سنجاب و درمان بیش فعالی

ارسال برای دوستان

سنجاب و درمان بیش فعالی

سنجاب آخری که خریدم مثل قبلیا بازیگوش نبود. اول خیال کردم مریضه. همه ی سنجاب بودن یه سنجاب به تند و تیز بودنشه. به این که آروم و قرار نداشته باشه .

مثه طوطی که طوطی بودنش به حرف زدنه. مثه قناری که به خوندنشه. به آواز خوندن. البته برای همه ی حیوونا این بودنشون به یه چیز نیست. مثلاً بعضیا، سگ بودن یه سگ رو به پارس کردن میدونن، بعضیا به پاچه گرفتن، بعضیام به وفاداری .هرچند که اون حیوون اگر باهوش باشه ، نه هوشی که بهش آی کیو می گن ،هوش هیجانی داشته باشه، I.Q داشته باشه.تعریف بودنش رو عوض می کنه. مثلاً یه قناری می شناسم که گاهی گداری آواز می خونه، ولی برای صاحبش ،قناری بودنش به لوس کردنشه. این رو صاحبش میگه. صاحبش نمی گه قناریم یه طوری آواز میخونه که همه ی همسایه ها، بعداً که ما رو می بینن از خوندنش تعریف کنن. میگه وقتی از بیرون برمی گردم خونه قناریم خودش رو برای من لوس می کنه. و برای این قناری، قناری بودنش به لوس کردن میشه. این سنجاب آخری هم همین طور شد.

دو سال قبل از این که سنجاب آخری رو بخرم. از دست شیطنت های پسرم که فقط سه سالش بود و تو هیچ مهدکودکی دووم نمی آورد، به توصیه ی یکی از مربی های مهد آخری، بردیمش پیش مشاور. یه روان شناس کودک. روان شناس گفت که پسرتون بیش فعاله. باید یه جوری این انرژی زیاد کنترل بشه ،ولی محدود نباید بشه. پیشنهاد داد که یه سنجاب بخریم براش. دقیقاً تأکید کرد که باید سنجاب باشه و هر حیوون خونگی نمی شه. خانومم قبول نکرد. گفت حیوون تو خونه، نمی شه نگه داشت.

بعدشم گفت که راه های دیگه ای برای کنترل هست.

از وقتی دکتر روان شناس گفت که کنترل به معنای محدود کردن نیست، همسر گرامی هم گوش کرد و عوضش رو سر من درآورد. با این که شوهر سربه راه و حرف گوش کنی بودم، کنترل ها بیشتر شد و محدودتر شدم. باید هم نقش خودم رو بازی می کردم هم نقش آرش پسرم رو.

از وقتی دکتر روان شناس گفت که کنترل به معنای محدود کردن نیست، همسر گرامی هم گوش کرد و عوضش رو سر من درآورد. با این که شوهر سربه راه و حرف گوش کنی بودم، کنترل ها بیشتر شد و محدودتر شدم. باید هم نقش خودم رو بازی می کردم هم نقش آرش پسرم رو. همسرم برای کنترل آرش اون رو تو کلاس های زیادی ثبت نام کرد. کلاس ژیمناستیک، نقاشی، موسیقی و شنا. جلسه ی دوم ژیمناستیک و جلسه ی اول شنا عذرش رو خواستن. همه شون می گفتن نمی تونن مسئولیتش رو قبول کنن و وقتی ما می گفتیم خیالتون راحت اتفاقی براش نمی افته، جواب میدادن مسئولیت بچه های دیگرو که نمی تونین بپذیرین ، پس معذوریم. کلاس نقاشی بیشتر طول کشید. چون زمینه ی کارهای خطرناکش کمتر بود. اما بالاخره تیزی مداد هم جلسه ی چهارم یا پنجم کار خودش رو کرد و از کلاس نقاشی هم خبر رسید که جلسه ی آخر آرشه. کلاس موسیقی رو هم انتقال دادیم به خونه. چون اگه پیانوی معلم موسیقی خراب می شد، بضاعت تعمیر یا تعویض رو نداشتیم. ترجیح دادیم یه اُرف ارزون قیمت بخریم و معلم موسیقی باحوصله ای هم بگیریم. ولی با هفته ای دو جلسه ی نیم ساعته نمی شد بیش فعالی رو درمان کرد. همسرم متقاعد شد که سنجاب رو بخریم. سنجابی که در بیش فعالی، روی آرش رو کم کرده بود. هر سنجابی که گم می شد هر بار یه علتی که فقط آرش میدونست و ما نمی دونستیم به یه روز نکشیده یکی دیگه می خریدیم.

حالا دو تا بیش فعال تو خونه داشتیم که یکی برای کنترل اون یکی استفاده می شد. تا سنجاب آخر که آروم بود و فکر کردیم مریضه، ولی معلوم شد مریض نیست. آرش هم مثل سنجاب آخری شده .آروم شده. حالا هم کلاس نقاشی میره، هم ژیمناستیک، هم شنا. به جای اُرف هم یه پیانو براش خریدم. فقط دعا می کنم سنجاب آروم آخری دیگه گم نشه.
تبیان

گردآوری : پایگاه اینترنتی ممتازنیوز

تاریخ نشر سه شنبه ۳ مرداد   مشاهده : ۱۶   | بازدید از صفحه اول


ممتازنیوز – جالب و دیدنی

تا این لحظه ۱نظر ثبت شده
  1. poria:

    سنجاب ما یک روزه که حالت سرما خوردگی را دارد چشمان او قی کرده و باز نمیشود وبیشتر روز در خواب میباشد ونسبت به سنجاب دیگر تحرک کم تری دارد راکار برای درمانش چیست؟او بچه سنجاب است

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.