آنچه که بر دختران راهیان نور گذشت

به گزارش ممتازنیوز، به نقل از ایسنا، آنها پس از گذراندن دوره چند روزه در شلمچه و دهلاویه، عصر جمعه اهواز را به مقصد خانه ترک می‌کنند. در راه، اتوبوس اسکانیا که به صورت اتوماتیک کنترل می‌شد، دچار نقص فنی می‌شود، درست مثل وقتی که از بروجن به مقصد خوزستان در راه بودند. کنترل از دست راننده خارج می‌شود و راننده به مدیر دبیرستان که در اتوبوس حضور دارد می‌گوید که نمی‌تواند ترمز بگیرد. اتوبوس با سرعت زیاد و مهارنشدنی در جاده شلوغ و ترانزیتی از بین خودروهای سنگین می‌گذرد، دختران دانش‌آموز جیغ می‌کشند و ناگهان با برخورد شدید با تپه‌ای خاکی همه چیز می‌ایستد. همه این‌ها تنها در ۵ دقیقه برای دختران دبیرستانی اتفاق افتاد و ۲۶ کشته و ۱۸ زخمی پایان ماجرای اتوبوس اسکانیای کاروان دانش‌آموزی بود.
مریم اشراقی، یکی از بازماندگان حادثه واژگونی اتوبوس اکنون با شدت جراحات بسیار زیاد در بخش ICU بیمارستان گلستان اهواز بستری است و به سختی ناله می‌کند. پدر مریم کنار تخت او با گریه توضیح داد: “کسی از وقوع حادثه به ما خبر نداد. ساعت ۱۸:۳۰ دیشب با او تماس گرفتم و حالش خوب بود. بعد ساعت ۲۱ دوستش به خانه ما زنگ زد و گفت نگران مریم هستم. ما گفتیم مریم به اردو رفته است و بعد دوستش به ما گفت که این حادثه اتفاق افتاده است.
ما به سپاه بروجن مراجعه کردیم و دیدیم که روبه‌روی درب سپاه شلوغ است و همه خانواده‌ها آمده‌اند. بعد هم که فهمیدیم مریم جزو زخمی‌هاست خودمان را به اهواز رساندیم.“
الناز علایی یکی دیگر از دانش‌آموزان حادثه‌دیده است، الناز وضعیت عمومی بهتری دارد و در بخش بستری شده و پدر و مادرش با چشمان آرام و مشتاق به دخترشان که از فاجعه زنده بیرون آمده نگاه می‌کنند.
الناز می‌گوید: “برای شام نزدیک سد کارون سه پیاده شدیم و بعد از شام دوباره حرکت کردیم. راننده آرام رانندگی می‌کرد و سرعت زیادی نداشت ولی ناگهان دیدیم که کنترل اتوبوس را از دست داد.
ما ردیف آخر بودیم، همه جیغ می‌زدند، بعد از ماشین پرت شدیم بیرون، من چشم‌هایم را که باز کردم دیدم روی یک تپه خاکی افتاده‌ام.
من و مهسا عبدالهی‌نیا و فاطمه آقایی و محدثه زمان‌پور کنار هم نشسته بودیم و می‌دانم که آنها هم زنده هستند.“
قربان عبدالهی‌نیا، پدر مهسا که اکنون در بخش بستری است و از ناحیه مهره‌های کمر و گردن دچار آسیب‌دیدگی شدید شده است، بسیار نگران و ناراضی است، می‌گوید: “من در ساعت ۲۰:۰۸ با دخترم تماس گرفتم، مهسا تلفنش را جواب داد و من از پشت تلفن می‌شنیدم که دوستان دخترم فریاد می‌کشند، از او پرسیدم چه شده؟ و مهسا گفت، راننده نمی‌تواند ترمز بگیرد و اتوبوس نمی‌ایستد.
من ۲۳ ثانیه با دخترم صحبت کردم و ناگهان موبایلش قطع شد.“
وی که از وضعیت پیش آمده بسیار ناراحت است، می‌گوید: بچه‌ها برای درس “آموزش دفاعی” از طرف مدرسه به شلمچه اعزام شده بودند. چرا باید چنین درسی برای بچه‌ها بگذارند و آنها را به راه دور بفرستند و بگویند اگر به این اردو نروید ۱۰ نمره از این واحد درسی شما حذف می‌شود؟“
نادر آقایی، پدر فاطمه آقایی، هم که در راهرو در حال انتقال دخترش به بخش بود، گفت: “ساعت هشت و نیم دیشب از حادثه خبردار شدیم. هنوز جواب قطعی از وضعیت فاطمه به ما نداده‌اند و گفته‌اند شکستگی‌هایش زیاد است و باید عمل شود.“
ایران مقدسی، مربی درس آمادگی دفاعی دبیرستان دخترانه پاسداران عفاف بروجن، هم که اکنون از بازماندگان حادثه واژگونی اتوبوس حامل دانش‌آموزان است، با تشریح وضعیت اتوبوس از بدو حرکت از بروجن، توضیح داد: “از بروجن که به مقصد خوزستان حرکت کردیم اتوبوس مشکل فنی داشت، اتوبوس اسکانیا اتوماتیک بود و با هر نقصی بین راه نگه‌می‌داشت و باز حرکت می‌کرد.
خانم هادی‌پور، معاون دبیرستان و خانم الهیان، مدیر دبیرستان مدام به راننده تذکر می‌دادند ولی راننده می‌گفت که اتوبوس اتوماتیک است و مشکلش را پیدا نکرده‌ایم و از دست من کاری برنمی‌آید.
وقتی به اهواز رسیدیم راننده رفت و برگشت و به ما گفت که نقص ماشین را درست کرده و تنها یک مشکل کوچک از یک شیلنگ بوده و برطرف شده است.
بعد هم که از اهواز به شلمچه و دهلاویه رفتیم اتوبوس مشکلی نداشت ولی در راه بازگشت، دوباره مشکل پیدا کرد و راننده هم از ماشین‌های سنگین سبقت می‌گرفت و ما حرص و جوش می‌خوردیم. تا این که بعد از شام و تقریبا بعد از منطقه دهدز دوباره اتوبوس پیام ایست داد و راننده گفت که نمی‌تواند ترمز بگیرد. جاده خیلی شلوغ بود و متاسفانه یکباره دیدیم که کنترل ماشین از دست راننده خارج شد و حادثه اتفاق افتاد.
سال گذشته هم برای همین واحد درسی، دانش‌آموزان را به مناطق عملیاتی آوردیم و مشکلی پیش نیامد. امسال هم یک کاروان با ۱۰ اتوبوس عازم شدیم که از این میان دیشب تنها اتوبوس ما دچار حادثه شد.
این اتوبوس از ابتدای حرکت و از بروجن نقص فنی داشته است.“
زینب خدادادی، طلبه و مبلغ همراه کاروان نیز جزو زخمی‌شدگان است، او از ناحیه دست و پا مجروح شده و منتظر نهایی شدن وضعیتش است.
خدادادی هم گفت: “ترمز ماشین خراب بود و ماشین نمی‌ایستاد. ما فقط جیغ می‌کشیدیم. اتوبوس از کنترل خارج شده بود و از بین ماشین‌های سنگین می‌گذشت و نمی‌ایستاد. ترمز اتوبوس از بروجن خراب بود.“
مریم باباخانیان، آخرین دانش‌آموزی است که میان بازماندگان حادثه دیشب شناسایی‌ شده است. مریم در کما به سر می‌برد و به دلیل بیهوشی آخرین دانش‌آموزی است که هویت او تایید و شناسایی شد. پزشک او می‌گوید که حد نصاب هوشیاری برای هر فرد زنده ۱۵ است که مریم اکنون در وضعیت ۵ قرار دارد و حال او اصلا خوب نیست. مریم اکنون در بخش ICU بیمارستان گلستان اهواز بستری است و تلاش برای بهبود وضعیت او ادامه دارد.
محمدرضا باباخانیان، پدر مریم از وضعیت فرزندش اطلاع دقیقی ندارد. او که با در دست داشتن شناسنامه مریم برای تایید هویت دخترش به اهواز آمده است از زنده ماندن فرزندش خوشحال است. وی گفت: “صبح از حادثه‌ای که برای دخترم و دوستانش پیش آمده خبردار شدیم و خودمان را به اهواز رساندیم. به ما می‌گویند حالش خوب است. صورتش هم زیاد مشکلی ندارد و فقط خراشیدگی دارد.“
اسماعیل پاکروان، مشاور تحصیلی دانش‌آموزان دبیرستان دخترانه پاسداران عفاف، هم از بازماندگان حادثه است و در بیمارستان گلستان بستری است. پاکروان هم توضیح داد: “دومین بار بود که همراه بچه‌های این دبیرستان برای واحد درسی آموزش دفاعی به خوزستان آمدم و اتوبوس ما از ابتدای سفر و هنگام حرکت از بروجن مشکل داشت.“
مرضیه امانی، تنها دانش‌آموزی است که می‌تواند به راحتی حرف بزند و کمتر درد دارد، او با وجود آسیب‌هایی که دیده وضعیت خوبی دارد و به تشخیص پزشکش مرخص شده ولی به درخواست خانواده‌اش برای مراقبت بیشتر امشب هم در بیمارستان گلستان اهواز می‌ماند و فردا به خانه برمی‌گردد.
مرضیه تعریف کرد: “راننده گفت نمی توانم ترمز بگیرم، به ما گفت کمربندهایتان را ببندید. او هر چه کرد نتوانست ترمز بگیرد و اتوبوس واژگون شد. من بین صندلی‌ها گیر کرده بودم و وقتی با جرثقیل تکه‌های اتوبوس را از هم جدا کردند توانستند مرا از زیر صندلی‌ها بیرون بکشند.
صبح الناز و محدثه را دیدم که زنده بودند ولی از بقیه بچه‌ها خبری ندارم…“
هرچه که بود، اگر اتوبوس اسکانیا از ابتدای سفر نقص فنی داشت، اگر لزومی به حضور دانش‌آموزان برای گذراندن دوره عملی واحد درسی‌شان در خوزستان نبود، اگر هنگام اعزام بچه‌های دبیرستانی رسیدگی بیشتری شده بود، اگر در طراحی این واحد درسی بیشتر دقت شده بود، اگر هر چه که بود، رویا عسگری، پریسا رضایی، فاطمه شمس، الهام حسن‌زاده، هانیه انتظامی، شبنم مقدسی، محدثه مهدوی‌نیا، مرضیه احمدی، زهرا عباسیان، پریسا زندیان، مژگان هادی‌پور، مرضیه سلیمی، مائده فرهمندیان، فاطمه کریمی، زهرا عرب، زهرا غفاری، مریم خاقانی، ماندانا الهیان، فائزه شبانیان، آمنه خاکسار، نرگس کوهی‌کمالی، مینا ربیعی و ریحانه شریفی‌ریگی دیگر هرگز به خانه بازنگشتند.

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.