آزاد گشت آب، ولیکن هزار حیف….!

۰۵م آذر ،

دگر نوش دارو پس از مرگ سهراب چه سود که سهراب زمان ما، دیگر به روی نیزه ها جا گرفته است…

 
باشگاه خبرنگاران:
 
دامان آسمان به سوخت، غم خورشید دو چندان گشت، غروب کرد و ستاره از شرمساری رخ نمایان نکرد، ماه نمی تابید، آسمان مشکی پوش و فرات تشنه ماند از لبان ساقی فردوس….
 
خاک خواست ببوسد گلوی اشرف المخلوقات را، باد خواست بگیرد در آغوش پیکر بی جانش را ، پرندگان به غروبش کوچ می کنند زمان بی حضورش گذر نمی کند ، عرشیان امشب صلای شور و ماتم می زنند، برحسین فاطمه اشک دما دم می زنند، شام امشب شرم دارد از نگاه آسمان، از گلوله ی پاره پاره از رقیه از زنان، زهرا به اشک، مقعنه غمناک می کند ، خاکستر از محاسن او پاک می کند، بر زخم و دست و سینه زهرا زده نمک، پیشانی شکسته بر لب های پر ترک، امشب نه آن که ارض و سماء گریه می کند حتی میان عرش ،خدا هم گریه می کند….
 
یادداشت از مهدی محسنی


باشگاه خبرنگاران
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.