به گزارش تفسیری ممتازنیوز iبه نقل از جام جم آنلاین در تاریخ دوشنبه ۸ آبان ۹۱،
جام جم آنلاین: بازیگری یکی از محبوبترین شغلهای دنیاست. بسیاری از نوجوانان و جوانان آرزو دارند روزی در جایگاه هنرپیشگان مشهور بر پرده جادویی سینما یا قاب سحرانگیز تلویزیون ظاهر شوند، مردم کوچه و بازار آنها را بشناسند و تصویرشان روی جلد مجلات و بر دیوار خانههای مردم جا بگیرد.
بازیگری، شغلی پولساز و پردرآمد است. بازیگران مطرح و مشهور برای ارائه هنرشان دستمزدهای قابل توجهی میگیرند، اما این علاقه گسترده مردم iبه هنرپیشگی تنها از سر میل iبه درآمد کلان نیست.
شغل بازیگری با شهرت و محبوبیت میان عامه مردم عجین شده و این چیزی است که بازیگری را از بسیاری حرفههای پردرآمد دیگر جدا میکند. بازیگران موفق و محبوب، قلبها را فتح میکنند و مالک موقعیتی رشکبرانگیز و ممتاز در جامعه میشوند.
سرمایه بازیگری
موقعیت ما در جامعه تا حد زیادی تحت تاثیر سرمایهای است که در اختیار داریم. سرمایه اقتصادی فراوان یک نفر میتواند او را بر صدر بنشاند. با پول میشود خیلی چیزها را خرید و سرمایهداران در همه جوامع جزء جدانشدنی جامعه می باشند.
نمیتوان نقش پول و سرمایه اقتصادی را در یافتن جایگاه ممتاز اجتماعی انکار کرد، اما جامعهشناسان در دهههای اخیر بر عواملی جز سرمایه اقتصادی انگشت گذاشتهاند که میتواند سبب ارتقای جایگاه و منزلت اجتماعی فرد شود.
آنها اکنون ـ جدا از سرمایه اقتصادی ـ از سرمایههای فرهنگی و اجتماعی هم سخن میگویند و بازیگری حرفهای است که بیش از فراهم آوردن سرمایه اقتصادی برای بازیگران، سرمایه اجتماعی iبه بار میآورد.
شاید راز علاقه زایدالوصف عموم مردم iبه بازیگری هم در همین نکته باشد. پول و سرمایه اقتصادی را میشود از راههای مختلف و حرفههای متنوع iبه دست آورد، اما سرمایه اجتماعی iبه سادگی و با مشاغل و حرفههای معمولی حاصل نمیشود.
بخشی از آنچه جامعهشناسان سرمایه اجتماعی مینامند، محبوبیت و مقبولیت و اعتماد عمومی مردم iبه فرد است و شکی نیست بازیگرانی که iبه چهرههای مشهور و محبوب هنری تبدیل میشوند از این سرمایه iبه قدر کفایت برخوردارند.
نوجوانان و جوانان عاشق بازیگری دوست دارند هنرپیشه شوند، نه فقط برای اینکه دستمزدهای کلان بگیرند بلکه بیشتر iبه خاطر اینکه دوست دارند محبوب قلبهای مردمان باشند و سرمایه اجتماعی بیشتری کسب کنند.
درآمد یک کارخانهدار معمولا بیشتر از بازیگر یک سریال تلویزیونی است، اما مالک کارخانه هرگز نمیتواند محبوبیتی iبه گستردگی بازیگر مجموعه تلویزیونی داشته باشد.
سرمایه اجتماعی را در شرایط عادی میتوان براحتی iبه سرمایه اقتصادی تبدیل کرد. طبیعی است میان بازیگران، عدهای دستمزدهای بیشتر میگیرند که از محبوبیت یا همان سرمایه اجتماعی بالاتری برخوردارند.
بازیگران موفق کسانی می باشند که قدر این سرمایه اجتماعی را بخوبی میدانند و میکوشند در طول عمر حرفهایشان آن را بیشتر iبه دست بیاورند و بر میزان آن بیفزایند.
سرمایه اجتماعی اما نیاز iبه حفظ و حراست دارد. اگر iبه خاطراتمان از بازیگران ایرانی هم رجوع کنیم، iبه یاد میآوریم هنرپیشگانی را که روزگاری در اوج شهرت و محبوبیت اجتماعی فعالیت میکردند، اما با مشارکت در یک یا چند اثر ضعیف، سخیف یا مبتذل، چوب حراج iبه سرمایه اجتماعی خود زدند و محبوبیتشان را میان برخی اقشار اجتماعی از دست دادند.
تنزل سرمایه اجتماعی برای یک بازیگر در درازمدت iبه معنای کاهش سرمایه اقتصادی او نیز خواهد بود، چراکه با کاهش محبوبیت، طبیعتا دستمزدهایی که او میتواند طلب کند هم کاهش خواهد یافت.
سینما یا تلویزیون؟
در شرایط کنونی ایران میتوان گفت تلویزیون، موثرترین و فراگیرترین رسانه برای دستیابی هنرپیشگان iبه سرمایه اجتماعی است؛ جایگاهی که شاید در دهههای پیش بیشتر در اختیار سینما بود. در دهههای پیش، میزان تولیدات نمایشی تلویزیون ایران iبه این گستردگی که امروز میبینیم، نبود.
در سالهای اخیر میزان تولیدات نمایشی اعم از سریال، تلهفیلم و تلهتئاتر در مقایسه با دهههای پیش بسیار افزایش یافته و این iبه همراه گسترش تعداد شبکههای تلویزیونی بوده که خود فضا و عرصههای بیشتری برای ارائه آثار نمایشی فراهم کرده است.
در کنار این عامل باید iبه تغییراتی که در بازار سینمای ایران هم افتاده، توجه کرد. یادمان است حتی تا دهه ۶۰، بویژه در روزهای تعطیل و پایان هفته میشد افرادی را از اقشار و طبقات مختلف اجتماعی در سالنهای سینما دید که iبه تماشای فیلمهای سینمایی میرفتند.
آن روزها کارمندان همراه کارگران و پیشهوران مختلف در کنار خانوادههایشان iبه سالنهای سینما میرفتند و فیلمهای روز را تماشا میکردند.
در واقع میتوان گفت آن سالها سینمای ایران مخاطبانی گستردهتر داشت، اما امروز دیدن آدمهایی که برای تماشای فیلم iبه سالنهای سینما میروند هم میتواند ما را متقاعد کند مشتریان سینمای ایران iبه اقشاری خاص ـ بیشتر شامل طبقات متوسط و بالا ـ محدود شده است.
فشارهای اقتصادی و عوامل ریز و درشت دیگر سبب شده بخشهای وسیعی از طبقات کمدرآمدتر ایران، مجبور iبه ترک عادت سینما رفتن شوند. این مساله بتدریج ارتباط بخشهایی از جامعه را با دنیای سینما قطع میکند. ممکن است آنها حتی چهره بسیاری از بازیگرانی را که تنها روی پرده سینما iبه نمایش درآمده، نشناسند.
اما تلویزیون همچنان رسانهای عمومی باقی مانده است و بازیگری که در قاب تلویزیون نقشآفرینی میکند، میتواند مطمئن باشد میلیونها نفر کارش را خواهند دید، هنرش را تحسین خواهند کرد و iبه این ترتیب سرمایه اجتماعی بسیار بیشتری که میتوانست در سینما iبه دست بیاورد، کسب خواهد کرد.
با این حساب عجیب نیست که برخی بازیگران برای نقشآفرینی در فیلمها و مجموعههای تلویزیونی، اشتیاق بیشتری نسبت iبه بازی در آثار سینمایی داشته باشند؛ بویژه آنکه با نزول سطح کیفی بسیاری از فیلمهای سینمایی ایرانی طی سالهای اخیر، بازیگرانی که مایل نیستند سرمایه اجتماعیشان را از دست بدهند، ترجیح میدهند در آثار مبتذل سینمایی نقشآفرینی نکنند و توجه بیشتری iبه تلویزیون و تولیدات آن نشان دهند.
تلویزیون و بازیگران
رابطه بازیگران و تلویزیون، رابطهای دوسویه است. بازیگران از تلویزیون iبه عنوان رسانهای که میتواند جایگاه عرضه هنر و مهارتشان باشد و برای آنها سرمایه اجتماعی iبه ارمغان بیاورد، iبهره میبرند، اما تلویزیون هم در این میان مالک فرصتهای قابل تاملی میشود.
تلویزیون عرصه هنرآفرینی بازیگرانی است که iبه مدد همین نقشآفرینیها میتوانند iبه سرمایه اجتماعی دست یابند.
سرمایه اجتماعی iبه این هنرپیشگان قدرتی اثربخش در جامعه میدهد. آنها iبه گروههای مرجعی تبدیل میشوند که بسیاری از مردم از آنها پیروی میکنند. این قدرت اثربخشی چیزی است که تلویزیون میتواند از آن در جهت داخلیسازی ارزشها و هنجارهای مناسب در نهاد مخاطبان iبهره بگیرد.
همانطور که هنرپیشگان با استفاده از شرایط و امکاناتی که تلویزیون برای آنها فراهم میکند، سرمایه اجتماعی خود را ارتقا میبخشند، تلویزیون نیز با استفاده از هنرمندان و هنرپیشگانی که منزلت و اعتبار اجتماعی بالایی دارند، اعتبار رسانهای خود را میان مردم افزایش میدهد؛ پس رابطهای دوسویه میان بازیگران و تلویزیون برقرار است.
با برنامهریزی و سیاستگذاری صحیح میتوان شرایطی ایجاد کرد که هر دو سوی این رابطه از مزایا و فرصتهای آن iبهرهمند شوند، اما فراموش نکنیم این رابطه همواره میتواند برای یک یا حتی هر دو طرف رابطه مسالهساز باشد و موقعیت اجتماعی آنان را خدشهدار کند.(جام جم – ضمیمه قاب کوچک)
سالار کاشانی
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version