این دانشجویان ناگزیر

جام جم آنلاین: همه باید درس بخوانند، این روزها که جنب و جوش مدرسه و دانشگاه آغاز شده است، می‌توانیم در اهمیت و صحت این سخن تأمل کنیم.

همه باید درس بخوانند، اما وقتی از مرحله آموزش عمومی بگذریم و به مرحله آموزش عالی برسیم، با این پرسش مواجهیم که آیا همه می‌توانند درس بخوانند؟

این «می‌توانند» درباره توانایی مالی یا امکانات تحصیل در نقاط مختلف کشور نیست، بر فرض روزی برسد که تحصیلات دانشگاهی در تمام کشور رایگان شود و حتی برای دانشجویان امتیازات خاص و حقوق و مسکن و بیمه و وام‌های بلاعوض در نظر گرفته شود، باز هم این پرسش مطرح است که آیا همه می‌توانند از عهده تحصیلات دانشگاهی برآیند؟

«می‌توانند» یعنی قدرت استنباط و تحلیل مفاهیم، یعنی تمرکز و دقت، یعنی علاقه به مطالعه و نوشتن، یعنی شوق آموختن و کشف، یعنی توانایی استدلال و حل مسائل‌، یعنی چشم‌پوشی از جاذبه‌های معمول زندگی و ترجیح علم‌آموزی بر بسیاری از تمایلات دیگر.

اما پیوستگی میان بازار اشتغال و مدرک دانشگاهی، شرایطی فراهم آورده که همگان، بدون توجه به توانایی و علاقه‌شان، از تحصیلات عالی ناگزیرند.

نه فقط‌ جوانان جویای کار، بلکه شاغلان میانسال و حتی سالخورده، خود را ناگزیر می‌بینند که به دانشگاه بروند و مدرک دانشگاهی بگیرند تا موقعیت شغلی خود را تثبیت کنند و ارتقا دهند.

بسیاری از ادارات و مراکز اقتصادی نیز کارکنان خود را به‌اجبار به دانشگاه می‌فرستند و برایشان خط و نشان می‌کشند که اگر مدرک دانشگاهی نیاورید، از کار بیکار می‌شوید.

این مجموعه پرشمار از دانشجویان ناگزیر و بی‌علاقه به تحصیلات دانشگاهی، یعنی جوانان جویای کار و نه جویای دانش و شاغلان جویای مدرک، شرایطی ناگوار را بر دانشگاه و کلاس‌های درس تحمیل می‌کنند و کلاس درس را به معرکه جدال و چانه‌زنی برای کمتر درس خواندن و تخفیف گرفتن تبدیل می‌کنند.

در چنین فضایی، استاد مطلوب کسی است که کتاب‌های کم‌حجم‌تری معرفی کند، بعد کتاب به جزوه‌ای مختصر بدل می‌شود و در برخی موارد همان جزوه مختصر نیز با یک روش شگفت جایگزین می‌شود؛ تعدادی پرسش همراه با پاسخ که مثلا یک‌سوم آنها همان سوالات امتحان پایانی است.

خرید و فروش مقاله‌های پژوهشی، خرید و فروش پایان‌نامه، نمره دادن برای حضور در کلاس، تحصیلات دانشگاهی بدون مراجعه به کتابخانه و بسیاری شگفتی‌ها و شعبده‌هایی از این دست، حاصل این اندیشه نادرست است که همه می‌توانند از عهده تحصیلات عالی برآیند و از آن عجیب‌تر این اجبار غیرمنطقی که همگان باید مدرک دانشگاهی بگیرند تا شغلی داشته باشند یا مدرک بگیرند فقط برای آن که شغل فعلی‌شان را از دست ندهند.

گسیل کردن جویندگان کار و اعتبار اجتماعی به کلاس‌های دانشگاه، موجب می‌شود که در کلاس، فضای درس و بحث و تحلیل و استدلال کمرنگ شود و بیشتر دانشجویان (جویندگان مدرک و کار) در پی ساده‌ترین راه برای نمره گرفتن و رسیدن به مدرک باشند.

در چنین فضایی، روال معمول تدریس دانشگاهی با مقاومت مواجه می‌شود، معرفی کتاب برای مطالعه بیشتر، طرح پرسش‌های چالشی، گفت‌وگو و اظهارنظر و مباحثه و حتی تلاش استاد برای تدریس کامل واحد درسی، اینها در نظر جویندگان مدرک و کار، همگی موانع رسیدن به نمره و مدرک است.

در چنین فضایی است که پرسش‌های دانشجویان، بیشتر نه درباره درس و منابع مطالعاتی است، بلکه درخواست مجوز غیبت از کلاس، درخواست حذف هرچه بیشتر از متن درس و تعیین بخش‌های مهم کتاب برای مطالعه، تا وقت دانشجو برای مطالعه بقیه کتاب تلف نشود! و از همه عجیب‌تر و فراگیرتر بیان این نکته است که ما فرصتی برای درس خواندن نداریم!

اسماعیل امینی – شاعر و مدرس دانشگاه


jamejamonline.ir – 22 – RSS Version

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.