تبدیل فرار مغزها به فرار فکرها

گاهی برای عادی و حتی آرمانی قلمداد کردن فرار فکر، به آن نام “تبادل علمی” و یا “حضور در جامعه جهانی علم و دانش” و یا “جهانی وطنی علم” داده می‌شود و دانشگاه و مراکز علمی را براساس این شاخص رتبه‌بندی می‌کنند.

به گزارش مجله شبانهممتازنیوز، فرار مغزها در حال تبدیل شدن به فرار فکرهاست. اگر فرار مغزها، فرار مغزهای متفکران یک کشور ضعیف‌تر به کشور قوی‌تر برای رسیدن به زندگی و رشد علمی بهتر و پاسخ دادن به نیازهای جسمی، روحی و فکری است، فرار فکری نیز همین فرایند را دارد؛ یعنی به صورت صدور فکر از کشور ضعیف‌تر به کشور قوی‌تر است.

 این فرار نوع جدید فکر دارای مراتب مکانی است؛ یعنی این فرار از کشورهای ضعیف‌تر به کشورهای ضعیف و از کشورهای ضعیف به کشورهای قوی و از کشورهای قوی به کشورهای قوی‌تر است؛ مثل فرار از کشورهای ضعیف آسیایی به کشورهای قوی آسیایی و از کشورهای قوی آسیایی به اروپا و از کشورهای اروپا به آمریکا. به همین دلیل در کل جهان فرار فکر به صورت یک فرهنگ آرمانی و ایده‌آل مطرح می‌شود که نهایت آن مرکز سرمایه‌داری یعنی آمریکاست.

اصل بعدی این است که هرچه ارتباط میان کشور مرکز و کشورهای پیرامون بیشتر باشد، فرار فکرها بسیار بیشتر خواهد بود به دلیل آنکه در کشورهایی که با آمریکا ارتباط مستقیم دارند، این فرار فکر بیشتر است؛ مثل کشورهای اروپایی یا کانادا که هرچه فاصله بیشتر باشد، فرار فکر و خروش آن کمتر خواهد بود.

گاهی برای عادی و حتی آرمانی قلمداد کردن فرار فکر، به آن نام “تبادل علمی” و یا “حضور در جامعه جهانی علم و دانش” و یا “جهانی وطنی علم” داده می‌شود و دانشگاه و مراکز علمی را براساس این شاخص رتبه‌بندی می‌کنند؛ یعنی هرچه در صدور فکر و دانش و فرار آن کوشا باشند، دارای رتبه بالاتری هستند. پس فرار فکر به یک شاخص علمی برای دانشگاه‌های کشورهای مبدا تبدیل می‌شود.

“جامعه اطلاعاتی”، “دهکده جهانی”، “عصر الکترونیک” و… ساختار فرار فکرها در جهان امروز و قرن بیست و یکم را تشکیل می‌دهند؛ به عبارت دیگر رسانه‌های ارتباط از راه دور مانند اینترنت، رسانه فرار فکر هستند.

پس اینترنت تونل و بزرگراه فرار فکرها در جهان فکری و قرن بیست و یکم است. آمار ارتباطی نامه‌های الکترونیکی و تاثیر آن بر فرار فکرها  به خوبی می‌تواند نکته فوق را اثبات کند. شناخت دقیق و عمیق اینترنت می‌تواند به خوبی این نکته را روشن کند که این شبکه جهانی یک طرح دانش و یک نقشه دانشی است که به اندازه یک اقیانوس و به عمق یک بند انگشت است.

پس شبیه آب شور برای یک محقق تشنه است که ازآن می‌خورد و تشنه‌تر می‌شود. او تنها زمانی سیراب می‌شود که به او اجازه ورود به مراکز اطلاعاتی خود را بدهند واین اجازه قبل از هر چیز به دادن اطلاعات از طرف محقق و یا پول مشروط می‌شود؛ بنابراین محققین از طریق اینترنت به طور عملی در یک “دام اطلاعاتی” می‌افتند که به جای اینکه اطلاعات و پول به دست آورند،‌اطلاعات و پول از دست می‌دهند.

 به همین دلیل فرار فکرها بسیار پیچیده‌تر از فرار مغزهاست و به همین اندازه بررسی آن بسیار دقیق‌تر است و باید با نظریه‌پردازی جدید همراه شود؛ چرا که جسم‌های مادی مهاجرت نمی‌کنند بلکه این فکرها هستند که فرار می‌کنند و جسم‌ها در جای خود می‌مانند. پس فرار مغزها یک نوع فرایند نرم‌افزاری است که قابلیت تحلیل آماری و کمی ندارد و به شاخص‌های خاص خود نیاز دارد که شاخص‌های کیفی دقیق، ظریف و جدید باشد؛ چرا که یک نوع “جنگ نرم‌افزاری” است.

 فرارفکرها خطرناک‌تر از فرار مغزهاست چون این فرار غیرمحسوس است و در مراحل اولیه مشهود نیست و در دراز مدت بسیار خطرناک می‌شود، زمانی که دیگر راهی برای جبران آن باقی نمانده و مثل یک سرطان به همه جامعه علمی سرایت کرده است . به همین دلیل، پیدا کردن نشانه‌های آن در مراحل اولیه بسیار ضروری است تا بتوان بر این مرض بسیار مسری فائق آمد.

اولین اثر این بیماری، بومی نشدن دانش‌ها و علوم و سپس وابسته شدن مراکز آنها به خارج از کشور است چون شرط اولیه بومی شدن علم، دایر شدن چرخه علمی درون کشوری است که باید به وجود آید. فرار فکرها این چرخه را از درون می‌شکند و اجازه به وجود آمدن آن را نخواهد داد. متفکران به صورت فیزیکی همدیگر را می‌بینند ولی در واقع جدا از یکدیگر هستند، چرا که هر کس با بیرون در تماس می‌باشد.

دانشگاه‌های کشور به پایگاه‌های مطالعاتی موسسات و دانشگاه‌های کشورهای غربی و آمریکایی تبدیل خواهند شد  و آنچه از این دانشگاه‌ها باقی می‌ماند صورتی ازدانشکده و دانشگاه‌ است که از خود دانشگاه‌های خارج زیباتر و شکیل‌تر خواهد بود، آنچنان که هیچ‌کس متوجه صوری بودن آن نخواهد شد. تاریخ دانشگاه‌های جهان سوم و عقب مانده نگه داشته شدن آنها شاهدی بر این امر است.

تحقیر تولیدات داخلی و ترفیع و تمجید از تولیدات فکری خارجی چیزی است که به فرار فکر به صورت یک فرایند و فراگرد تراکمی رشد خواهد بخشید؛ یعنی فرار فکر تولیدات داخلی را مورد حقارت قرار می‌دهد و حقارت تولیدات داخلی فرار فکرها را زیاد و شدت می‌بخشد و این دور خطرناک زمانی به وجود می‌آید که ارتقای دانشگاهی براساس مجلات خارجی قرار داده شود و تولیدات داخلی ملاک لازم و کافی برای ارتقای علمی دانسته نشود.

به گزارش رسالت، فرار فکر یک نوع امپریالیسم معرفتی یا یک نوع “هژمونی فکری- فرهنگی” را ترویج می‌کند، چون در فرار فکر اشخاص به صورت ظاهری حضور دارند ولی در باطن افرادی که دچار فرار فکر می‌شوند، هژمونی معرفتی غربی رادر موضوعات و روش تحقیق می‌پذیرند و این مسئله “هژمونی موضوعی و روشی” را در کشور مبدا ترویج می‌کند و در نهایت دانشگاه‌ها و مراکز علمی از موضوعات و روش‌های داخلی خود غافل می‌شوند که این همان “جهانی شدن معرفتی”‌است که کاملا به صورت سلطه جهانی غرب و به صورت خاص آمریکارخ می‌دهد؛ چرا که نرم‌افزار همه کشورها به صورت کامل آمریکایی می‌شود.

این هژمونی تا جایی پیش می‌رود که حتی کتابخانه و منابع اطلاعاتی به‌صورتی تنظیم و تامین می‌شوند که بتواند پاسخگوی این هژمونی باشد و آن را بازتولید کند (مثل انگلیس‌زدگی آمریکایی کتابخانه‌های دانشگاهی) هژمونی تا آنجا پیش می‌رود که بودجه‌های اختصاصی به تولیدات خارجی ده‌ها برابر بودجه اختصاصی به تولیدات داخلی (مثل مجلات علمی- پژوهشی) می‌باشد و یا اعتبار علمی دانشگاه‌ها را براساس میزان پذیرش این نوع هژمونی تعیین می‌کنند، به طوری که به هر میزان این هژمونی را پذیرفته باشد اعتبار آن بیشتر می‌شود و به‌عکس.

 به همین دلیل دانشگاه‌های ارزشی و مذهبی و محلی و بومی‌گرا از نظر اعتبار علمی قراردادی ساقط می‌شوند. پس در این هژمونی هدایت آموزش و پژوهش داخل کشورها به دست خارج و کشورهای مرکز و غربی انجام می‌گیرد؛ این سیاستگذاری بسیار پنهان و مخفی است.

تنها راه رهایی از “فرار فکر”، “بومی سازی علم و دانشگاه” است تا به این ترتیب تمامی دوره‌های تحصیلی از ابتدا تا انتها درتمامی رشته‌ها در داخل کشور ایجاد و کلیه سلسله مراتب پژوهشی در کشور تعیین شود و با افزایش بودجه و برنامه به آن عمق کیفی و کمی بخشیده و از تکیه بر ملاک‌های خارجی و به ظاهر بین‌المللی پرهیز شود.

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید


باشگاه خبرنگاران

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.