به گزارش ایران تاریکی شب چادر پرستاره خود را روی جاده مرزی شهرستان تربتجام به فریمان پهن کرده بود و عقربهها ساعت ۲۰:۳۰ شامگاه را نشان میداد که هستی کوچولو در آغوش مادرش داخل پراید نشسته بود و برای پدرش شیرینزبانی میکرد. این خانواده سه نفره و زن و شوهر دیگری که از آشنایان آنها بودند از تربتجام به سمت فریمان حرکت میکردند اما شبح مرگ روی این پراید سایه افکنده بود و مسافران نمیدانستند چه سرنوشت شومی برایشان رقم خواهد خورد. اعضای این خانواده قربانی بیاحتیاطی راننده یک دستگاه وانت تویوتا هایلوکس شدند و در تصادفی خونین در لابهلای آهنپارهها به استقبال مرگ رفتند. رئیس پلیس تربتجام به تشریح این حادثه مرگبار پرداخت و به شوک گفت: ساعت ۳۰/۸ شب پنجشنبه گذشته مرد ۴۰ سالهای که راننده تویوتا هایلوکس دو کابین بود با همسرش از فریمان به سمت تربت جام در حرکت بودند.
راننده این خودرو که بصیر نام داشت در کیلومتر ۵۲ محور فریمان به تربتجام و در محلی که جاده دوطرفه پیچ تندی دارد بدون توجه به تابلوهای سبقت ممنوع و خطکشی ممتد جاده اقدام به سبقت مرگبار کرد. سرهنگ علی اصغر مختاری افزود: در این لحظه وانت تویوتا به یک پراید برخورد و از مسیر خود به سمت چپ جاده منحرف شد. راننده تویوتا که کنترل خودرو را از دست داده بود با عجله سعی داشت خودرو را از سمت چپ به داخل مسیر اصلی بازگرداند که با ورود تویوتا هایلوکس به مسیر اصلی جاده، یک پراید به صورت شاخ به شاخ به آن برخورد کرد.
وی گفت: در این حادثه بلال حسنزاده، جوان ۲۲ سالهای که راننده پراید بود در دم جان خود را از دست داد و همسرش به نام آمنه، دختر ۲سالهاش هستی و مرد جوان دیگری که جمشید نیکخواه نام داشت و همسرش که سرنشین خودرو پراید بودند بشدت مجروح شدند. سرهنگ علیاصغر مختاری گفت: متأسفانه تلاش پزشکان برای نجات جان همسر راننده پراید و دخترش و جمشید مؤثر واقع نشد و آنها به علت شدت صدمات وارده جان خود را از دست دادند اما همسر جمشید که سمانه نام دارد هماکنون در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری است.
ممتازنیوز/momtaznews.com
دایی جمشید عزیزم و زن دایی مهربونم تا ابد و همیشه به یادتونم خدا رحمتتون کنه…….دل تنگم….
اخه چراااااااااااااااااااااااا…………………………..
یادش بخیر……………………………………………………………………………………………………………………….
همه رفتند وماهم میرویم از یادها …..بقای عمرشماوخانواده گرامیتان
بقای عمر شما وخانواده گرامیتان باشد..
خیلی متاسف و ناراحتم از رفتن نا به هنگام برادر عزیزم روحش شاد و همیشه به یادش خواهم بود
یادشان جاویدان
دایی جمشید کجایی که دلم خیلی واستون تنگ شده تایباد بدون شما خیلی سوتو کوره دلم گرفته مرگ بر تو بصیر خوافی مگر پیدات نکنم
دایی جمشید کجایی که دل واستون خیلی تنگ شده تایباد بدون شما خیلی سوتو کوره دلم گرفته مرگ بر تو بصیر خوافی
نَبین که می خندم!
من یکی…
باور کردم…
کارم از “گریه” گذشته!
راه میروم و شهر زیر پاهایم تمام میشود !
تو … هیچ کجا نیستی…
میگذرد…………………………………………………………………………………………………………………………………………….FGHG
لحظه هایی هست که دلم واقعا برایت تنگ میشوند.
من اسم این لحظه ها را همیشه گذاشته ام.
……………fghg…………….
برآنچه گذشت ،
آنچه شکست ،
آنچه نشد …
حسرت نخور ؛
زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد …
………..fghg……….
مرگ برعبدالبصیر خوافی
اشک تو چشمام جمع شده بود و بغض گلوم رو گرفته بود …
گلاب و گل بود که روی سنگ ریخته میشد …
با گریه به گیله مرد گفتم : آخه چرا گیله مرد ؟ این انصافه ؟ … اینهمه دعا کردیم از کما بیاد بیرون ! اینهمه نذر کردیم و قران خوندیم از پیش ما نره ؟ پس چرا خدا به حرف ما گوش نداد ؟
چشمانش رو با دستش پاک کرد و گفت : چون خدا به حرف و دعای اون بیشتر گوش کرد ، اونی که حرفش پیش خدا از حرف ما بیشتر خریدار داشت. مطمئنم که خودش نخواست برگرده و بین ما و خدا ، خدا رو انتخاب کرد و این زیباترین انصاف خداونده در مورد کسی که با رفتنش چند بیمار نیازمند به اهدای عضو رو به زندگی برگردونده …
روحشان شاد خدا همشون رو غرق رحمت کنه لعنت بر عبدالبصیر خوافی خر سوhv
روحشان شادو جایشان همیشه در قلبهایمان سبز
دل من غمگین است غصه ام سنگین است.گرچه با همنفسم زندگی شیرین است. میل گل در من نیست.بال من خونین است.اشک غم باید ریخت. رسم دنیا این است . خدا رحمتشون کنه هزار هزار بار وهزار هزار بار لعنت ونفرین خدا بر بصیر خوافی باد. خدایا به هممون صبر روز افزون بده آمین
روحشان شاد خدا همشون رو غرق رحمت کنه لعنت بر عبدالبصیر خوافی خر سوار
دایی جمشید عزیزم حضور ارامت در کنارم نیست،ولی بدان رویای مهربانیهایت مهمان همیشگی قلب من خواهد بود…
سلام متین جان
((کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَهً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ))
هر فردی مرگ را خواهد چشیدو ما شما را براى امتحان دچار خیر و شر مى کنیم و شما به سوى ما بازگشت خواهید کرد».
سوره انبیا آیه۳۵
بیابان گردم اکنون داغ دریا را به دل دارم،بدون یاد او بیزارم از هر کوچه بازار… او بود،آب بود و ایینه… باران و شالیزار*و اکنون گم شده هر روزمان در وسعت تکرار…! میان کوچه هایی که پر است از سنگ…، از دیوار*نه تصویریست در چشمان من، نه شوری پروازی! دلم را ایینه! سرمای شب، پر کرده از زنگار:بیا خورشید من کم کن فصل های سرد و ساکت را:بیا اندوه شب را از نگاه خسته ام بردار………..
خیالشان هر لحظه میلرزاند مرا… هفت ممیز هشت درجه در مقیاس ریشتر و ان گاه است که ویران میشوم از دوری شان. خدایا باز هم از درگاه پاکت صبری طولانی و مستمر التماس دارم برای خود و عزیزانم بی شک تو بخشنده و مهربانی…
هزار بار مرگ بر عبدالبصیر خوافی. خدا لعنتش کنه که با بی احتیاطی گل های زیبای باغ زندگی ما را پرپر کرد.لعنت بر او
خدا ازش نگزره
مرگ بر عبدالبصیر
لعنت خدا بر او
خدا رحمتشون کنه
روحشان شاد.
روحشان شاد ویادشان گرامی …خداوند صبر بده
وقتی برادرمان مرد
قسمتی از وجود مارا با خود به زیر خاک برد
ما زخم خوردیم
ما تکه تکه از دست رفتیم در روز روز زندگانیمان
روحشان شاد….
مرگ بر عبدالبصیر خوافی
روحشان شاد یادشان گرامی …
ای دنیای نامرد…
همسر جمشید نیکخواه که سمانه نام داشت فردای ان روز فوت کرد
روحش شاد…