افزایش قیمت حامل های انرژی تاثیر چندانی در الگوی مصرف ندارد
جام جم آنلاین: مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، میزان تاثیر افزایش قیمت حامل های انرژی را بر تقاضاهای خانوارهای شهری و روستایی مورد بررسی قرار داد.
به گزارش روابط عمومی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، دفتر مطالعات اقتصادی این مرکز اعلام کرد: پایین بودن قیمت حاملهای انرژی و منظور نکردن هزینههای واقعی مربوط به آن در بودجه دولت، مشکلات عدیدهای را در کشور از جمله افزایش کسری بودجه، بالابودن مصرف انرژی و توزیع ناعادلانه آن میان گروههای مختلف درآمدی ایجاد میکرد و به همین دلیل در سالهای اخیر به موضوع اصلاح قیمت حاملهای انرژی به عنوان راهی برای گذر از این مشکلات توجه شد. در این پژوهش تاثیر اجرای این سیاست بر تقاضای خانوارهای شهری و روستایی (تقاضا برای کالاهای انرژی و غیرانرژی) ارزیابی شده است. این بررسی میتواند در نحوه تخصیص یارانههای نقدی و اجرای بهتر سیاست اصلاح قیمت حاملهای انرژی موثر باشد.
نتایج حاصل از برآورد کششهای سیستم معادلات سهم مخارج حاملهای انرژی (برق، گاز طبیعی و بنزین) در هر یک از دهکهای درآمدی طی سالهای ۱۳۸۰ ــ ۱۳۸۷، بیانگر آن است که:
۱ ــ حساسیت خانوارهای روستایی نسبت به تغییرات قیمت حاملهای انرژی بیش از خانوارهای شهری است، یعنی با افزایش قیمت حاملهای انرژی، خانوارهای روستایی مصرف کالاهای انرژی خود را بیش از خانوارهای شهری کاهش میدهند.
۲ ــ حساسیست خانوارهای شهری در دهکهای پایین درآمدی، نسبت به تغییرات قیمت حاملهای انرژی، بیشتر از دهکهای بالای درآمدی است.
۳ ــ در تمامی خانوارهای شهری و روستایی، حساسیت تقاضای برق نسبت به تغییرات قیمت کالای انرژی (بنزین و گاز طبیعی) بیشتر است. بنابراین برای اتخاذ سیاست موفق در این زمینه با هدف کاهش تبعات آن بر توزیع درآمد و آثار بودجهای خانوارها، نمیتوان سیاست یکسانی را به کار برد و باید سیاستهای متفاوتی را با توجه به مناطق شهری و روستایی و دهکهای مختلف جامعه طراحی و اجرا کرد.
علاوه بر این، با توجه به پایین بودن کشش قیمتی تقاضا برای حاملهای انرژی در تمامی گروههای درآمدی، اعم از شهری و روستایی، افزایش قیمت حاملهای انرژی نمیتواند تغییر زیادی در الگوی مصرف و کارآیی آن مخصوصا در مورد بنزین و گاز طبیعی ایجاد کند.
این گزارش میافزاید: کشش قیمتی تقاضای کالاهای غیرانرژی، تاثیر تغییر قیمت کالاهای غیرانرژی را بر مصرف کالاهای غیرانرژی نشان میدهد. به این معنا که وقتی قیمت کالاهای غیرانرژی یک درصد تغییر مییابد مصرف کالاهای غیرانرژی چند درصد تغییر میکند. کشش قیمتی متقاطع نیز نشان میدهد که اگر قیمت حاملهای انرژی یک درصد تغییر کند مصرف کالاهای غیرانرژی به چه میزان تغییر مییابد. به عبارت دیگر کشش قیمتی متقاطع نشان میدهد که خانوارها به هنگام افزایش قیمت حاملهای انرژی، تا چه اندازه کالاهای غیرانرژی را جایگزین مصرف حاملهای انرژی میکنند.
در ادامه گزارش مذکور آمده است: در تحقیق حاضر یکی از مشکلات پیش روی اقتصاد کشور به هنگام اجرای سیاست اصلاح قیمت حاملهای انرژی «تاثیر اصلاح قیمت حاملهای انرژی بر تقاضای انرژی و کالاهای غیرانرژی در بخش خانوار» مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور تحلیل و برآورد الگوی مخارج برق، گاز طبیعی و بنزین خانوارهای شهری و روستایی کشور، از دادههای پیمایشی بودجه خانوار که هر ساله توسط مرکز آمار ایران تهیه میشود استفاده شده است. روند برخی متغیرهای قیمتی و هزینهای خانوارهای شهری و روستایی طی سالهای ۱۳۸۰ ــ ۱۳۸۷ نشان میدهد:
ــ شاخص قیمت کالاهای غیرانرژی طی سالهای مورد بررسی، روند صعودی دارد و نرخ رشدی معادل ۴/۱۶ درصد را تجربه کرده است، اما باتوجه به این که نرخ رشد شاخص قیمت کالاهای انرژی معادل ۷/۱۱ بوده در این دوره قیمت نسبی کالاهای انرژی نسبت به کالاهای غیرانرژی کاهش یافته است. همین مساله در خانوارهای روستایی نیز مشاهده شده است.
ــ مخارج کالاهای انرژی خانوارهای شهری و روستایی روندی افزایشی داشته است.
ــ سهم مخارج کالاهای انرژی گروه درآمدی پایین از کل درآمد خانوار نسبت به گروههای متوسط و بالا بیشتر و سهم مخارج انرژی طی سالهای اخیر در تمامی گروههای درآمدی تقریبا با یک روند مشابه کاهش یافته است. همچنین، سهم مخارج کالاهای غیرانرژی از کل درآمد خانوار در گروه درآمدی بالا و متوسط بیش از گروه درآمدی پایین بوده و این میزان طی سالهای پایانی دوره مورد بررسی در هر یک از گروههای درآمدی افزایش یافته است. بنابراین به نظر میرسد؛ هر چند مخارج انرژی خانوارهای با درآمد بالا و متوسط بیشتر از مخارج انرژی خانوارهای کم درآمد است، ولی به دلیل بالاتر بودن درآمد آنها، سهم مخارج انرژی شان کمتر است.
ــ حساسیت خانوارهای شهری نسبت به تغییرات قیمت حاملهای انرژی در دهکهای پایین درآمدی بیشتر از دهکهای بالای درآمدی است. یعنی با افزایش قیمت حاملهای انرژی در دهکهای پایین درآمدی در خانوارهای شهری، مصرف حاملهای انرژی بیشتر از دهکهای بالای درآمدی کاهش مییابد.
ــ حساسیت خانوارهای روستایی نسبت به تغییرات قیمت حاملهای انرژی در دهکهای بالای درآمدی بیشتر از دهکهای پایین درآمدی است. به این معنا که با افزایش قیمت حاملهای انرژی در دهکهای بالای درآمدی در خانوارهای روستایی، مصرف حاملهای انرژی بیشتر از دهکهای پایین درآمدی کاهش مییابد.
ــ حسیاست خانوارها نسبت به تغییرات قیمت برق در تمامی خانوارهای شهری و روستایی بیشتر از حساسیت آن نسبت به تغییرات قیمت گاز طبیعی و بنزین است.
ــ حساسیت خانوارهای روستایی نسبت به تغییرات قیمت حاملهای انرژی در گروه درآمدی متوسط و بالا، بیشتر از خانوارهای شهری است.
ــ حساسیت خانوارهای شهری نسبت به تغییرات قیمت حاملهای انرژی در گروه درآمدی پایین بیشتر از خانوارهای روستایی در گروه درآمدی پایین است.
ــ کشش قیمتی تقاضای کالاهای غیرانرژی در اکثر خانوارهای شهری و روستایی بزرگ تر از یک است، بدین معنی که با یک درصد افزایش در قیمت کالاهای غیرانرژی، مقدار تقاضا برای این کالاها بیش از یک درصد کاهش مییابد و به عبارت دیگر این کالاها با کششاند.
ــ کشش قیمتی متقاطع کالاهای انرژی و غیرانرژی برای تمامی دهکها و گروههای درآمدی در خانوارهای شهری و روستایی، تقریبا صفر و بدین معنی است که باتغییر قیمت حاملهای انرژی میزان مصرف کالاهای غیرانرژی تغییر چندانی نمیکند.
ــ با توجه به این که حساسیت خانوارهای روستایی نسبت به تغییرات قیمت حاملهای انرژی بیشتر از حساسیت خانوارهای شهری است، به هنگام افزایش قیمتهای انرژی مصرف خود را بیشتر از خانوارهای شهری تعدیل خواهند کرد. این تعدیل در خانوارهای پردرآمد روستایی بیشتر از خانوارهای کم درآمد یا با درآمد متوسط خواهد بود.
حساسیت گروههای پایین درآمدی در خانوارهای شهری نسبت به تغییرات قیمت حاملهای انرژی، بیش از گروههای بالای درآمدی است و به هنگام افزایش قیمتهای انرژی، مصرف خود را بیش از گروههای بالای درآمدی تعدیل خواهند کرد.
نکته مورد توجه در مورد خانوارهای کم درآمد شهری این است که سطح درآمد و مقدار مصرف انرژی این خانوارها نسبت به سطح درآمد و مقدار مصرف انرژی خانوارهای روستایی با درآمد متوسط و بالا کمتر است. بنابراین انتظار میرود خانوارهای شهری با درآمد کم نسبت به خانوارهای روستایی با درآمد متوسط و بالا از افزایش سطح قیمتهای انرژی بیشتر متاثر شوند.
در پایان این گزارش نسبتا مفصل چنین میخوانیم: با توجه به نتایج به دست آمده، افزایش قیمت حاملهای انرژی ( در اینجا برق، گاز طبیعی وبنزین ) مصرف این سه حامل را به میزان متفاوت کاهش داده و مصرف کالاهای غیرانرژی را تغییری نداده است. این نتیجه به این معنا نیست که تعدیل قیمت حاملهای انرژی بر هر یک از بخشهای خوراک، پوشاک، بهداشت، آموزش و… اثری ندارد، بلکه مکن است بر مصرف جداگانهای این بخشها تاثیر بگذارد اما برآیند مصرف کالاهای غیرانرژی را صفر کند.
بنابر مطالب گفته شده، سیاست تعدیل قیمت حاملهای انرژی، دارای تبعات بودجهای متفاوت خواهد بود و برای اتخاذ سیاست موفق در این زمینه با هدف کاهش تبعات آن بر توزیع درآمد و آثار بودجهای خانوارها، نمیتوان سیاست یکسانی به کار بست و باید سیاستهای متفاوتی با توجه به مناطق شهری و روستایی ودهکهای مختلف جامعه در نظر گرفته شود.
با عنایت به پایین بودن کشش قیمتی تقاضای حاملهای انرژی برای تمامی گروههای درآمدی اعم از شهری و روستایی، میتوان نتیجه گرفت که افزایش قیمتهای انرژی تغییر چندانی در الگوی مصرف خانوارها ایجاد نخواهد کرد. بنابراین اگر هدف اصلاح قیمتهای انرژی و حذف یارانهها تغییر الگوی مصرف و افزایش کارایی باشد، نمیتوان به آثار این روش خیلی خوش بین بود. به عبارت دیگر، آثار افزایش قیمتهای انرژی و پرداختهای نقدی به خانوارها برای جبران افزایش قیمت ها، ممکن است بیشتر جنبه باز توزیع درآمد داشته باشد تا اثر کارآیی مصرف انرژی.
برای افزایش کارآیی مصرف انرژی، میتوان درآمدهای حاصل از افزایش قیمتهای انرژی را صرف سیاستهای تشویقی برای مصرف کارآیی انرژی کرد. به عنوان نمونه به خانوارهایی که از وسایل انرژی بر کارآمد یا از امکانات و وسایل ساختمانی کارآ ووسایل نقلیه کارآ استفاده کنند یارانه پرداخت شود. همچنین افزایش قیمتها را بیشتر متوجه خانوارهایی کرد که مصرف انرژی زیادی داشته و همچنان از وسایل غیرکارآ استفاده میکنند.
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version