.اغلب مثل ادمای که دار فکر میکنن هستم(در حالی که به هیچ چیز هم فکر نمی کنم)خیلی دوست دارم پر حرف باشم ولی نمی دونم چیکار کنم.ممنون می شم راهنماییم کنید.
    با تشکر

  35. azadeh:

    باسلام منم اعتمادبه نفسم کمه توی جمع آشناحرف میزنم ولی درجمع غریبه خیس عرق میشم مخصوصااگه بخوام بایه پسرتنهاحرف بزنم دراین مواقع بدنم سردمیشه وضربان قلبم بالامیره قبلاباشگاه ورزشی میرفتم خیلی بهتربودم البته نمیتونستم درهیچ مسابقه ای شرکت کنم چون بهم فشارواردمیشدالان که نمیرم باشگاه خیلی منزوی شدم ودانشگاه هم نمیتونم برم وهرخاستگاری واسه ام میادردمیکنم

  36. hassan:

    مطالب واقعا مفید بود از نظر من هم باید خوشتیب و پر حرف بود!!!!

  37. الیا:

    با سلام.مطالب خوبی بود.به منم کمک کرد.من بیشتر کم حرفم تا خجالتی.چون اطلاعات عمومی کمی دارم و زیاد مطالعه نمیکنم بیشتر اوقات حرفی واسه گفتن ندارم.راستش مطالعه رو دوست دارم ولی یکم تنبلی میکنم.من فکر میکنم خجالتی بودن یا نبود اعتماد به نفس ریشه در کودکی آدم داره و طرز برخورد والدین با بچه ها.این پدر و مادر هستن که باید اعتماد به نفس رو در فرزندشون تقویت کنن تا در بزرگسالی مثل الان من اذیت نشن.

    • ««« سعید »»»:

      سلام دوستان منم مشکل شماهارو دارم . همتونو درک میکنم … واقعا خجالتی بودن یا اینکه نتونی حرف دلتو بزنی خیلی سخته … کاشکی اینجا میشد با هم دیگه اشنا بشیم تا هم یگه رو کمک کنیم …
      ایدی تلگرامم : @desmond1999
      خوشحال میشم با یکی اشنا بشم 🙂

      • ali:

        داداش اکانتت نمیاد

  38. زهرا 71:

    من خجالتی نیستم ولی خیلی تو رودربایسی با کسی که دوسش دارم میمونم

  39. فاطیما:

    سلام دوست عزیز. من هم خودم آدم خجالتی ای هستم ولی از وقتی ورزش می کنم خیلی بهتر شدم وزش خیلی کمک میکنه حتما انجام بده.

  40. مهدیه:

    واقعا مرسی از راهنماییتون

  41. سارا:

    مطلبتون خیلی مفید بود؛ به نظر من هم خوندن مجله خیلی کمک میکنه؛ راستی به قول دوستمون تیپ هم خیلی مهمه؛ سعی کن از خونه که میخوای بیرون بری اون لباسی رو تنت کنی که حداقل خودت ازش خوشت بیاد.

  42. آیسان:

    سلام..مطالبتون خوب بود..فقط میشه یه سوالی بپرسم؟دارم دیوونه میشم..من تی خونمون خیلی ادم شوخ وشادیم اما بیرون که میرم خونه ی فامیلامون..کم حرف میشم…خشک میشم به همین خاطر خیلی اذیت میشم..دوست دارم بیرونم همینطوری باشم اما..نمیشه..تو مدرسه هم همینطور..همیشه ارزو داشتم مجری یکی از برنامه های مدرسمون باشم اما نشد..همه میگفتن تو خیلی مظلومی..من اصلا اخلاقمو دوس ندارم..دوست ندارم اینطوری باشم..میشه کمکم کنید..ممنون بای

  43. سامان:

    داداش به طور کلی اعتماد به نفس متغیر است و با توجه به محیطی که حضور داری تغییر میکنه من خودم تو یه موقعیت قرار داشتم ۱ سال کوهی از اعتماد به نفس بودم طوری که هرکی میخواست یکم اذیت کنه منو یا نیش بزنه طوری نگاهش میکردم دستپاچه میشد و نگاه سنگینی داشتم و تو جمع همه حساب میبردن اما محیط هم عوض شد و اعتماد به نفسم به ۰ رسید مثل الان معمولا من تنها زندگی میکنم اعتماد به نفسم خیلی بالا میره یعنی تنها بودن باعت افزایش خیلی زیاد اعتماد به نفس میشه اما با خانواده که زندگی میکنم اعتماد به نفسم کاهش پیدا میکنه خلاصه همین داداش راستی به تیپ و ظاهرت اهمیت بده و به بهترین نحو تیپت رو درست کن که خیلی موثره حله ؟

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.