دورنمایی از فردا

دورنمایی از فردا

بدون تردید، یکی از زمینه های تحقق الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت، بهره گیری از آینده پژوهی و ظرفیت های موجود در آن است به همین منظور سراغ حجت الاسلام دکتر رحیم کارگر، عضو هیات علمی و مدیر گروه مهدویت و آینده پژوهی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، همچنین عضو کمیته اسرار و معارف حج معاونت امور روحانیون بعثه مقام معظم رهبری و از استادان مرکز تخصصی امامت و مهدویت قم رفتیم تا با او در این خصوص گفت وگو کنیم.

امروزه آینده پژوهی چه جایگاهی دارد و به دنبال تحقق چه اهداف و برنامه هایی است؟

آینده پژوهی، مدیرت هنری ابزار، فنون و نیروها در جهت بهبود اوضاع و به دست گرفتن کنترل و مهار آینده است؛ از این رو به سرعت وارد حوزه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، صنعتی و… شده و پلی قابل اعتماد بین حال و آینده شده است. در واقع آینده پژوهی، هدایت، کنترل و ایجاد تعامل بین بازیگران عرصه دانش، فناوری، فرهنگ و سیاست (صاحب نظران، کارشناسان و کارگزاران) است که با استفاده از روش های گوناگون و سپس تحلیل و ارزیابی روش مند و آینده نگرانه آنها، درصدد است اطلاعات لازمی برای کشف و مهار آینده ارائه بدهد و فضای ذهنی ـ تخیلی آینده را به تصویری ملموس و پذیرفتنی تبدیل کند.

براین اساس است که می گوییم، آینده پژوهی (به عنوان یک مقوله میان رشته ای)، در پی کشف و شناسایی آینده های ممکن، مطلوب و کاربست آن در زمان حال است. وظیفه این دانش، پژوهش پیرامون تغییرات ساختاری آینده و تأثیرات آن و نیز نتیجه گیری از این تغییرات برای زمان حال است. از این رو می گوییم که «مطالعه آینده پژوهانه در آثار وضعیت مطلوب»، «برنامه ریزی برای ایجاد تغییرات مطلوب» و در نهایت تلاش برای تغییر وضعیت فعلی، در راستای پیشرفت جوامع و قرارگرفتن آنان در مدار رشد و بالندگی است. به این جهت آینده پژوهی هم دانش است هم هنر و هم مهارت.

آینده پژوهی با چه رویکرد و برنامه هایی ما را به سمت آینده سوق می دهد و شناخت و کنترل آن را ممکن و محقق می سازد؟

گام اول و مهم آینده پژوهی، ایجاد آگاهی و دسترسی به اطلاعات و دانش های ممکن است. در این گام ـ که بیشتر جنبه اکتشافی دارد ـ آینده پژوهی می کوشد آگاهی های فراوانی ـ چه در سطح عموم و چه در سطح متخصصان ـ نسبت به تحولات آینده ایجاد کند و با پایش ها و پویش های مستمر و روندشناسی و رویدادشناسی، اذهان را تا حدودی به آینده نزدیک سازد و از ابهام آن بکاهد و آمادگی های لازم را برای رویارویی با آن فراهم کند.

گام بعدی، سامان بخشی اطلاعات، تحلیل ها و درک های کارشناسان از آینده است. در این رویکرد اکتشافی ـ هنجاری، تصویر روشن و فراگیری از آینده های ممکن، محتمل، مطلوب و مرجح ارائه می شود و منابع لازم جهت تمرکز و شفاف کردن خواسته ها و نیازها مشخص می گردد. در واقع، آینده پژوهی هنر تلفیق بین واقعیات، امکانات، ارزش ها، آرمان ها و سامان بخشی به خواسته ها و نیازها، براساس دریافت های روشمند از آینده است.

مرحله سوم، تصمیم سازی و کمک به انتخاب درست و بایسته است. در واقع مهم ترین رویکرد آینده پژوهی ـ به تبع ایجاد آگاهی و تصویر های سامان مند از آینده ـ کمک در جهت انتخاب و گزینش مطلوبات، بایسته ها، ضرورت ها و موقعیت هاست.

گام چهارم، آینده سازی و حرکت به سمت آینده مطلوب و مورد انتظار است. بخشی از آینده، از اقدامات، اراده ها و فعالیت های ما ساخته می شود، از این رو مناسب است در تحقق آنچه که آن را مطلوب و مرجح تشخیص می دهیم، بکوشیم و همان باشیم که می خواهیم. درست است نمی توان از امور قطعی آینده سخن راند ـ مگر از راه غیب ـ ولی به یقین می توان گفت که بخشی از آینده محصول تصمیمات، اراده ها و برنامه های ماست. پس به جای همراهی با تغییرات ناگهانی و سریع و تسلیم شدن در برابر شگفتی ها و نوآمدها، باید خود به ایجاد تغییرات پرداخت و خود شگفتی ساز شد.

با توجه به این کارکردهای مختلف و متفاوت، به نظر می رسد آینده پژوهی، اهداف مختلف و دور از دسترسی را در نظر گرفته است که تحقق آنها بعید به نظر می رسد.

خیر چنین نیست. باید توجه کنیم که اندیشیدن درباره آینده و درک و فهم آن، در هر حال برای کارها و اقدامات کنونی انسان، تأثیرگذار و پرفایده است. به طور کلی در برنامه های آینده پژوهی اهداف گوناگونی در نظر گرفته شده، از جمله: زمینه سازی و ایجاد مدل های واقعی یا ذهنی مبتنی بر آینده پژوهی، ساختن اطلاعات و دانش هایی در جهت کمک به روند تصمیم گیری ها، تشکیل یک چشم انداز گروهی برای آینده و دستیابی به وفاق عمومی.

این اهداف و برنامه ها، برای آن است که توانایی انتخاب و گزینش گری جامعه و مردم را افزایش دهد و ابهام ها، تردید ها و دغدغه ها را بکاهد. آینده پژوهی می خواهد کمک کند که مردم بدانند به کجا می خواهند بروند یا به کجا باید بروند یا به سهولت و روشنی، به آینده مطلوب خود برسند.

می رسیم به بحث اصلی خود و آن استفاده و بهره مندی از آینده پژوهی در تحقق الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت است؛ آینده پژوهی چگونه و به چه شکلی می تواند در این زمینه نقش آفرین باشد؟

کارگر: برای شکل گیری کامل پیشرفت اسلامی ـ ایرانی، افراد، افکار و ابزار مختلف باید دست در دست هم دهند و نوعی وفاق علمی ایجاد کنند. کانون محوری این الگوی پیشتازانه «آینده پژوهی دینی» است که چراغ راهنمای آن «جامعه آرمانی ـ قدسی مهدویت» می باشد

تاکنون وقتی صحبت از الگوی پیشرفت یک کشور به میان می آید، بلافاصله نظریه های توسعه مطرح می شد، یعنی برای رسیدن به رفاه و پیشرفت، باید در قالب این نظریه ها برنامه و سیاستگذاری داشت. اما از آنجایی که بسیاری از این نظریات ناسازگاری فراوانی با فرهنگ، سیاست و اقتصاد بسیاری از کشورها داشته اند، ناکارآمدی خود را نشان داده و نیاز به ترسیم الگوی های جدید احساس شده است؛ چنان که رهبر معظم انقلاب نیز همین نکته را فرمودند.

برای شکل گیری کامل پیشرفت اسلامی ـ ایرانی، افراد، افکار و ابزار مختلف باید دست در دست هم دهند و نوعی وفاق علمی ایجاد کنند. کانون محوری این الگوی پیشتازانه، «آینده پژوهی دینی» است که چراغ راهنمای آن «جامعه آرمانی ـ قدسی مهدویت» می باشد.

مسأله اصلی این است که آینده پژوهی چگونه می تواند در ترسیم الگوی پیشرفت اسلامی ـ ایرانی نقش ایفا کند؟

پاسخ این پرسش را با توجه به کارکردهای آینده پژوهی، در چند محور می توان تبیین کرد؛ اول، خلق و گسترش فرصت ها: آینده پژوهی با گشودن افق های جدید و گسترده فراروی مسئولان و اندیشمندان، به خلق فرصت ها یا ترسیم فرصت ها می پردازد و موقعیت های مناسب، مطلوب و بایسته را بازشناسی می کند.

دوم، خلق و تصویر چشم اندازها: آینده پژوهی می تواند چشم اندازهای الگوی پیشرفت را براساس ارزش ها و منابع موجود و سایر امکانات و نیازها، ترسیم کند و در کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت، آینده ای واقع گرایانه، قابل اعتماد و جذاب را نشان دهد. یعنی آنچه که به عنوان محتوا و متن الگوی پیشرفت مورد نظر است، از آبشخور چشم انداز، شکل می گیرد و فربه می شود.

سوم، ایجاد اجماع و هماهنگی بین نیروها: آینده پژوهی می تواند در ترسیم الگوی پیشرفت، ضمن ایجاد هماهنگی بین نیروها پیرامون یک چشم انداز متعالی، وفاق عمومی و نوعی اجماع بر نتایج این الگو و کسب مشروعیت لازم برای پیاده سازی و استفاده از نتایج آن را به وجود آورد.

با توجه به تاکیدات شما بر وضعیت مطلوب و جامعه آرمانی، سوال این است، وضعیت مطلوب در ترسیم این الگو چیست و نسبت آن با وضعیت مطلوب آرمانی چه می باشد؟

ترسیم منظومه الگوی پیشرفت (همانند یک نظام جامع دانش)، نیاز به فعالیت گروهی هم نوا و هم جهت دارد که بتواند اندیشه ها و ایده ها را بخوبی سامان بخشد و نتیجه ای کاربردی ارائه دهد. مهم این است که این الگوپردازی، در بردارنده بحث های غیرعلمی و سلیقه های شخصی و انحرافی و پژوهش های طولانی مدت و فرسایشی نشود و به واقعیات نزدیک شود. از دیدگاه آینده پژوهی دینی ما با دو واقعیت مرتبط به هم روبه رو هستیم؛ واقعیت قطعی. (آینده محتوم و مطلوب آرمانی که با عنوان «مهدویت» تجلی می کند) و واقعیت های فرضی. (آینده های محتمل و ممکن که ناشی از اراده های مختلف می باشد)

آینده پژوهی دینی در صدد است واقعیت های فرضی را، با واقعیت قطعی منطبق سازد و آن را در ترسیم اهداف، برنامه ها و خط مشی ها الگوی خود قرار دهد. الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت آن است که «جامعه مطلوب مهدوی» را همچون ستاره ای درخشان فراروی خود قرار دهد و فاصله کیفی خود را نسبت به آن بسنجد. آنگاه در مراحل زمانی متفاوت گام ها را برای رسیدن به آن مشخص سازد.

باید با اتخاذ رویکردی صحیح نسبت به انتظار موعود و تأسی به امام مهدی(ع)، فرهنگ جامعه خود را اصلاح کنیم و به مسئولیت های خود بیشتر و بهتر عمل نماییم که آینده پژوهی دینی با ورود به این حیطه، می تواند بخوبی از عهده این وظیفه اساسی برآید.

سپس ضمن ترسیم و تصویر وضعیت مطلوب در این زمینه، رویکردها و رهیافت های نظری و عملی خود را نسبت به آموزه مهدویت مشخص کنیم و جایگاه مهم و راهبردی آن را در خط مشی ها و برنامه های پایه ای جمهوری اسلامی ایران تبیین نماییم.


آخرین مقالات آفتاب

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.