حکایت‌ها و حدیث دل

جام جم آنلاین: در سینمای ایران تا پیش از اواخر دهه ۴۰، اهمیت چندانی به تیتراژ یا عنوان‌بندی داده نمی‌شد.

شروع فیلم‌ها عموما با نماهایی عمومی از شهر و خیابان‌ها یا مناظر طبیعی بود که اسم اثر و اسامی بازیگران و عوامل اصلی با فونت‌های عجیب و غریب روی تصاویر حک می‌شد و ایده مستقلی برای آن به عنوان افتتاحیه‌ای با قابلیت‌های بصری و گرافیکی وجود نداشت.

اغلب نام دو یا چند بازیگر سرشناس به طور کامل می‌آمد و بقیه، اسامی کوچک دیگر بازیگران بود. تا این‌که دو فیلم «قیصر» و «گاو» به ترتیب ساخته مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی، شاید برای نخستین بار ظرفیت تازه‌ای را به سینمای ایران معرفی کردند: تیتراژ.

تیتراژ قیصر را عباس کیارستمی جوان ساخت و اگرچه ایده‌اش ربط مستقیمی به فضا و قصه فیلم نداشت، اما با موسیقی زورخانه‌ایش بسیار مورد توجه قرار گرفت.

در تیتراژ گاو نیز با تاکید روی موسیقی سنتی ایران، مقدمه‌چینی مناسبی برای معرفی فضای روستایی اثر صورت گرفت.

از آن پس، تیتراژ بخش مهمی از فیلم شد و برای تاثیرگذارتر شدن آن، موسیقی هم بیشتر به کار گرفته شد. هدف از این نوشته بررسی اهمیت موسیقی تیتراژ با مروری بر چند اثر ماندگار است.

«امام علی (‌ع)»

بهره‌گیری مناسب از ظرفیت‌های موسیقی بومی

یکی از نخستین سریال‌هایی که در تیتراژ افتتاحیه‌اش از یک قطعه کامل موسیقایی استفاده شد، همین اثر بود که بیش از یک دهه و نیم از پخش آن می‌گذرد.

استفاده صحیح آهنگساز این قطعه از سازهای بادی و نواهای محزون جنوبی ایران، به ایجاد فضای بومی کمک فراوانی کرد.

از این گذشته، تلفیق اشعار فارسی و عربی در قالبی متحد، عامل تعیین‌کننده‌ای بود در نزدیک کردن این دو فرهنگ از نظر تاریخی.

اگر خاطرتان باشد، تیتراژ چند قسمت اولیه این سریال فاقد موسیقی آوازی بود و فقط قطعه‌ای بی‌کلام را می‌شنیدیم و سپس صدای صدیق تعریف روی همین قطعه زیبا می‌آمد.

درباره کیفیت و استانداردهای این اثر تاریخی و مذهبی در این سال‌ها نقدها و تحلیل‌های بسیاری شده، اما در ماندگاری موسیقی تیتراژ آن، همین بس که کماکان نیز در مناسبت‌های سوگواری، این قطعه یکی از انتخاب‌های اصلی دست‌اندرکاران تلویزیون است برای پخش و کمتر فارسی‌زبانی است که با شنیدن لحظاتی از این قطعه نداند که مربوط به کدام اثر نمایشی است.

«شب دهم»

شروع یک جریان دنباله‌دار

این سریال ارزشمند حسن فتحی هم جزو اولین مجموعه‌های نمایشی تلویزیون است که برای تیتراژ پایانی‌اش، موسیقی کاملی نوشته شد.

اولین و مهم‌ترین تاثیر موسیقی در تیتراژ پایانی، ارزش بخشیدن به اسامی و اطلاعاتی است که در آن درج شده است.

عادت ناخوشایند برخی بیننده‌ها، از قدیم این بوده که با اتمام فیلم یا سریال شبکه تلویزیونی‌شان را عوض می‌کردند (شاید به این دلیل که در دهه‌های گذشته، اصلا چیزی به نام تیتراژ پایانی وجود نداشت) اما شنیدن یک قطعه زیبا با صدای یک خواننده خوش‌صدا می‌تواند بهانه خوبی باشد برای دنبال کردن تیتراژ و مشاهده فهرست کامل پدیدآورندگان اثر.

به این ترتیب بود که فتحی با شناخت خوبش از موسیقی تعزیه، آهنگ و شعری متناسب با حال و هوای اثرش با توجه به ایام مذهبی‌ای که سریال در آن پخش می‌شد، انتخاب کرد. خواننده این قطعه در آن زمان اصلا نامی شناخته‌شده نبود؛ اما بتدریج مشهور و نام‌آور شد.

پس یکی دیگر از کارکردهای موسیقی تیتراژ، معرفی استعدادهایی است که هیچ رسانه‌ای تاثیرگذارتر از تلویزیون نمی‌تواند معرف‌شان باشد و چه بسیار خوانندگانی مانند علیرضا قربانی و احسان خواجه‌امیری که با نمونه‌هایی از این دست به مخاطبان معرفی شدند.

«روزگار قریب»

پرهیز از جذابیت‌های عامه‌پسند

موسیقی‌های تیتراژ حتما به واسطه صدای خوانندگان نیست که ماندگار می‌شود.

در زمانی که استفاده از صدای خوانندگان و انواع و اقسام ملودی‌ها باب شده بود، کیانوش عیاری برای موسیقی تیتراژ افتتاحیه سریال ارزشمندی که ساخته بود، بعمد از صدای هیچ خواننده‌ای استفاده نکرد و ترجیح داد با موسیقی‌ای فاقد ملودی اثرش را آغاز کند.

به یاد داریم تصاویر تیتراژ این سریال تصویر بازسازی شده دکتر محمد قریب از کودکی تا کهنسالی در برگ‌هایی از کتاب بودند.

از نظر فیلمنامه و اجرا، این سریال دقیقا متفاوت با کاری مثل «شب دهم» بود، چون اولا قصه سرراستی نداشت و موقعیت‌های مستقل و جداگانه بودند که اثر را پیش می‌بردند و ثانیا بازیگران مثل آثار فتحی، جلوه نمایشگرانه نداشتند و در یک فضای رئالیستی بشدت به زندگی واقعی نزدیک بودند.

پس دلیلی وجود ندارد برای این‌که در سریالی با این مشخصات، از قطعه‌ای آوازی استفاده شود. پرهیز عیاری از کلام در موسیقی تیتراژ سریالش، نشان‌دهنده تیزهوشی اوست در شناخت انواع درام و نمونه‌های مختلف و متفاوت قصه‌گویی به زبان تصویر.

«اولین شب آرامش»

ادای دین به موسیقی اصیل ایرانی

شاید خیلی‌ها تا پیش از دیدن سریال احمد امینی و شنیدن تصنیف زیبای پایانی‌اش نمی‌دانستند در تاریخ موسیقی اصیل ایرانی، این قطعه با صدای مرحوم کورس سرهنگ‌زاده، یکی از درخشان‌ترین و البته مهجورترین‌هاست.

کار امینی و تهیه‌کننده، بازخوانی یک اثر ارزشمند بود، البته با صدای خواننده‌ای از نسل حاضر.

این اقدام، هم باعث شناخته شدن این قطعه شد و هم احترامی بود به تلاش بزرگانی که در اوج دوران ابتذال در موسیقی در گذشته، با تلاش فردی خود سعی در حفظ میراث موسیقی ایرانی داشتند.

قطعه مورد نظر پس از پخش «اولین شب آرامش» بارها بازخوانی شد و نسل کنونی نیز با آن ارتباط برقرار کرد؛ طوری که چند سال بعد، وقتی رضا میرکریمی آن را در انتهای فیلم «یه حبه قند» با صدای مرحوم سرهنگ‌زاده گذاشت، دیگر کمتر تماشاگری بود که نداند این قطعه چیست و خواننده‌اش کیست.

«معصومیت از دست رفته»

تنها صداست که می‌ماند

شاید در نظر بسیاری از اهل فن، سریال «معصومیت از دست رفته» به اندازه «امام علی‌(ع)‌» یا دیگر سریال‌های مذهبی و تاریخی سیما، تاثیرگذار و کوبنده نباشد و نیز جزو آثار شاخص و درجه‌یک داوود میرباقری به حساب نیاید، اما برای خیلی‌ها نام این سریال، تداعی‌کننده صدای محمد اصفهانی باشد که در تیتراژ پایانی آن می‌خواند.

موضوع مهم این است که آن ملودی دلنشین ربط چندانی به ساختار آن سریال نداشت، ولی بی‌ارتباط با آن، تیتراژ اثر را به عنوان یک کار جداگانه، دوست‌داشتنی کرد.

پس ارزش موسیقی در تیتراژ همواره نمی‌تواند ارتباط مستقیمی با کیفیت آن اثر داشته باشد و گاهی می‌تواند به عنوان پاشنه آشیل آن نیز عمل کند. از این رو می‌توان با مرور دوباره سریال‌های مهم تلویزیون، به این نکته حاشیه‌ای و کمتر لحاظ شده بیشتر اندیشید که سهم موسیقی تیتراژ یک اثر در ماندگاری آن چقدر است؟(جام جم – ضمیمه قاب کوچک)

لیلا خراط


jamejamonline.ir – 22 – RSS Version

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.