جام جم آنلاین: چه خوب است نیستی شرمندگی ما را ببینی «ننهعلی». چه خوب است که زیر خاک کنار پسرک شهیدت، قربانعلیات، دراز کشیدهای و دیگر در دنیای زندهها نیستی تا بدانی که ما سکوت کردیم و دیگرانی، نرسیده به چهلمین روز سفرت، آخرین یادگارت را، آلونکت را ویران کردند.
همان اتاقک حلبی را میگویم که خودت آن را در بهشتزهرا کنار مزار پسرکت ساختی و از سال ۵۷ تا ۷۸ که بیماری زمینگیرت کرد، در آن ماندی و با قربانعلیات حرف زدی و به جای صورتش، سنگش را آب و گلاب زدی و به جای پیشانیاش، نام حکاکی شده «قربانعلی رخشانیمهماندوست» را بوسیدی.
تو میدانستی شهدا زندهاند، صدای نفسهای عزیزت را از زیر سنگ میشنیدی که نمیرفتی، که لالایی خواندی، که شب و روز کنارش نشستی و برایش اشک ریختی و درددل کردی و وقتی یوسفت به کنعان نیامد، خودت به قصد دیدارش رخت سپید سفر تن کردی و چشمهایت را بستی و به زندگی خداحافظ گفتی و کنارش آرام گرفتی، اما دیگرانی بودند که دلشان به اندازه دل تو، صاف نبود… .
همانها که وقتی خانهات را ویران میکردند، گفتند نرسیده به چهلمین روز مرگت، برایت بنای یادبود میسازند و امروز با گذشت چهارماه از چهلمت، میگویند حتی منابع مالی برای ساخت یادبودت مشخص نشده است، همانها که حتی یادمان مسقفی را که قول داده بودند تا زمان ساخت بنای یادبودت، جایگزین موقتی برای آلونکت باشد، نساختند. همانها که فراموشت کردند و صدای قلب پسرک را زیر خاک نشنیدند.
چه خوب است ننهعلی که قصه عاشقانه تو و عزیزت با وصل تمام شده است و هنوز نمیدانی کسانی هستند که ایمانشان به زنده بودن شهدا، هنوز مثل ایمان تو از مرز یقین نگذشته است وگرنه چگونه میتوانند در چشمهای عزیز شهید نگاه کنند و صدای نفسهای سرخش را از زیر خاک بشنوند و به بیتفاوتیشان نسبت به مادرش ادامه دهند؟
مریم یوشیزاده – گروه جامعه
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version