روایت آدمکشان اجاره ای از یک قتل/قرار بود ستاره ماشین و پول بدهد، اما فقط ۳۰۰هزار تومان داد

وقتی عکس مقتول را به ۲ آدمکش اجیر شده نشان می‌دهیم واکنش آنها باورکردنی نیست. گریه می‌کنند و التماس! می‌خواهند عکس را به آنها نشان ندهیم و مدام می‌گویند آن مرد بی‌گناه کشته شد و از اعتیادشان می‌نالند که آنان را به دنیای جنایتکاران کشانده است. حسن و اکبر ۳۶ و ۲۹ ساله که توسط زنی اجیر شده بودند تا شوهر بی‌گناه وی را به قتل برسانند بعد از ۲ سال از سوی پلیس جنایی پایتخت دستگیر شدند.


 

حسن با چهره‌ای پشیمان و دستبند به دست هنوز باور ندارد به خاطر پول و اصرار‌های زیاد زن فریبکار به جرم قتل شوهرش به نام ابراهیم باید در انتظار مجازات سنگینی باشد. 

ازدواج کردی؟
بله، پدر یک پسر ۶ ساله‌ هستم. 
چرا قتل؟
به خاطر اعتیاد و پول دست به این جنایت زدم. 
زن ابراهیم را از کجا می‌شناختی؟
من در پیک موتوری کار می‌کردم و چندبار برای سرویس به در خانه این زن رفتم و هربار «ستاره» یک پاکت یا ظرف غذا به من می‌داد و آن را به آدرسی که در آنجا مردی ۳۰ ساله منتظر بود تحویل می‌دادم و آشنایی من با این زن از همان روز‌های نخست از این طریق شروع شد تا جایی که هر دفعه برای فرستادن غذا با موبایلم تماس می‌گرفت. 
می‌دانستی کسی که قرار است کشته شود شوهر ستاره است؟
نه، تا این که روز حادثه پیش از جنایت متوجه شدیم «ابراهیم» همسر «ستاره» است. 
چرا ابراهیم را کشتید؟
بعد از آشنایی با «ستاره» وی هر روز با من تماس می‌گرفت و درخواست کمک می‌کرد. وقتی قبول کردم کمکش کنم از کشتن مردی مزاحم و نامرد به نام ابراهیم حرف زد. ابتدا مخالفت کردم اما در مدت یکسال هر روز با من تماس می‌گرفت و پیام می‌داد که در ازای کشتن مرد مزاحم یک پژو پرشیا و ۵ میلیون تومان پول به من می‌دهد و همین پول‌‌ها بود که مرا وسوسه کرد و چون به خاطر اعتیادم نیاز به پول داشتم قبول کردم و هر وقت مخالفت می‌کردم با چرب زبانی و حرف زدن در مورد پول مرا نرم می کرد تا این که راضی به انجام قتل شدم. 
قبل از جنایت از کار خودت پشیمان نشدی؟
پشیمان شدم و حتی یکبار که قصد کشتن «ابراهیم» در خانه‌اش را داشتیم تا پشت در رفتیم اما پشیمان شده و برگشتیم اما اصرار‌های زیاد ستاره باعث شده بود ذهن ما تسخیر شود. 
نقشه قتل را چه کسی طراحی کرد؟
نقشه به قتل رساندن «ابراهیم» توسط خود «ستاره» طراحی شد و اجرایی کردن کار را هم با او هماهنگ کردیم. 
همدست داشتی؟
بله، اکبر از دوستان و اقوام من است و دوستی خیلی نزدیکی با هم داریم و زمانی که از وی کمک خواستم چون هیچ وقت به همدیگر نه نمی‌گفتیم قبول کرد. 
بعد از جنایت پول و ماشین را گرفتی؟
در این مدت ۲ سال فقط ۳۰۰ هزار تومان پول گرفتیم و دیگر پولی نگرفتیم. 
بی‌خیال پول شدی؟
بله، هر دفعه که برای پول با «ستاره» تماس می‌گرفتم بهانه می‌آورد و می‌گفت بعد از قتل همسرش حساب‌هایش را بسته‌اند و نمی‌تواند پولی بدهد. 
روز حادثه چه اتفاقی رخ داد؟
طبق نقشه «ستاره» که از پیش طراحی شده بود با خودرو به عنوان مسافرکش، «ابراهیم» در صندلی جلو نشست و در خیابان پروین «اکبر» با طنابی که همراه داشت از پشت دور گردن «ابراهیم» انداخت اما قربانی که قصد فرار داشت و اکبر توان نگه داشتن طناب دور گردن را نداشت به خاطر همین یک سر طناب را گرفتم و سر دیگر طناب در دست اکبر بود که بعد از چند لحظه متوجه شدیم ابراهیم کشته شده و جسد را در جاده تلو ر‌ها کردیم. 
انگیزه قتل ابراهیم با نقشه همسرش چه بود؟
اوایل ستاره می‌گفت که همسرش خیانت می‌کند و دست بزن دارد و دخترش نیز از دست پدرش خسته شده اما بعد از قتل متوجه شدیم زن خیانتکار با مردی دوست شده و برای رسیدن به همدیگر تصمیم به کشتن «ابراهیم» گرفته و ما نیز مسئول اجرای جنایت شدیم. 
چرا از یکدیگر طلاق نگرفتند؟
«ستاره» قصد جدا شدن داشت اما فرزاد که می‌خواست دیگر نامی از همسر ستاره نباشد تصمیم به قتل گرفته بود و حتی فرزاد می‌دانست ما به خاطر سابقه‌دار بودن جرأت درخواست پول را نخواهیم داشت و همه ماجرا با طراحی فرزاد و ستاره صورت گرفته بود. 
بعد از قتل چه شد؟
پولی که دریافت نکردیم! در این ۲ سال زندگی‌ام خراب شد و همیشه عذاب وجدان داشتم و از کار خود پشیمان! 
چرا خودت را معرفی نکردی؟
چون جرم من قتل بود و به خاطر سنگینی جرمم می‌ترسیدم خودم را به پلیس معرفی کنم. 
خانواده‌ات خبر دارند به چه جرمی دستگیر شدی؟
فکر کنم تا کنون فهمیده باشند که قاتل هستم. 
حرف آخر؟
از خانواده ابراهیم تقاضای بخشش دارم در حالی که از اعدام می‌ترسم ولی این را می‌دانم که مرگ حق من است. من فریب خورده‌ام.

اکبر همدست اصلی در این جنایت بود که به خاطر نه گفتن به دوستش در نقشه قتل «ابراهیم» به کمک حسن رفته اما بعد از دو سال در بازداشت توان دیدن عکس ابراهیم را ندارد. 
ازدواج کردی؟
بله، ۶ سال پیش ازدواج کردم. 
سابقه داری؟
یک بار به خاطر سرقت به زندان رفتم.
چرا قتل؟
به خاطر پیشنهاد پول زیاد و چون اعتیاد داشتم و آدم معتاد همیشه به پول نیاز دارد و زمانی که «حسن» به من پیشنهاد داد وسوسه شدم و قبول کردم. 
فقط به خاطر پول این کار را کردی؟
نه، من و حسن از دوستان و فامیل قدیمی و صمیمی هستیم و آنقدر احترام برای همدیگر قائل هستیم که هیچ وقت توان«نه» گفتن به همدیگر را نداریم و هر کاری را بدون این که دلیلی بخواهیم برای هم انجام می‌دهیم و زمانی که از من کمک خواست به خاطر دوستی مان قبول کردم. 
ستاره را دیده‌ بودی؟
نه، حتی دلیل کشتن ابراهیم را هم نپرسیده بودم. 
روز حادثه چه اتفاقی رخ داد؟
من در صندلی عقب نشسته بودم و ابراهیم به عنوان مسافر سوار پراید من شد، در مسیر طنابی که در دست داشتم به دور گردن وی انداختم ولی ابراهیم، با هیکل قوی قصد دفاع از خودش را داشت که از حسن کمک خواستم یک طرف طناب را بگیرد و با همه زوری که داشتیم طناب را دور گردن او نگه داشتیم تا این که متوجه شدیم نفس نمی‌کشد و پس از کشتن، جسدش را در جاده تلو ر‌‌ها کردیم. 
قبل از قتل منصرف نشدی؟
چند بار تصمیم گرفتیم که نقشه قتل را بی‌خیال شویم اما اصرار‌‌های ستاره آنقدر زیاد بود و هر روز در مورد پول با حسن صحبت می‌کرد و ما که وسوسه می‌شدیم نقشه را عملی کردیم. حتی در زمان قتل پشیمان شدیم اما از ترس این که وی زنده بماند و ما دستگیر ‌شویم نقشه را به پایان رساندیم. 
پول به دست آوردی؟
نه، فقط ۳۰۰ هزار تومان پول گرفتیم و در این مدت ۲سال که منتظر مابقی پول بودیم بی‌خیال شدیم. 
مواد مصرف می‌کنی؟
نه، حدود یکسال است که‌ترک کردم 
از کار خودت پشیمان نیستی؟
پشیمان هستم و کاش یکبار «نه» می‌گفتم یا این که اعتیاد نداشتم و به خاطر پول مجبور به این کار نمی‌شدم اما قاتلان اصلی پرونده«ستاره» و «فرزاد» هستند که از بیماری اعتیاد ما سوء استفاده کردند و ما قاتل شدیم. 
پول نگرفتی تصمیم به قتل ستاره هم نگرفتی؟
نه، ما قاتل نیستیم و این را می‌دانم که از زن باید دوری کرد و آن هم از زنی مانند «ستاره» که نقشه قتل همسرش را کشید و با فریب دادن ما همسرش را به قتل رساندیم. 
صاحب عکس «ابراهیم» را می‌شناسی؟
زمانی که عکس مقتول را به «اکبر» نشان دادیم چشمانش را بست و با التماس تقاضا داشت تا عکس ابراهیم را از جلویش برداریم و با صدای لرزان گفت: نمی‌خواهم آن صحنه را به یاد بیاورم و یادآوری آن روز مرا اذیت می‌کند. 
می‌دانی چه آینده‌ای در انتظارت است؟
بله، اعدام. 
از اعدام می‌ترسی؟
همه از مرگ می‌ترسند اما مرگ و اعدام حق من است با این حال تقاضای بخشیدن از خانواده ابراهیم را دارم. 
حرف آخر؟
ما هیچ پدر کشتگی‌ای با «ابراهیم» نداشتیم و او را نمی‌شناختیم و همه اشتباه‌ ما به خاطر سوءاستفاده کردن از اعتیاد ما بود. درست است ما قاتل هستیم اما این قتل و نقشه آن توسط «ستاره »و«فرزاد» کشیده شد و آنها می‌توانند به زندگی ادامه دهند اما ما به پایان رسیدیم و در این داستان عاشقانه «ستاره» و «فرزاد» با به قتل رساندن ابراهیم به هم رسیدند اما با کشتن ابراهیم توسط ما چند خانواده بدبخت شدند و این را هم در آخر می‌گویم که هیچ وقت خون به ناحق ریخته شده پنهان نمی‌ماند و آشکار می‌شود و بازهم می‌گویم که تقاضای بخشش دارم.

۴۷۲۸۲

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.