جام جم آنلاین: آنجا از شهرها و روستاهای چسبیده به هم و سر سبز و شمال و جوجه کباب و ویلا و تنی به آب زدن خبری نبود. آنجا از هر ۱۰ کیلومتر که بگذری چند دار و درخت میبینی که چسبیده به هم، گویی میدانند که نشانهای از خشکی و کم آبی در اینجا هست و باید هوای هم را داشت تا زنده ماند.
آنجا و در آن جاده رو به شرق ردیف ماشینهای در حال حرکت و آدمهای مسافر، مشهد را به عنوان مقصد نهایی هدفگرفتهاند. به آنجا میگویند جاده سمنان. جادهای که همیشه آدمها و ماشینهایی از آن حرکت میکنند که مقصد و یا مبدا بسیاری از آنها زیارت است.
ما آدمهای زیادی بودیم که در تعطیلاتی چند روزه قصد عبور از مسیر جاده تهران ـ سمنان ـ مشهد را داشتیم. ما در حال حرکت بودیم و بعضی از ما در سایه سار اندک درختان و اندک سرسبزی کناره جاده اتراق کرده بودیم. آفتاب داغ بود و زمین حرارت داشت.
زمین نه کویر بود و نه چمنزاری که کنارش برکه و آبی خود نمایی کند و به مردمان خنکایی تابستانی را ارزانی دارد. قصه دیگری بود. مردمان مسافر ایستاده و از ماشینها بیرون زده بودند. آنها آفتاب را به جان خریده بودند که شتر ببینند.
برای مردمانی که همین چند روز قبل ار آنجا یعنی جاده شاهرود به سمت سبزوار عبور میکردند دیدن گلهای شتر هم جای تعجب و هم جای دیدن داشت و آنجا ایستاده بودند و راه میرفتند تا به نزدیک شتران برسند.
گلهای با بیش از صد شتر، که در یک بعد از ظهر داغ روزهای آخر تابستان مشغول چرا در خارزاری وسیع بودند و انبوهی از جمعیت که گویی یک صحنه بکر و تماشایی دیده و حتی با موبایلهای خود مشغول ثبت این تماشا بودند. و تلنگری که همان جا شکل گرفت.
تلنگری که بگوید از گلهای شتر هم میتوان جاذبه دیدنی ساخت. تلنگری که بگوید بماند این همه جاذبههای گردشگری که در گوشه گوشه این کشور در حال خاک خوردن و فرو ریختن و فراموش شدن است.
بگوید که جاذبههایی هم هست که حتی تا حال دیده هم نشدهاست و دیده نشده در حال فراموشی است. جاذبههایی که بسیاری از آنها حتی به ذهنمان هم نرسیده که میتواند قابل دیده شدن باشد.
صولت فروتن – جامجم
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version