آیتالله علیدوست در سلسله سخنرانیهایی ویدیویی، بایستههای خرافهزدایی را تبیین کرده است.
به گزارش ممتازنیوز به نقل از ایسنا، بخش اول سخنان ویدیویی حجتالاسلام والمسلمین در مورد بایستههای خرافهزدایی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد واهدنا لما اختلف فیه من الحق باذنک انک تهدی من تشاء الی صراط مستقیم
موضوع اصلی بحث من در چند کلیپی که پخش میشود در واقع دو بحث است: مسأله اول بایستهشناسی خرافهزدایی؛ یعنی اگر فرض کنیم خرافهای وجود دارد در اطراف دین یا جامعه …و شخصی و شخصیتی بخواهد خرافهزدایی کند، باید دید که چه هنجارها و بایستههایی را باید رعایت کند. البته هر بایستهای اگر سلبی به آن نگاه شود میشود آسیب. لذا به تعبیر دیگر میشود گفت: «آسیب شناسی خرافهزدایی». در ادامه بحث من این نکته معلوم میشود. یا این که ایجابی به آن نگاه کنیم و بگوییم بایستهشناسی خرافهزدایی.
و مسأله دوم این که باید دید وظیفه فرهیختگان عالمان دین، روحانیت در این باره چیست؟
چرا من این موضوع را در این زمان انتخاب کردم، با آن که مخاطبان میدانند مسأله خرافه و خرافهزدایی همیشه بوده است و انسانهایی در قالب مصلحان دینی وارد شدند و مدعی شدند که میخواهند خرافهزدایی کنند. البته اصلاح دینی عینا خرافهزدایی نیست اما بخش معظمی از آن خرافهزدایی است. ما از زمان ائمه (ع) این مسأله را داریم؛ هم خرافه و هم خرافهزدایی را… در جهان اسلام و در کشور ما بوده از دوران ۲۰۰ سال اخیر و به ویژه در دهههای اخیر هم شخصیتهایی به این عنوان شناخته شدهاند. تلاشم این است که ویدئو کوتاه باشد لذا عبور میکنم. اما اخیرا صحبتی از جناب آقای عبدالکریم سروش منتشر شده تحت عنوان آفات و خرافات شماره ۳.(این صحبت بیش از دو ساعت است) ایشان در آن صحبت به این مسأله میپردازد. ابتدا اشاره میکند به بیان اقسام خرافه و بیان میکند که بدترین خرافه،خرافهای است که رنگ دینی پیدا کند و مقدس انگاشته شود و توصیه میکند که اگر کسی به نام دین حرفی زد گریبان بگیرید (گرچه تعبیر تندی است اما درست است.)
نکتهای که هست و باعث شد من در این زمان این بحث را مطرح کنم و در ادامه بیشترین تطبیقم بر اساس سخنرانی ایشان است و آن این که این سخنرانی دو ساعت و خردهای وقتی کسی برایند آن را نگاه کند، چیزی جز ستیز با سنت و روایات و متون روایی نیست. این راهنمایی جناب ایشان «اَعلام شکن» است. و درو اقع یک «نه بزرگ» و یک «صفر بزرگ» است. اگر کسی حوصله به خرج دهد و کل سخن ایشان را گوش کند به همین حرف من میرسد بدون این که ایشان هیچ علم هدایت نصب کند ولی به متون حمله میکند به سنت حمله میکند به همین خاطر مناسب دیدم در این مقطع زمانی در این باره صحبت شود اما قبل از ورود به بحث اصلی چند نکته را عرض می کنم :
۱. هدف ما پرداختن به یک جریان است، نه یک شخص و یا شخصیت معین و به این شکل نیست که خود جناب آقای سروش موضوعیت داشته باشند. مهم جریانی است که وجود داشته و دارد و الان موقعیت خوبی است برای پرداختن به آن. در طول تاریخ بودند افرادی که در قامت خرافهزدایی ظاهر شدند و این قضیه مخصوص تشیع نیست کما این که مخصوص اسلام هم نیست. به هر حال این کار روش خاص خود را دارد و در غیر این صورت باید آسیبشناسی شود.چه بسا که به نام خرافهزدایی فرد از زاویهای وارد شود که کار او مصداق بسط ناموجه خرافهانگاری شود.
نکته دوم این است که ما نمیخواهیم نیتخوانی کنیم؛ ما نمیخواهیم مقصرشناسی کنیم؛ کما این که نمیخواهیم بهشت و جهنم را هم تقسیم کنیم. ما نقد رفتار و گفتار را میخواهیم مطمح نظر قرار دهیم نه فرد را؛ چنان که از آن طرف هم در موضع توجیه هم ننشستهایم.من میدانم از
۱. فردا عدهای که به ایشان ارادتی دارند در مقام توجیه برمیآیند. بحث این است که برآیند طبیعی این کار در برداشت عموم چه خواهد بود؟ ابدا عرایض بنده را حمل بر تعریض نکنید. هدف من این است که برایند کار را با بیان فرایند نشان دهم. بدون این که بخواهیم توجیه کنیم. نکته دیگری که به عنوان یک اصل باید به آن توجه داشته باشید این است که ما صحبتهایمان با ایشان در موضوع خرافهزدایی «درون دینی» است.انسان با کسی که اسلام را و یا تشیع را قبول ندارد یک جور صحبت میکند اما با کسی که خود را درون دین و مذهب حساب میکند یک جور دیگر باید صحبت شود. برخی هم گفته بودند که آقای سروش حرف اصلی را صریح بیان نمیکند و یک حواشی میآورد و گاهی کسانی که نقد میکنند به آن حواشی میپردازند. ما تلاش کردیم هم اصل را ببینیم هم حواشی را. به هر حال مدیریت بحث را بگذارید به عهده خود ما و بدانید آن چه که پیش میرود، با توجه به این نکته است.
من بروم سراغ بحث و آن «بایسته شناسی خرافه زدایی» است. من چند بایسته را عرض میکنم و مطمئنا منحصر به این مواردی که بیان میکنم نیست.چنان که سلیقهها هم متفاوت است و ممکن است که دیگران به نحو دیگری مدیریت کنند. اصل اول این است: بر مطالبی که استفاده میکند مثال میزند مسلط باشد؛ تاریخ آن را بداند و نه تنها بر بحث خرافهزدایی مسلط باشد بلکه باید ویژهدان باشد. ممکن است کسی بگوید:آنچه بیان گردید چند بایسته شد اما من اینها را با عنایت در کنار هم قرار دادم چون مثالهایی که میزنیم به هم مرتبط است همه به عنوان بایسته اول باید در نظر گرفته شود و اگر بخواهیم به عنوان یک آسیب آن را در نظر بگیریم باید بگوییم: فرد متخصص نباشد و بخواهد در این حیطه وارد شود. یا این که جایی که نیاز به اطلاعات تاریخی است فرد به تاریخ مسلط نباشد.این در واقع یک آسیب میشود….
ادامه دارد…
انتهای پیام