وب گردی باشگاه خبرنگاران در نظر دارد تا هرروز به معرفی یک استان از نظر جغرافیای ؛فرهنگی؛ تاریخی و….بپردازد.
شهرستان ها
استان اردبیل با ۱۷۹۵۳ کیلومتر مربع وسعت در شمال غربی فلات ایران جای گرفته و حدوداً ۰۹/۱ درصد مساحت کل کشور را تشکیل می دهد. این استان از شمال با جمهوری آذربایجان، از جنوب با استان زنجان، از غرب با آذربایجان شرقی و از شرق با استان گیلان همسایه است. ۴ شهرستان این استان حدود ۳۸۲ کیلومتر با کشور جمهوری آذربایجان مرز مشترک دارد که در ۱۵۹ کیلومتر آن رودهای ارس و بالهارود جریان دارد.
سه عامل شکل دهنده اقلیم آب و هوایی استان، توپوگرافی، زاویه تابش نور و جریانات هوایی می باشد. سبلان با وسعت حدود ۶ هزار کیلومتر مربع و ۴۸۱۱ متر ارتفاع در بین دو دشت پهناور مشکین شهر و اردبیل واقع شده است. براساس آخرین تقسیمات کشوری استان اردبیل شامل ۹ شهرستان، ۲۵ بخش، ۲۱ شهر و ۶۶ دهستان است. این استان طبق آخرین سرشماری دارای بیش از ۱۶۸۰۰۰/۱ نفر جمعیت است که شهر اردبیل بعنوان مرکز استان بیش از ۳۹۵۰۰۰ نفر از آن را در خود جای داده است.
شهرستان بیله سوار
شهرستان بیله سوار در ناحیه شمال شرقی استان با جمعیت ۵۵۰۲۶ نفر به مرکزیت شهر بیله سوار در فاصله ۲۰۰ کیلومتری از مرکز استان قرار دارد . این شهر میان دو رود بالهارود و آب بیگلر قرار گرفته است و همین سبب در برخی منابع آن را به نام بیله رود یا میان دورود ذکر کرده اند .به سبب ارتفاع کم از سطح دریا و مقدار بارندگی نسبتا خوب و خاک حاصلخیز از عمده ترین مناطق کشاورزی استان و دارای مرغوب ترین نو ع مرتع برای اطراق قشلاقی ایلات شاهسون می باشد. از مهمترین محصولات کشاورزی آن گندم ،پنبه،جو ، دانه های روغنی و فندق را می توان نام برد.
شهرستان پارس آباد
شهرستان پارس آباد در ناحیه شمالی استان اردبیل با جمعیت ۱۶۶۱۳۱ نفر به مرکزیت شهر پارس آباد و در فاصله ۳۲۰ کیلومتری از مرکز استان قرار دارد . مهمترین صادرات این منطقه گندم، جو، بنشن، دانه های روغنی، انگور، پسته و قند می باشد. از مناطق گردشگری طبیعی این شهرستان می توان به دریاچه پارس آباد شکارگاه های متعدد رود مرزی ارس ، باغ های میوه و کشتزارهای گندم اشاره کرد.
شهرستان خلخال
شهرستان خلخال در ناحیه جنوبی استان با جمعیت ۹۵۰۰۵ نفر، به مرکزیت شهر خلخال، در فاصله ۱۲۰ کیلومتری از مرکز استان قرار دارد. سابقه سکونت در خلخال به هزاره دوم ق.م می رسد . خلخال از مناطق قدیمی و تاریخی آذربایجان است . برخی از نویسندگان به نام خلخال را با نام شهر قدیم خلخال واقع در ناحیه اوتی در ماورای قفقاز که در منابع ارمنی میان قرن دوم و پنجم م . به عنوان اقامت گاه زمستانی شاهان ارمنستان و سپس آلبانی (آران ) آمده است که بیشتر این صنایع توسط دستان هنرمند زنان و دختران محلی انجام می گیرد.
شهرستان گرمی
شهرستان گرمی در ناحیه شمالی استان با جمعیت ۹۱۲۷۰ نفر، به مرکزیت شهر گرمی،در فاصله ۱۰۸ کیلومتری از مرکز استان قرار دارد . آب و هوای این شهر معتدل و نیمه مرطوب است . منطقه گرمی از کهن ترین مناطق دشت مغان یکی از مراکز اصلی قوم پارت بوده و به علت شرایط طبیعی جزو مناطق کشاورزی و دامپروری به شمار آید.
شهرستان مشگین شهر
شهرستان مشگین شهر در ناحیه مرکزی استان با جمعیت ۱۵۹۲۴۲ نفر، به مرکزیت شهر مشگین شهر و در فاصله ۱۰۸ کیلومتری از مرکز استان قرار دارد. نام قدیم منطقه مشگین شهر خیاو بوده است. هنرهای دستی این شهرستان دارای قدمت و اصالت قابل توجهی است که نشان دهنده ذوق و سلیقه سرانگشتان هنرمند مردمان این منطقه می باشد.مشگین شهر سرزمینی با تمدن باستان است که به سبب موقعیت جغرافیایی آن و ارتباط با مراکز مهمی همچون فقفاز و آناتولی جایگاهی ممتاز در تاریخ دارد.
شهرستان نمین
شهرستان نمین در ناحیه شرقی استان با جمعیت ۵۹۶۴۰ نفر،در فاصله ۲۷ کیلومتری از مرکز استان واقع شده است. این شهرستان دارای جنگل های طبیعی فندق در شرق و جنوب و باغ فراوان میوه می باشد. محصولات درختی و باغی مانند گوجه درختی، آلبالو، گیلاس، گلابی، سیب، به، گردو و سایر میوه ها نیز کم و بیش وجود دارد . از مهمترین محصولات کشاورزی نمین ، گندم ،جو ،عدس و علوفه دامی است . زنبور داری نیز در نمین رونق خوبی دارد . کندوها در باغچه نگهداری می شود و عسلی که از آن تهیه می شو د از بهترین نوع عسل است.
شهرستان نیر
شهرستان نیر در ناحیه مرکزی استان با جمعیت ۲۴۲۸۸نفر، به مرکزیت شهر نیر در فاصله ۳۹ کیلومتری از مرکز استان قرار دارد. آب وهوای این شهرستان نسبتا سرد و خشک ونیمه خشک می باشد.
پیشینه تاریخی
تاریخ بنا و پیدایش اردبیل به درستی معلوم نیست و به طور قطع نمی توان گفت این شهر در چه تاریخی و به دست چه کسی به وجود آمده است . در خود شهر داستانی است که از نسلهای گذشته نقل گردیده است : سرزمین اردبیل ، به سبب آنکه دور آنرا کوه گرفته است در زمان قدیم بر اثر ریزش برف وباران به شکل دریاچه وسیعی بوده است روزی فرمانروای آن حدود که از کنار آن می گذشت از مناظر دلربای اطراف آن انبساط خاطری یافت وآرزوی خود را در امکان خالی کردن آب آن ، و بنای عمارتی درآن محل ، با اطرفیان خویش در میان گذاشت. دو مرد پهلوان به نام “ارده ” و”بیل” کمر همت بربستند و کندن مجرائی را برای خالی کردن آب آن به مسابقه قبول نمودند ، تا هریک بدین کار توفیق یابد پاداشی از فرمانروا دریافت دارد آن دو در دو نقطه دور از هم ، به کندن قسمتی از گدار کوه پرداختند . چون ارده کار خود را نزدیک با تمام دید با خود اندیشید که مبادا تا وی مجرا را به پایان برساند بیل کار را انجام دهد و در مسابقه پیروز گردد ، این بود حیلتی کرد و کسی نزد او فرستاد که به دروغ اتمام کار ارده را به اطلاع او برساند و بیل را از ادامه آن باز دارد بیل چون این خبر بشنید غصه مرگ شد و هنگامی که ارده از سرگذشت او آگاهی یافت از رفتار ناجوانمردانه خود پشیمان گردید و با آنکه مجری را کنده و خروج آب را دیده بود خود را از کوه به زیر انداخت و باکشتن خویش ، خویشتن را از عذاب وجدان راحت ساخت به هر حال مجری کنده شد و آب از آن طریق ، که امروز به نام “دوجاق” بر سر راه شوسه اردبیل به مشکین قرار دارد ، خالی گردید و شهری که در جای آن به وجود آمد به حکم فرمانروا ، به یاد آن دو پهلوان ناکام “ارده بیل” خوانده شد.
شهرستان های استان
شهرستان بیله سوار
شهرستان پارس آباد
شهرستان خلخال
شهرستان کوثر (گیوی)
شهرستان گرمی
شهرستان مشگین شهر
شهرستان نمین
شهرستان نیر
اداب و رسوم
از غذاهای محلی این استان می توان به آش شیر،آش دوغ ، کوفته ، قیماق (سر شیر) ترشی قرمه ، سبزی قورمه ، مسما،چخرتما،آب پیاز، آ ش اوماج ، آش یارما ، خورش قاتق ، تاس کباب، حلوا زرد،تر حلوا ، حلوای زنجبل ، قیساوا،و قیقاناق(شیره شکر غلیظ جوشیده ،زغفران و تخم مرغ ) اشاره کرد.
قسمتی از شیرینی ها و غذاهای این استان به سوغات این شهرستان شهرت دارد که از “آنها می توان به سر شیر ،کره ،آبنبات ، شیرینی های محلی و تخمه آفتابگردان ، گردو ،عسل خالص سبلان ، (برگرفته از عصاره بر شهد گلهای رنگارنگ و عطر آگین ) اشاره کرد . حلوای سیاه استان نیز به صورت معجونی از جوانه گندم و کره طبیعی از دیگر سوغات نشاط بخش و مقوی است .
گیزلین پاچ
معادل فارسی این کلمه “قایم موشک بازی” است و ترتیب بازی نیز تقریبا به همانگونه می باشد . در این بازی دسته ای از کودکان یک نفر را از بین خود وادار به بستن چشم یا روی کردن بدیوار می نمودند. آنگاه خود بی سر و صدا و به نحوی که او در نیابد از کنار وی دور شده هر یک در جائی پنهان می گشتند دقایق بعد آنکه چشمش بسته بود با صدای بلند داد می زد “گیزلین پاچ و گلدیم قاچ” و بلافاصله در پی جستجوی آنها به اینطرف و آنطرف می رفت و در یک مدت متعارف اگر موفق یافته یکی از آنها را پیدا می کرد برنده می شد و الا بچه ها از مخفی گاه خود در آمده به محل اولیه باز می گشتند .
گیرجنه بازی
گیرجنه به معنی فرفره در زبان فارسی امروزی است و مراد از آن جسمی است که بدور خود می چرخد . این کلمه در اردبیل و در معنی خاص به تکه چوبی گفته می شد که خراطها آنرا به شکل استوانه و به قطر تقریبی سه تا چهار سانتی متر و ارتفاع هفت تا هشت سانتیمتر می تراشیدند و یک قاعده آنرا بشکل مخروط در می آوردند . وسیله بازی غیر از گیرجنه “قمچی” بود و آن عبارت از ترکه ای از چوب بود بطول تقریباً نیم متر که بر یک سر آن نواری از پارچه و قماش یا نخ کنفی و غیره می بستند و طول این نوار به درازای چوب قمچی انتخاب می کردند . گیرجنه را بر روی نوک تیز آن با دست و در روی زمین صاف می چرخانیدند و سپس برآن می زدند و بدین طریق آنرا به چرخش وا می داشتند و چه بسا که ساعتها خود را با آن سر گرم می ساختند .
چلینگ آغاج
نام فارسی آن “الک دولک” است ولی طرز بازی آن دو در اردبیل و تهران با هم فرق داشت . وسیله این بازی دو تکه چوب دستی یکی بطول تقریبی ۷۵ و دیگری ۲۰ سانتیمتر بود که اولی را “آغاج” بمعنی چوب و دومی را “چلینگ” می گفتند . این بازی در اردبیل دو مرحله داشت “توخماغی” و “یانی” در قسمت اول بازی که نوبت بازی با او بود آغاج را از یک سر در کف دست طوری می گرفت که دو سه سانتی متر آن در بالای دست و بقیه در زیر دست او رو به پائین قرار گیرد آنگاه چیلینگ را بر روی آن دست و پشت بر آمدگی چوب می گذاشتند و سپس آنرا به هوا می انداختند و با پائین چوب محکم می زد .
تکسن جوت
با خوراکیهائی مثل نخود چی و کشمش صورت می گرفت و یکی از بازیکن ها از آنها را در مشت بسته خود گرفته از دیگری می پرسید “تک سن جوت” یعنی تعدادی که در دست اوست طاق می باشد یا جفت ؟ اگر جواب طرف با آنچه که در مشت او بود مطابق در می آمد برنده می شد و آن مقدار نخود چی یا کشمش را که در دست وی بود از او می گرفت . اما اگر جواب او با آن مطابق در نمی آمد بازنده می شد و به همان تعداد از آن خوردنی به وی می داد .
گلین و بیگچه
مهمترین بازی آنها عروسک بازی بود که بنام “گلین” می نامیدند . گلین در زبان ترکی بنام “عروس” است و در عمل به مجسمه های بخصوصی گفته می شد که به شکل عروس می ساختند . در قدیم خود دخترها آنها را می ساختند و گاهی هنر قابل تحسینی در این باب از خویش نشان می دادند و عروسکهای می دوختند که در حد خود از بهترین آنهائی می شدند که انسان می تواند با دست و با مواد اولیه بسازد . مواد لازم برای ساختن ساده ترین آنها سر شاخه های نازک چوب و یپبه و چیتهای رنگارنگ بودند دو تکه چوب را بشکل صلیب و به اندازه ای که می خواستند با نخ به هم می بستند . آنگاه در قسمت بالای آن با پنبه و گاهی با گذاشتن دگمه صورتی بشکل دایره ترتیب می دادند و برای زیبائی روی آن پس از نقاشی پرده خارجی قلوه گوسفند را که پرده شفاف و حاکی ماوراء بود و بنام “بوئرگ” خوانده می شد می کشیدند.
بش داش
نحوه بازی چنین بود که یکی از آنها که نوبت بازی با او بود پنج سنگ مزبور را در کف دست گذاشته همه را با هم رو به بالا در هوا می انداخت و بلافاصله پشت همان دست گذاشته همه را با هم رو به بالا در هوا می انداختند و بلافاصله پشت همان دست را برای گرفتن آنها در مسیر سقوط آنها قرار می داد . اگر سنگها ولو یکی از آنها در پشت دست قرار می گرفت همانها را بهمان شکل باز در هوا می انداخت و این بار با کف دست آنها را می گرفت در حرکت سوم و چهارم و پنجم هم سنگها را در زمین می ریختند و یکی از آنها را برداشته به هوا می انداختند و تا گرفتن آن سنگهای روی زمین را ابتدا دو تا دو تا بعد سه تا و یکی و بالاخره هر چهار تا را یکجا از زمین برداشته با همین دست که سنگها در آن بود سنگی را که از هوا پائین می آمد می گرفتند اگر موفق باین کارها نمی شدند خودشان می مردند و بازی را تحویل طرف می دادند . در مرحله ششم نوبت تعویض سنگها بود بدین معنی که سنگها را همچنان در زیر زمین می ریختند و یکی را برداشته به همان شکل به هوا می انداختند و تا گرفتن آن یکی از سنگها را برمی داشتند . در نوبت دوم که سنگها را به هوا می انداختند آنرا که از زمین برداشته بودند با یکی از سنگها که در زمین بود عوض می نمودند و بدین طریق پس از آنکه یک یک آنها را تعویض می کرد مرحله هفتم بازی آغاز می گردید . در این مرحله هم سنگها را به زمین ریخته یکی را برمی داشتند . آنگاه دو انگشت بزرگ و ابهام را بصورت دروازه ای در مقابل آنها می گذاشتند و در فاصله ایکه سنگ برداشته شده را که به هوا انداخته بودند ، بگیرند . سنگهای روی زمین را یک یک با دست دیگر زده از آن دروازه می گذرانیدند . در مرحله هشتم سنگها را در کف دست گذاشته یکی را به هوا انداختند و تا گرفتن آن سنگهای دیگر را یکجا روی زمین می گذاشتند و با ر دیگر آن سنگ را که گرفته بودند به هوا انداخته تا پایین آمدن آن چهار سنگ دیگر را یکجا از زمین برداشته و سنگ به هوا انداخته شده را نیز می گرفتند . اگر این مراحل بپایان می رسید آن یکی برنده می شد و هر گاه در وسط بازی با اصطلاح خودشان می مرد بار دیگر که نوبت به او می رسید از همانجا که مانده بود بازی را تعقیب می نمود .
پوشاک
در برخی از مناطق این استان چون منطقه مغان و ارسباران ، درمیان عشایر کوچ نشین و میان روستاییان استفاده از لباس های محلی توسط مردان و زنان عمومیت دارد . لباس های محلی ایل شاهسون و ارسباران یکی از مهمت ترین جاذبه های فرهنگی به شمار می آیند. مردان ایل پوشاک اختصاصی ندارند . پوشاک آنها کت وشلوار و کلاه ( معروف به کپی یا کلاه ترک دار و نظیر کلاه مردان گیلان ) می باشد .
پیراهن زنان ایل شاهسون از رنگ های متنوع و شاد تشکیل شده و بلند است .
تنبان شلیته ای است که زنان می پوشند و شبیه تنبان های بانوان گیلان ، بختیاری و قشقایی است . جلیقه زنان شاهسون را پارچه های دوخته شده بدون آستین تشکیل می دهد .
موسیقی
موسیقی محلی استان اردبیل در قالب موسیقی اصیل آذربایجان به عنوان یکی از انواع موسیقی غنی شرقی ، برگرفته از حقایق تاریخی و فرهنگی این خطه است . موسیقی محلی اردبیل در دو گروه موسیقی ردیفی یا مقام وموسیقی عاشیقی تقسیم می شود. در اردبیل نوازندگان زن را سازاندا و نوازندگان مرد را عاشق مطرب می نامند .
از ابزار موسیقی این استان می توان به قاوال که همان دایره آذربایجانی است . بالابان (سازی بادی که چون برای نواختن بن دو لب قرار می گیرند ( به فارسی بالبان و به آذری بالابان ) تار (از سازهای ذهی است که با زخمه نواخته می شود ) دهل ( همان ناقارای آذری) دف کیمیانجا (کمانچه ) و … اشاره کرد.
خواستگاری رسمی و عقد خوانی
پس از آنکه دختری مورد پسند قرار می گرفت اقدام به خواستگاری رسمی می شد . علامت قبول ازدواج از طرف خانواده دختر چای شیرین بود و در این روز از اقربای دختر هم عده ای بدین مجلس که به “شیرنی ایچدی” معروف بود ، دعوت می شدند . در این مجلس میزان مهریه و شرایط طرفین و تاریخ عقد مشخص می شد نامزدی رسمی وقتی صورت می گرفت که مراسم مخصوصی به نام “شال اوزوک” انجام یابد اوزوک لفظ ترکی و به معنی انگشتری است و شال به همان معنائی است که در زبان فارسی نیز مصطلح است.
عقدخوانی
بین نامزدی و عقد خوانی مدت زیادی طول نمی کشید و از کسان طرفین برای مجلس عقد دعوت می شد و این دعوت غالباً از مردان مسن و میانسال به عمل می آمد . عقد خوانی در خانه دختر به عمل می آمد ولی مخارج آنرا خانواده پسر بر عهده داشت . وقتی که صیغه عقد جاری می شد مجلس در سکوت عمیق و روحانی خاصی فرو می رفت و همه به جملات خوانندگان صیغه توجه می کردند . عروس در اتاق دیگری که او را بر روی ظرف مسینی می نشاندند و در وسط پارچه ای که در بالای سر او گرفته بودند . دو تکه قند را به هم می سائیدند چون صیغه به پایان می رسید همه مبارکباد می گفتند . آنگاه با چای و شیرینی از حضار پذیرائی می کردند .
پارچه کسدی
قبل از بردن عروس به خانه بخت جشن دیگری گرفته می شد که مختص زنها بود . مراد از این جشن آن بود که کسان طرفین دور هم بنشینند و لباسهای عروس را بریده و بدوزند . ولی در طول زمان این کار صورت تشریفاتی به خود گرفته مبدل به یک جشن رسمی برای نشان دادن لباسها و زینت آلات عروس به دیگران شده بود . در آن مجلس ، که در خانه عروس برگزار می شد . سازنده ها یعنی خوانندگان و نوازندگان زن دعوت می شدند و با پذیرائی های گرم جشن می گرفتند و در ضمن آن لباسها و زینت آلاتی را که خانواده داماد برای عروس آورده بودند به مهمانان نشان می دادند . فردای آن روز کسانی از نزدیکان داماد به اتفاق خیاط به خانه عروس می آمدند و قسمتی از پارچه ها را بریده برای روز عروسی لباس می دوختند .
حنا گجه سی
حناگجه ، شبی بود که فردای آن عروس را به خانه داماد می بردند . این جشن هم در خانه عروس و هم درخانه داماد گرفته می شد . حنا گجه خانه عروس مخصوص دختران و زنان جوان بود اینان ، از هر دو خانواده ، از بعد از ظهر آنروز به خانه عروس دعوت می شدند و با او به حمام می رفتند و غروب برگشته در خانه عروس جشن می گرفتند و چون به دستهای عروس حنا می بستند از این رو آنرا حنا گجه یعنی شب حنا بندان می گفتند . جشن خانه داماد هم با شرکت پسران جوان برگزار می شد و دوستان و همسالان وی در آنجا گرد آمده با او به حمام می رفتند .
شب عروسی
بردن عروس به خانه داماد غالباً بعد از غروب صورت می گیرد . در زمانهای قدیم بعضی از خانواده ها عروس را با اسب بخانه داماد می بردند ولی بعد ها درشگه جانشین اسب شد و امروزه از ماشین استفاده می کنند . بعد از ظهر روزی که غروب آن عروس به خانه داماد می رفت جهزیه او را به اضافه لباسها و تحفه هائی که از روز نامزدی به بعد برای او آورده بودند ، به خانه داماد می بردند . عروس را مشاطه آرایش می داد و هنگام رفتن او به خانه داماد چادری به سرش می انداختند و زنهای مسنی از خانواده او وی را همراهی می کردند. یکنفر” ینگه” هم همراه آنها می شد تا آداب و مراسم به حجله رفتن عروس را به وی بیاموزد و در برابر کینه توزی احتمالی از او مراقبت کند . موقع رفتن عروس پدر وی ، و در صورت نبودن او برادربزرگ یا عموی او ، دم در خانه دعای خیر می داد و خوشبختی او را آرزو می کرد . در خانه داماد معمولاً شام تهیه می شد و از مردان و زنانی از بستگان طرفین دعوت به عمل می آید . رسم براین بود که داماد سه تا سیب به پشت عروس بزند و به سر او نقل و نبات بریزد و پول نثار کند . در مدخل راهروی ساختمان مجموعه یا طشت مسین می گذاشتند تا عروس از روی آن بگذرد و مثل مس در آن خانه محکم بماند .
ترک پلو
فردای شب عروسی برای ناهار عروس غالبا مادرش “قویماق” می فرستاد و برای شام او نیز از خانه پدرش ترک پلو می آوردند . ترک غذای مخصوصی است و آن پلویی است که با زعفران و شکر و روغن مثل کته پخته می شد . پلو را نیز گاهی با دو یا سه خورش می پختند و همه آنها را با دیگ و ظرفهائی که در آنها پخته بودند ، می فرستادند. فرستادن ترک پلو هم دارای تشریفاتی بود و در خانه عروس برای شرکت در این مراسم از جمعی از نزدیکان دعوت می شد . هم چنین کسان داماد از اقربای نزدیک خود برای صرف این غذا دعوت می کردند .
اوز آشدی
عروس از ساعت ورود روی خود را از دیگران ، یعنی مردان و زنان خانواده شوهر ، می پوشانید و روز اول برای آنکه نزد مادر شوهر یا خواهران وکسان داماد چادر از سر او بردارند هریک از آنها چیزی به وی هدیه می دادند . این هدیه بسته به تمکن مالی خانوادگی فرق داشت و در خانواده های متمکن سکه طلا بود و آنرا “اوز آشدی” می گفتد یعنی رونما .
بنده تخت
چون انتظار ورود مهمان برای خانواده داماد درمدت یک هفته و ده روز اول کار مشکلی بود لذا بعدها روز سوم عروسی را با اصطلاح عوامانه بنده تخت که تحریف شده عبارت “بانو به تخت” است بدین کار اختصاص دادند و بعد از ظهر آنروز را به طور رسمی برای پذیرائی از مهمانان مشخص ساختند .
ایاغ آشدی
پس از پایان این قبیل مراسم ، عروس و داماد به قصد بازدید به خانه های منسوبان و دوستان خود می رفتند. بعد از این بازدیدها تشریفات ایاغ آشدی آغاز می شد و آن عبارت از مهمانی هائی بود که خویشان و دوستان عروس و داماد ، متناسب با درجه نزدیکی که با آنها داشتند ، به افتخار آنان ترتیب می دادند و از خانواده های طرفین نیز دعوت می نمودند .
مشاهیر
استاد نادعلی همدانی
نادعلی همدانی متولد ۱۳۱۲ اردبیل است و تاکنون نزدیک به ۳۵ اثر از رمان تاریخی تا نمایشنامه و بیوگرافی و مجموعه داستان اعم از تألیف و ترجمه ، منتشر کرده است . رمان ولگرد اولین اثر او که یک رمان تاریخی است درسال ۱۳۳۱ منتشر شد.
داوود غفارزادگان
وی در سال ۱۳۳۸ در اردبیل متولد شد . او فارغالتحصیل دانش سرای مقدماتی اردبیل است . غفارزادگان در زمینه نویسندگی با انتشارات مدرسه ، حوزه هنری ، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس همکاری داشته است . همچنین مسئول دفتر پیک کودک و نوجوان حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی ، کارشناس داستان مرکز بررسی آثار ، عضو هیئت داوران اولین و دومین دوره جشنواره انتخاب کتاب سال دفاع مقدس و… از جمله مسئولیتهای ایشان میباشد.
آیت الحق ملا ابراهیم امام جمعه
از علمای بنام اردبیل بوده که در سال ۱۲۰۷ ه.ق. در ولایت اردبیل متولد شد. اوعنوان امامت جمعه اردبیل را داشت و در مسجد اوچدکان اقامه جماعت می کرد مدرسه اش ، خانه اش بود که در قرب مسجد قرار داشت و چون تعداد طلاب رو به فزونی گذاشت مدرسه طلاب ملا ابراهیم را در سال ۱۲۶۷ بنا نهاد . این مدرسه در ۱۳۵۲ خورشیدی نوسازی شد و باز به همان نام مرکز تربیت دانشمندان مذهبی گردید . او قریب یکصد سال عمر کرد و پس از وی فرزند ارشدش مرحوم میرزا حاجی آقا امام جمعه شد . از خدماتش نوسازی مسجد اوچدکان بودکه با هزینه شخصی خود آنرا انجام داد . مقبره خانوادگی آنها در حجره ای متصل به مسجد اوچدکان قرار دارد.
استاد سلیمی
موسیقیدان بزرگ آذربایجان ایران، از همین غواصّان دریای خروشان موسیقی است . اهل فن، او را به عنوان یک تکنواز و بداهه پرداز بلند مرتبه میشناسند و در آهنگسازی و خلق نغمههای زیبا و استوار نیز ، منزلت رفیع برای او قائلاند. زندگی پربار و پرکار استاد سلیمی در شرایطی بیشتر سخت و کمتر آسان ، مثالی زنده است از عشق و پشتکار یک هنرمند شرقی ، که میلیونها انسان با نغمههای او زیستهاند ، گریستهاند و زندگی را ادامه دادهاند . نغمههای او ، از بن دل ، آذری است ، ایرانی است، جهانی است و دارای احساسات لطیف انسانی است.
شیخ ابراهیم قلعه جوقی
او از قراء اردبیل بوده که پس از تحصیل مقدمات عازم نجف اشرف شد و تا آخر عمرکوتاه خود در آنجا ماند از تاریخ ولادت و وفاتش اطلاعی در دست نیست ولی تلمذ وی در محضر آیت الله خراسانی زمان حیات وی را ، درنیمه اول قرن چهاردهم هجری می نماید.
تاج الدین اردبیلی
از دانشمندان معروف قرن هشتم هجری است که در فقه شافعی و ادبیات عرب و علوم عقلی و نقلی معروفیت داشته و از بزرگان عصر خود به شمار می آمده است از مفتیان و مدرسان جلیل القدر بغداد و قاهره ، دو مرکز علمی اسلامی آن عهد بوده و یکی از ائمه علمای زمان خویش ، در همه رشته های علمی معاصر ، محسوب می شده است. مقام علمی او تا بدان مرتبه رسیده که به شیخ العلماء شهرت یافته و در رحلتش بزرگان و فضلای وقت اشعار و مراثی زیادی سروده اند. تاج الدین تالیفات زیادی داشته وکتاب بزرگی در احکام گردآوری است او “علوم الحدیث” ابن الصلاح را تلخیص کرده و نیز با استخراج و تفکیک احادیث کتاب”المیزان شمس الدین ذهبی” ، آنها را در بابهای جداگانه مرتب نموده و به صورت روشنی درآورده است.
جنونی اردبیلی
از سخنوران قرن دوازدهم هجری است. مردی ادیب وشاعر بوده و در غزل و ترجیع بند و قصیده و رباعیات مولفاتی قابل تحسینی داشته است. در سال ۱۱۰۷ از گفته های خود دیوانی تنظیم نموده که بنا به نوشته الذریعه حاوی ۳۲۵۴ بیت شعر می باشد و مولف الذریعه آن دیوان را ، منضم به یک جنگ نامه ترکی درکتابخانه “سلطان القرائی” در تبریز دیده است.
الیاس اردبیلی
در قرن دهم هجری می زیسته و دائی مقدس اردبیلی بوده است در علوم مختلفه ، بویژه در ریاضی و نجوم و هندسه ید طولایی داشته بنا به نوشته تاریخ اردبیل و دانشمندان او یعنی الیاس در عصر مادر علم هیئت بی نظیر است الیاس به دعوت همایون تیموری به هندوستان رفته و در آنجا مورد اکرام و احترام قرار گرفته است نوشته اند که چون او در هند ضیاع و عقار و رتبت و مقامی بدست آورد و مورد حقد وحسد قرار گرفت و بدینسان در اواخر عمر مجبور به مراجعت به زادگاهش گشت و در آنجا زندگی را بدرود گفت.
شرف الدین اردبیلی
مؤلف تاریخ اردبیل و دانشمندان می نویسد که “شرف الدین ابی شرف الدین ابوعبدالله اردبیلی” از علمای کثیر الزهد و ریاضت کش و با صفا بود در قرن هفتم هجری می زیست و در سمیساطیه مصر متوطن گشت او از شاگردان “برهان الدین موصلی” بود و از فضل و دانش بهره کافی داشت و جمع زیادی نیز از محضر او استفاده می کردند. وفاتش درچهارم ماه محرم ۶۷۵ هجری اتفاق افتاد و درکنار مرقد استادش که مجاور قبر “صهیب رومی” بود ، مدفون گردید.
مرحوم رحیم موذن زاده اردبیلی
اردبیل ازمناطقی است که صداهای ماندگاری ازآنجا به گوش جهانیان رسیده است . برای نمونه میتوان به صداها ی خانواده موذن زاده اردبیلی اشاره کرد. یکی از نخبگان وهنرمندان اردبیلی مرحوم موذن زاده اردبیلی است. مرحوم رحیم موذن زاده اردبیلی درسال ۱۳۰۳در اردبیل به دنیا آمد. پدرش شیخ عبدالکریم بسیار خوش صدا خوش خلق و آشنا به ردیف های موسیقی بود. شیخ عبدالکریم در سال ۱۳۲۶از رادیو اذان گفت و بعد از آن پسرش رحیم نیز بااو همراه شد. اذان ماندگار رحیم موذن زاده دردستگاه بیات ترک گوشه روح الارواح اجرا شده است . در خانواده موذن زاده که اغلب به فعالیتهای مذهبی و اذانگویی پرداختهاند، رحیم موذن زاده ، فرزند ارشد شیخ عبدالکریم ، راه پدر را با جدیت بیشتر پی گرفت و عملاً پس از درگذشت پدرش، به جای او قرائت اذان را ادامه داد. برادران رحیم ، سلیم و داوود نیز اذان میگویند . رحیم برادر دیگری نیز داشته است به نام نعیم که اذان میگفته است ولی در سن ۲۵ سالگی از دنیا میرود . نام خانوادگی رحیم در شناسنامه ، موذن است اما گویندگان رادیو همواره از نام موذن زاده برای معرفی او استفاده کردهاند.
سوغات
سرشیر، کره، حلوای سیاه، آبنبات، شیرینیهای محلی و تخمه آفتابگردان، عسل خالص سبلان، عصاره شهدآمیز گلهای رنگارنگ و عطرآگین طبیعت سرسبز سبلان مشهورترین سوغات منطقه میباشد. حلوای سیاه استان به صورت معجونی از جوانه گندم و کره طبیعی نشاط بخش و مقوی است.
باشگاه خبرنگاران