نقدی بر بازی Kinect Star Wars
برخی از استودیوها با گرافیکهای خیرهکننده تلاش میکنند به این مهم برسند و بعضی دیگر با تمرکز بر گیمپلی و روایتی قوی از داستان بازی.
اما دو سه سالی میشود که سازندههای کنسول بازی امکانی را فراهم کردهاند تا گیمر به صورت واقعیتری در محیط بازی قرار بگیرد. کمپانی نینتندو با «وی»، پلیاستیشن با «موو» و مایکروسافت با کینکت تلاش کردهاند تا به این نتیجه دست پیدا کنند بنابراین عناوینی که برای این بازیها میآید و مقدار سازگاریشان با این دستگاههای نسبتا جدید، اهمیت مضاعفی هم پیدا کرده است.
در این میان بازیKinect Star Wars که از آثار مشهور و درآمدزای سینما و کنسولهای بازی بوده به صورت انحصاری برای کینکت ایکسباکس وارد بازار شده است.
تنها نام Star Wars کفایت میکند که فروش این محصول از ابتدا برای ناشرش یعنیMicrosoft Game Studios تضمین شده باشد. این بازی که در دو استودیوی بازیسازیTerminal Reality و LucasArtsساخته شده در تاریخ سوم آپریل ۲۰۱۲ وارد بازار شد. حالا اینکه چقدر جنگ ستارگان نسخه کینکتی توانسته به اهدافش نزدیک باشد و به آنها دست پیدا کند را در ادامه مورد بررسی قرار میدهیم.
داستان: چند شاگرد (Padawan) به همراه استادشان با عزیمت به سیاره «کاشایک» میخواهند تحت آموزش استاد «یودا» قرار بگیرند ولی با حملهای که توسط درویدها به این سیاره میشود این شاگردان از هم جدا میشوند و عدهای از آنها به اسارت درویدها در میآیند اما در این بین، دو تن از Padawanها موفق میشوند با کمک شخصیت قدیمی جنگ ستارگان یعنی چوباکا و سفینه میلنیوم فالکون (Millennium Falcon) از مهلکه فرار کنند و به دنبال راهی باشند تا بتوانند دیگر دوستانشان را که در دست درویدها اسیر هستند، آزاد کنند. در ادامه این دو Padawan متوجه میشوند که دوستانشان در سفینه درویدها زندانی شدند. آنها با انگیزه نجات همرزمانشان و با کمک چوباکا به سفینه درویدها نفوذ کرده و موفق به آزادی دوستانشان میشوند. اما داستان همینجا تمام نمیشود و مشکلات Padawanها رنگ تازهای به خود میگیرد. درویدها در اقدامی دیگر تصمیم میگیرند اینبار به سیاره «کورسانت» حمله کنند.
جدایها تلاش میکنند تا از این اقدام جلوگیری کنند و به «استاد یودا» خبر بدهند ولی به گرفتاری بزرگتری دچار میشوند و بار دیگر توسط درویدها به اسارت در میآیند. حالا «جدای»ها در آستانه مرگ قرار دارند و ناامید از همه جا منتظر لحظه اعدامشان هستند. ولی باید دید که آیا بالاخره درویدها موفق میشوند جدایها را از سر راه نقشههای شومشان بردارند و سیاره «کورسانت» را اشغال کنند یا اینکه معجزهای که جدایها منتظرش هستند به وقوع میپیوندد و آنها درویدها را نابود میکنند.
اگرچه عنوانهایی که برای بازیهای اینچنینی ساخته میشود داستان چندان قوی ندارد ولی داستان بازی جنگ ستارگان در مجموع از نکات خوبی در این شماره بهره گرفته و سعی شده با اضافه کردن چاشنی درام به بازی و بالا بردن صحنههای احساسی، گیمر را در قالب بازی قرار دهد که میتوان گفت تا حدود زیادی هم موفق بوده است.
گیمپلی: قبل از هر چیز باید بگوییم که اگر بدنی آماده ندارید بهتر است قبل از شروع بازی کمی ورزش کنید و به اصطلاح بدنتان را گرم کنید. چون در این بازی دیگر خبری از نشستن و لم دادن روی کاناپه نیست. باید جلوی مانیتور بایستید و مرد و مردانه به جنگ دشمن بروید. شاید این بزرگترین نکته مثبت بازی باشد. در ابتدای بازی شما از طریق استاد «یودا» مورد آموزش قرار میگیرید و یاد میگیرد که چطور از قدرتتان استفاده کنید. مجموع حرکات بازی متشکل از شمشیر زدن با یک یا دو دست. که اگر دو دست خود را به هم نزدیک کنید قدرت ضرباتتان بالا میرود. چپ و راست کردن بدنتان که باعث میشود به ضربات دشمن جا خالی بدهید و پرش که به کمک آن میتوانید به پشت دشمن بروید و او را غافلگیر کنید. اما اگر میشد در بازی وسیلهای شبیه به شمشیر Lightsaber را در دست گرفت شاید دیگر هیچ ضعفی در گیمپلی بازی به چشم نمیآمد. به خاطر همین نقص، کمپانی سونی معتقد بود این بازی میبایست برای پلیاستیشن موو (Move) ساخته میشد.
اما اگر از این قسمت عبور کنیم یک اشکال بزرگ دیگر در بخش داستانی بازی به چشم میخورد و اینکه هوش مصنوعی دشمنان تعریف چندانی ندارد و از بین بردن دشمنان چندان سخت به نظر نمیرسد. در کنار این موارد تکراری بودن گیمپلی بازی معضل دیگری است که ممکن است شما را بعد از نیم ساعت خسته و از ادامه آن منصرف کند.
گرافیک: دو استودیوی بازیسازیTerminal Reality و LucasArtsظاهرا تمام تمرکزشان را روی گیمپلی بازی گذاشتهاند چرا که گرافیکی را برای جنگ ستارگان خلق کردهاند که به هیچ وجه در حد و اندازه نام این بازی بزرگ نیست. بافتهای محیط بازی از کیفیت لازم برخوردار نیستند، همچنین این دو استودیوی بازیسازی به جز پرداختن به طراحی دو سه شخصیت اصلی بازی به طور کل مابقی شخصیتها را فراموش کرده و با بیتفاوتی محض از کار آنها عبور کرده است. تقریبا میتوان گفت گرافیک بازی از نظر تکنیکی حرف خاصی ندارد ولی از نظر بصری با نورپردازی و رنگبندی مناسب کمی جبران مافات کرده است. بازی در چهار محیط متفاوت پیگیری میشود که به جز مرحلهای که در سفینه درویدها هستید مابقی از رنگ و نور مناسبی برخوردار است. همچنین انفجارهایی که در طول بازی دیده میشود به نسبت خوب از آب درآمده و کمی هیجان را به گیمر برمیگرداند. در مجموع میتوان گفت گرافیک بازی در حد متوسطی قرار دارد.
۴۰۲۲۱
خبرآنلاین