برای پیروانی که سه گانه اشتباهاتش را تکمیل کرد/ کاش نمی رفتی شاغلام

شاغلام پیروانی روزگار خوشی در فجر سپاسی و شیراز داشت. هر چه بود او لقب پایدارترین سرمربی لیگ برتر را یدک می کشید و این اعتبار کمی نبود.
غلام پیروانی در شیراز می توانست هر سال تعداد زیادی بازیکن”امید” و “سرباز” آماده از جلیل دوران(برادر شهید عباس دوران و مربی پایه ای فجر) و سایر مربیان شیراز تحویل بگیرد.
این کار برای او معامله دوسر برد بود. اگر نتیجه می گرفت که همه می گفتند:با “چنان” بازیکنان جوان و سرباز”چنین” نتیجه گرفتن هنری است که تنها از شاغلام پیروانی بر می آید.
او اگر با این بازیکنان جوان و سرباز نتیجه نمی گرفت بحث تقابل تفنگ بادی و آر.پی.جی را وسط می کشید و عدم نتیجه گیری تیمش را به کمبود بودجه و بازیکنان جوان ربط می داد که البته چندان هم بی راه نمی گفت.
غلام پیروانی در شیراز می توانست به نبود تماشاگران شیرازی در ورزشگاه حافظیه ایراد بگیرد و احیانا برخی باخت های خانگی تیمش را به همین کمبود ارتباط دهد.
او در شیراز می توانست از چمن خراب و زمین کوچک و غیر استاندارد حافظیه به راحتی ایراد بگیرد و برخی از باخت های تیمش را به همین شرایط زمین و ورزشگاه ربط دهد.
شاغلام می توانست همچنان در فجر بماند. همچنان پایدارترین مربی شاغل در لیگ برتر ایران باشد. همچنان بازیکن جوان و آماده تحویل بگیرد. همچنان به عنوان یک مربی دوست داشتنی در تمام ایران باشد.
شاغلام همچنان می توانست از نداری های مختلف فجر و فوتبال شیراز بنالد و همچنان در شهر خودش ور دل خواجه اهل راز به کار و زندگی اش برسد.
اولین اشتباه او اما وقتی بود که هدایت تیم المپیک را بر عهده گرفت.این اولین اشتباه از “سه گانه های اشتباهات” او بود.
تیم المپیک با شاغلام نتیجه نگرفت و او در حالی که در هنگام انتخاب به عنوان سرمربی تیم المپیک با اقبال باورنکردنی مردم روبرو شده بود در میانه راه مجبور شد از این تیم کناره بگیرد. حالا اما دیگر از آن اقبال باورنکردنی نیز خبری نبود و کسی از رفتنش چندان ناراحت نشد.
غلام پیروانی دومین اشتباه ورزشی اش را وقتی مرتکب شد که به توصیه برخی دوستانش گوش نکرد و سرمربی تیم فوتبال نفت آبادان شد.
تیمی که تماشاگران پرشوری دارد و شدیدا قائل به نتیجه است. شاغلام اما در آبادان درگیری های زیاد و بی سابقه ای با تماشاگران آبادانی پیدا کرد. به نحوی که در آخرین روزها آن گونه که خودش در برنامه نود گفت با “تیرکمان”، “سیبلش” کردند و آزرده خاطر به شیراز روانه اش.
او اما به تازگی” سه گانه اشتباهاتش” را تکمیل کرد و هدایت تیم دسته اولی ابومسلم مشهد را بر عهده گرفت.
تیمی که تا مدتی پیش خداداد عزیزی را بالای سر داشت. تیمی که مشکل مالی بسیاری دارد.
پیروانی با تیمی وارد کاروزار سخت و نفس گیر لیگ یک شده که نه می تواند از بازیکن جوان آماده استفاده کند و نه از بازیکنان تقریبا رایگان سرباز.
کافی است او چند هفته ابتدایی در لیگ یک نتیجه دلخواه تماشاگران دو آتشه مشهدی را به دست نیاورد.آن گاه خواهد دید که طرفداران سینه چاک خداداد عزیزی چگونه عرصه را بر او تنگ خواهند کرد.
آن گاه او مجبور می شود با خاطره ای شاید بدتر از آبادان، مشهد را ترک کند و شاید هم این بار به جای “تیرکمان” از وسیله ای دیگر برای اعتراض به او استفاده شود.
شا غلام برای شیرازی ها اسطوره بود. هنوز هم با درصدی پایین تر اسطوره است. اما کاش هیچ گاه نه به تیم المپیک می رفت. نه نفت آبادان و نه احیانا ابومسلم مشهد.در همین شیراز می ماند و با چمن و زمین خراب و کمی تماشاگران و جوانان سرباز و نداری ها سر می کرد.
اگر اینگونه می بود او اکنون جایگاه بالاتری چه در شیراز و چه در سطح اول فوتبال ایران داشت.
با همه این حرف ها شاغلام لااقل برای شیرازی ها همچنان شاغلام خواهد ماند. با همان کیفیت…!
۴۱۴۱

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.