به گزارش خبرنگار مهر، مهرداد اوستا در بیستم بهمن سال ۱۳۰۸ در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. نام اصلی او محمدرضا رحمانی یاراحمدی است. پدر بزرگ او حاج دوخامحمد متخلص به «رعنا» شاعری خوش قریحه بود. خردسالی اوستا در خراسان گذشت و کودکی و بخشی از نوجوانیاش در زادگاهش بروجرد. در نوجوانی و پس از پایان دوره ابتدایی به تهران آمد. پس از پایان دبیرستان، وارد دانشکده معقول و منقول (الهیات) شد.
اوستا ضمن تحصیل فلسفه و ادبیات فارسی، به فراگیری ادبیات عربی و متون دینی و فقهی پرداخت. سالهایی از جوانی را نیز در کسوت طلبگی طی کرد. او از محضر استاتیدی چون محمدعلی ناصح، بدیعالزمان فروزانفر، میرزا مهدی آشتیانی، محمود فرخ خراسانی، آیتالله میرزا ابوالحسن شعرانی، حجتالاسلام سید مهدی قوام، حجتالاسلام حاج سیدرضا سراج و گروهی از ادیبان و عالمان بهره برد. پس از اخذ مدرک فوق لیسانس فلسفه هم به تدریس در دبیرستانها و موسسات آموزش عالی پرداخت. در جوانی از طرفداران نهضت ملی کردن صنعت نفت بود و در شهریور ۱۳۳۲، مدتی پس از کودتای ۲۸ مرداد، به سبب طرفداری از دکتر مصدق و نیز نوشتهها و سخنرانیهایش در این باره، دستگیر و زندانی شد.
در نیمه دوم دهه ۳۰ با سباستین مونه شرقشناس و استاد فلسفه فرانسوی در تهران، آشنا شد. او فلسفه غرب را نزد این مونه آموخت و جالب توجه است که اوستا در مقابل، فلسفه شرق و عرفان اسلامی و ایرانی را به مونه آموزش میداد. در سال ۱۳۳۹ اولین دفتر شعرش را با نام «از کاروان رفته» منتشر کرد. سه سال بعد هم مجموعهای از نثرها، قطعهها و داستانوارههای خود را با اسم «پالیزبان» به چاپ رساند. در سال ۱۳۴۴ منظومه بلند «حماسه آرش» را منتشر کرد. این منظومه توسط انتشارات توس در مشهد چاپ شد و بسیاری از بزرگان ادب آن زمان ، به تحسین آن پرداختند.
از وقایع مهم زندگی اوستا در دهه ۴۰، بیماری او و بستری شدنش در بیمارستان سرخه حصار است. او خود در بخشهایی از کتاب «تیرانا» به شرح این موضوع پرداخته است. یکی از یادگارهای آن دوران، اخوانیهای است که زنده یاد اخوان ثالث برای اوستا سروده است و اوستا نیز به او پاسخ داده است. اخوان در مقدمهای که برای مجموعه «ارغنون» برای این اخوانیه نوشته است، شرح دیدارش با اوستا را میآورد و میگوید:
با چند تن اَعِزه این ایام
دیدار را، نه فالِ تماشا را
بیمار پُرسوار، روان گشتیم
دیدار مهرداد اوستا را…
بودیم ساعتی دو سه نزدیکش
پرسان طبیب را و مداوا را
وان چند و چون که میگذرد بر وی
وان زادههای خاطر شیدا را
خواندیم شعر و چامه و خواند او نیز
از بهر ما قصابد غرّا را …
«از امروز تا هرگز» نام مجموعه دیگری از نثرها و داستانوارههای اوستاست که در سال ۱۳۴۵ منتشر شده است. دو کتاب مهم این شاعر که در سالهای نخستین دهه ۵۰ منتشر شدند، یکی «شراب خانگی ترس محتسب خورده» است و دیگری مجموعه نثر یا به عبارت دیگر، زندگینامه خودنوشت و شرح دیدگاهها و افکار اوست که با عنوان «تیرانا» منتشر شد. اوستا، خود این اثر را مقدمهای بر «شراب خانگی» نامیده است. این دو مجموعه پس از انتشار، به جهت اندیشههای تحول خواهانه و سیاسی اجتماعی که در سخن اوستا موجود است، در محاق توقیف قرار گرفت. سهیل محمودی و ساعد باقری در مقدمهای که در ابتدای کتاب «از درد سخن گفتن» نوشتهاند، در این باره میگویند:
ما که خود از شاگردان و دوستداران استاد اوستا بودیم، در سالهای نخستین دهه ۶۰ به کتابفروشی زوار (ناشر دو اثر یادشده) مراجعه میکردیم و شادروان علیاکبر زوار مدیر این انتشارات، چند مجلد از آنها را که از یک دهه پیش در انبار مانده و خودش از دستبرد حاکمان زمانه حفظ کرده بود، برایمان میآورد و با مهربانی به اشتیاق ما پاسخ میداد.
«امام حماسهای دیگر» مجموعهای از سرودههای سالهای انقلاب و نشانه همراهی اوستا با این حادثه مهم تاریخ معاصر ایران است. این مجموعه را حوزه اندیشه و هنر اسلامی، در سال ۶۰ به چاپ رساند. اوستا در آن سالها در کلاسهای درس و مراکز فرهنگی و نشستهای ادبی و گاه در جبهههای جنگ و در میان جوانان علاقهمند به ادبیات، حضور مییافت و دانش و داشتههای خود را در اختیار علاقهمندان قرار میداد. مهرداد اوستا ساعت ۱۳ روز سهشنبه ۱۷ اردیبهشت سال ۷۰، در محل کار خود، شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بر اثر سکته قلبی از جهان چشم بست.
کتاب «از درد سخن گفتن» شامل گزیدهای از غزلیات، قصیدهها، چهارپارهها، مثنویها، قطعهها، اشعار نو و رباعیهای مهرداد اوستا است.
غزل «از درد گفتن» را از این مجموعه میخوانیم:
بازآی که چون برگ خزانم رخ زردیست
با یاد تو دمساز دل من، دم سردیست
گر رو به تو آوردهام از روی نیازیست
ور دردسری میدهمت از سر دردیست
از راهروان سفر عشق، در این دشت
گلگونه سرشکیست اگر راهنوردیست
در عرصه اندیشه من با که توان گفت
سرگشته چه فریادی و خونین چه نبردیست
غمخوار به جز درد و وفادار به جز درد
جز درد که دانست که این مرد چه مردیست؟
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بیدرد، ندانی که چه دردیست
چون جام شفق، موج زند خون به دل من
با این همه دور از تو مرا چهره زردیست
زین لاله بشکفته در دامن صحرا
هر لاله، نشان قدم راهنوردیست
یا خون شهیدیست که جوشد ز دل خاک
هرجا که در آغوش صبا غنچه وردیست
«از درد سخن گفتن» با ۱۵۸ صفحه، شمارگان ۳ هزار نسخه و قیمت ۲ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.
MehrNews Rss Feed