داستان‌هایی برای دیدن دنیا از زاویه دید زنانه

خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ و ادب: کتاب «برای شب‌های بی ستاره» مجموعه ۱۶ داستان کوتاه و از سری کتاب‌های داستان امروز نشر افراز است. اکثر داستان‌های این کتاب از زبان زنان گفته می‌شوند و روایتگر زندگی و افکار و احساسات زنانند؛ زن‌هایی که کنار ما زندگی می‌کنند و ما نمی‌شناسیمشان، زنانی که همسرند و نگران شوهرانشان. 

زنانی که به هزار امید، با هزار تصویر درخشان از آینده ازدواج کرده اند، اما مردانشان ذهن و روحشان را نمی‌بینند و احساس مسئولیتی ندارند. زنانی که درک نمی‌شوند و احساس تنهایی می کنند.

زنانی که مادرند و بچه‌هایشان تنهایشان گذاشته‌اند، رفته‌اند، اما با این همه بی‌وفایی باز هم دلشان برای بچه‌هایشان پر می‌کشد.

زنانی که مردانشان را از دست داده‌اند و فقط منتظر روزی هستند که آنها هم بروند. زن‌هایی که عاشق اطرافیانشانند، فرقی نمی‌کند چه کسانی باشند و همیشه مراقب آنها هستند، انگار که مسئولیت بزرگی در قبال آنها بر گردنشان است.

زنانی که پا به پای مردها کار می‌کنند و دغدغه‌های اجتماعیشان با وجود زنانه‌شان ادغام شده و کسی ذهنشان را نمی‌فهمد. زنانی که به خاطر زن بودنشان مدام مورد تحقیرند اما با قلب زنانه‌شان هنوز هم کسانی را که تحقیرشان می‌کنند با تمام وجود دوست دارند. دخترانی که عاشق می‌شوند، دخترانی که در اوج نوجوانی درگیر شکاف نسل‌ها هستند و گاه به خودکشی فکر می‌کنند.

فاطمه صبوری چیزهایی را به تصویر کشیده که فقط زن ها درک می‌کنند و چه خوب به تصویر کشیده تمام پیچ و خم افکار زنان را. با خواندن داستان‌های کتاب، می‌توان لحظه‌ای زن شد و از دید یک زن دنیا را نگاه کرد. می‌توان فهمید در ذهن و قلب پیچیده زنان چه می‌گذرد.

در بعضی داستان ها، صبوری بعد از توصیف نگرانی‌ها و احساسات زن داستانش، در انتها اتفاقی غیرمنتظره را رقم می‌زند و بدون حرف اضافه‌ای داستان را تمام می‌کند. اینجاست که خواننده، که حالا در طول داستان جای زن داستان نشسته و لحظه‌ای «او» شده، شوک داستان را در خودش حس می‌کند و حالا اوست که می‌فهمد واقعا در دل و ذهن یک زن چه می گذرد.

در صفحه ۳۵ کتاب، داستان «ستاره سرد» می‌خوانیم: «حالا وقتی به عکس مامانی نگاه می‌کنم، بیشتر از قبل دلم می‌خواهد پیشم باشد. زل می‌زنم به چشم‌هایش که مثل ستاره سرد نگاه می‌کند. لبخند نیمه جانی می زند و مثل همیشه با دستمال کاغذی مچاله توی دستش بازی می‌کند.»

این کتاب دو داستان دیگر از زبان مردها نیز دارد که البته به جذابیت داستان‌های دیگرش نیستند. شاید فاطمه صبوری توانایی بیشتری در به تصویر کشیدن دنیای زنان دارد تا دنیای مردان.

صبوری درباره خود می‌گوید: «گاهی در شلوغی این مردم گم می‌شوم، آنقدر گم می‌شوم که دیگر نمی‌توانم خودم را پیدا کنم. آن وقت از خودم می پرسم که در این لکنت پر دندانه پر درد چه باید به کار بست! گاهی نیز در خود فرو می‌روم و کسی نمی‌تواند پیدایم کند؛ آن وقت است که واژه‌ها میان من و تو پل می‌سازند. واژه‌ها ترسیم حکایت لحظه اکنون را بر دوش می‌کشند. واژه‌ها گاهی سلحشورند و گاه مغموم و دل مرده. گاهی باردار یک حس تلخند و گاه امان و فرصت و مفر، اما همواره دارای حسی ناب هستند!

زمان خوش‌رقصی واژه‌ها رسیده است که بی‌بهانه ببارند بر من. واژه‌ها گاه غربتشان می‌گیرد، می‌نشینند میان شب‌های بی‌ستاره و ذهن را می‌سپارند به داستان کسی…»

«برای شب‌های بی‌ستاره» نوشته فاطمه بهبودی توسط انتشارات افراز منتشر شده است.


MehrNews Rss Feed

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.