اشاره: در دهه ۸۰، تلویزیون به مناسبت ماه رمضان سریالهای متنوعی را تولید و پخش کرد که برخی از این آثار در ذهن مردم خاطرات خوبی برجای گذاشته است. در پروندهای که پیشروی شماست، برخی از این آثار به یادماندنی مرور شده است.
چندی پیش مهدی فرجی، مدیر شبکه یک سیما در گفتوگو با «جامجم» از ایام ماه رمضان و نوروز به عنوان دوران برگزاری یک مسابقه المپیک گونه در شبکههای سیما یاد کرد.
«المپیک» هم رقابت بین برنامهسازان برای کسب موفقیت را در ذهن تداعی میکند و هم بیانگر توجه مخاطبان میلیونی به یک حادثه و اتفاق است. بدون شک در هیچ دورهای به اندازه ماه رمضان، تلویزیون و برنامههایش در کانون توجه بینندگان قرار نمیگیرد. از این نظر فقط میتوان تعطیلات نوروز را در موقعیتی مشابه با رمضان قرار داد. ولی با توجه به این که نوروز فصل مسافرت و دید و بازدیدهای اول سال است، تعداد مخاطبان برنامههایش به پای آثار ماه رمضان نمیرسد.
سریالهای رمضانی را میتوان در دو مقطع زمانی مورد بررسی قرار داد. سال ۸۳ سریال کمکم کن نقطه عطفی را در کارهای رمضانی به وجود آورد. از سال ۸۳ به بعد بازار سریالهای ماورایی داغ شد، ولی تا پیش از آن خبری از کارهای اینچنینی نبود.
وقتی بحث سریالهای رمضانی پیش میآید، نام سریال گمگشته به عنوان نخستین ایستگاه این مسیر در اذهان زنده میشود. گمگشته همان سریالی است که رامبد جوان کارگردانیاش را به عهده داشت و آتیلا پسیانی در آن در دو نقش جلوی دوربین رفت.
«نیمه پنهان ماه» ساخته مجید جعفری نیز سریالی بود که هفت سال قبل از گمگشته در ماه رمضان روانه آنتن شد، ولی چون ساخت سریالهای مناسبتی در بعد از آن به دست فراموشی سپرده شد، این سریال را نمیتوان نقطه آغاز موج کارهای رمضانی به حساب آورد.
محمود عزیزی، فریده سپاه منصور، ثریا قاسمی، اکرم محمدی و زندهیادان مهین شهابی، حسین کسبیان و جلال مقامی از جمله بازیگران این سریال بودند.
در سال ۸۰ ، سریال یادداشتهای کودکیبه کارگردانی پریسا بختآور همزمان با گمگشته روانه آنتن شد.
سال بعد، سریالهای نسیم رویا، نوعروس، همراز و پشت کنکوریها به آنتن پخش رسید که در این میان پشت کنکوریها به خاطر موقعیتهای طنز و بامزهاش بیشتر مورد توجه قرار گرفت. سال ۸۲ نیز مجموعههای یکی مثل من، رویای ناتمام، فقط به خاطر تو و رانتخوار کوچک روی آنتن رفت.
کمکم کن؛ نقطه شروع سریالهای ماورایی رمضان
وقتی پسر قاسم جعفری تصادف کرد و به کما رفت، پدر به این فکر افتاد که اگر پسرش از کما بیرون بیاید چه اتفاقی ممکن است برایش بیفتد. همانطور که سقوط سیب روی زمین باعث کشف قانون کشش و جاذبه زمین توسط نیوتن شد، این اتفاق هم منجر به پیدایش گونهای جدید به نام سریال سازی ماورائی شد. سال ۸۳ بود که قاسم جعفری سریال ماورایی کمکم کن را روانه آنتن کرد و با این کار زمینهساز تولید دیگر سریالهای ماورایی در سالهای بعد شد.این سریال قصه چند نفر را به تصویر میکشید که بر اثر حوادثی به کما میرفتند، اما دو نفر از آنها به هوش میآمدند تا کارهای اشتباه بقیه را جبران کنند.
جعفری که در سریالهای پیشینش فضاهای اکشن (خط قرمز و تب سرد) و عاشقانه (مسافری از هند) را تجربه کرده بود، در سریال کمکم کن به سراغ یک فضای عرفانی رفت و پای عالم برزخ را به دنیای سریالهای ماه رمضان باز کرد.
این الگو سالها بعد در سریال پنج کیلومتر تا بهشت تکرار شد. در این سریال هم شخصیت اصلی به کما رفت و به شکل روح به زمین خاکی برگشت. او همچون انسانهای عادی حرف میزد و حرکت میکرد؛ اما محدودیتهای فیزیکی و مادی انسانها را نداشت. پنج کیلومتر تا بهشت در کنار داستان ماوراییاش رگههایی از ماجراهای عاشقانه را هم در خود داشت.
جوانی به نام امیرحسین، کارمند شرکت واردات داروی همایون است. او مدتی است به آیدا، دختر همایون علاقهمند شده و… بین سالهای ۸۳ تا ۹۰ که این دو سریال پخش شد، موج وسیعی از سریالهای ماورایی در تلویزیون به راه افتاد. روز حسرت، پنجمین خورشید، ملکوت، صاحبدلان، اغما، آخرین گناه، سیامین روز و سقوط یک فرشته تعدادی از آثار ماورایی این سالها هستند. سهم سیروس مقدم از سریالهای ماورایی ماه رمضان دو اثر روز حسرت و اغماست. او در روز حسرت، شخصیت زن داستان یعنی نرجس (با بازی افسانه بایگان) را در مواجهه با عالم غیرواقع قرار داد.
در سریال اغما گره اصلی وقتی شکل گرفت که دکتر طه پژوهان فوق تخصص جراحی مغز و اعصاب (با بازی امین تارخ) میخواست همسرش را تحت عمل جراحی قرار دهد. این پزشک با روحی از عالم غیب در ارتباط بود که به او در انجام عمل جراحی کمک میکرد. این بخش از ماجرا حاشیههای زیادی را در پی داشت تا آنجا که عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس گفت: ما در جامعه پزشکی و بخصوص در عملهای جراحی با حالتهای غیبگویی سر و کار نداریم.
وی افزود: اگر قرار باشد همه منتظر باشند تا روحی از غیب نازل شود تا بیمار آنها را نجات دهد و تکیه بر دانش و علوم پزشکی کمرنگ شود این مسأله به زیان جامعه تمام خواهد شد به همین علت باید نمایش این فیلم متوقف شود.
در سریال آخرین گناه ساخته حسین سهیلیزاده خبری از روح، شیطان و جن نبود؛ ولی چشمی که میتوانست خیلی چیزهای نادیدنی را ببیند، به کارگردان اجازه داد تصویری از عالم غیرمادی را به مخاطبش نشان بدهد.
ویژگی منحصربهفرد این سریال که در سال ۸۵ پخش شد، بهرهگیری کارگردان از جلوههای ویژه متفاوت بود. اگر یادتان باشد یکی از صحنههای معروف سریال وقتی بود که قهرمان معنای باطنی گناه اطرافیانش را با چشم پیوند زده میدید. مثلا وقتی دو نفر غیبت میکردند او میدید که گوینده دارد گوشت برادر مردهاش را میخورد.
سریال ملکوت در کنار پنج کیلومتر تا بهشت و کمکم کن، سومین سریالی بود که الگوی فرد به کما رفته را اجرا میکرد، در این سریال حاج فتاح (با بازی محمدرضا شریفینیا) دچار حادثه تصادف شده، اما هنوز نمرده و در میان مرگ و زندگی دست و پا میزند.
سریالهایی که با این الگو ساخته شدند سعی در القای این پیام داشتند که انسانها همراه با اعمال دنیویشان عازم دنیای پس از مرگ میشوند و همان چیزی را درو میکنند که در دنیای فانی کاشتهاند. مطابق این الگو ارواح سرگردان که هنوز از دنیا به طور کامل جدا نشده بودند خودشان را به آب و آتش میزدند که گذشته تاریکشان را جبران کنند.
در کنار کارهایی که بیشتر توجهشان به روح و فرشته بود، سریال او یک فرشته بود به کارگردانی علیرضا افخمی پای شیطان را به سریالهای ماه رمضان باز کرد.
این سریال دو شیطان داشت که نقش شیطان مرد را مرتضی ضرابی بازی میکرد و بهاره افشاری نیز بازی در نقش شیطان زن را عهدهدار شده بود. حسن جوهرچی نیز نقش فردی را بازی میکرد که گرفتار وسوسه شیطان شده است. او تا پای جدایی از همسرش پیش رفت و زمانی که شیطان قصد کشتن پسرش را داشت به ماهیت پلید او پی برد.
موج خنده و شادی به سریالهای رمضان رسید
در کنار کارهای ماورایی، سریالهای کمدی نیز حضور پررنگی در جدول پخش کارهای رمضان داشتهاند.
در بین آثار کمدی ساخته شده در ماه رمضان کارهای رضا عطاران به لحاظ جذب مخاطب یک سر و گردن بالاتر از دیگر آثار این حوزه قرار میگیرد. رضا عطاران درسه سال ۸۳، ۸۴ و ۸۷ سه سریال خانه به دوش، متهم گریخت و بزنگاه را برای شبهای ماه رمضان کارگردانی کرد و نامش را در ردیف پرکارترین کارگردانهای ماه رمضان به ثبت رساند.
اگر بزنگاه را به خاطر مسائل حاشیهایاش کنار بگذاریم، میتوانیم بگوییم متهم گریخت جذابترین و خوشساختترین سریال تلویزیونی رضا عطاران بود. سریالی که سیروس گرجستانی را با آن چهره جدیاش در محور کاری کمدی و بامزه قرار داد و تواناییهای این بازیگر را در گونه طنز به مردم شناساند.
مریم امیرجلالی و علی صادقی نیز همان تیپ آشنای سریال خانه به دوش را تکرار کردند و از مخاطب جواب مثبت گرفتند. امیرجلالی زن غرغرو و پرسر و صدایی بود که برای بچههایش دلسوزی میکرد. او در شرایط بحرانی خانواده آقاهاشم (سیروس گرجستانی) با سختگیریهایش لحظات بامزهای را خلق میکرد. علی صادقی نیز یک پسر شر و بیخیال و فرصتطلب بود که همه از دست شیطنتهایش کلافه شده بودند.
این دو بازیگر تا مدتها بعد نتوانستند از این قالب کلیشهایشان بیرون بیایند و این تیپ آشنا را در سریالها و حتی فیلمهای بعدی بارها و بارها تکرار کردند.
در متهم گریخت ماجرای مهاجرت هاشم آقا به شهر پرزرق و برق تهران به کارگردان فرصت داد تا یکسری مسائل اجتماعی را طرح کند. عطاران سادگی و صداقت شهرستانیها را به عنوان یک ویژگی ممتاز شخصیتی بازتاب داد و در کنارش منفعتطلبی برخی از ساکنان تهران را زیر سوال برد. رویارویی خانواده آقا هاشم با فضای جدیدی که قوانین مخصوص به خودش را داشت خرده داستانهای جذابی را رقم زد.
در کنار این قصه اصلی، ماجرای عاشقانه دو پیرمرد (زندهیاد محمود بهرامی) و پیرزن (شهربانو موسوی) و غیرتی شدنهای مداوم آقا هاشم بار کمیک سریال را افزایش داد. سعید آقاخانی، رضا عطاران و احمد پورمخبر از دیگر بازیگران این سریال بودند.
عطاران در بزنگاه این سوال را مطرح کرد که چرا برخی با فرد معتاد به عنوان یک «مجرم» برخورد میکنند. در سریال خانه به دوش هم به سراغ مشکلات اجتماعی و اقتصادی طبقات فرودست جامعه رفت و نشان داد آنهایی که رویای یکشبه پولدار شدن را در سر میپرورانند براحتی به آرزویشان نمیرسند. آقا ماشاءالله (حمید لولایی) تصور میکرد با رفتن به مالزی همه مسائل اقتصادیاش حل میشود، اما او درگیر مسائلی شد و نتوانست به هدفش برسد.
نون و ریحون به کارگردانی فرزاد مؤتمن و زیرزمین ساخته علیرضا افخمی نیز جزو کارهایی بودند که قصد داشتند با ایجاد فضایی طنز لحظات شادی را در شبهای رمضان رقم بزنند، اما هیچ کدامشان نتوانستند به اندازه سریالهای رمضانی عطاران ماندگار شوند.
علاوه بر سریالهای دو حوزه کمدی و ماورایی باید به آثار اجتماعی که در ماه رمضان روانه آنتن شدند هم اشاره داشت. در سال ۸۵ میوه ممنوعه حسن فتحی بود که با روایت یک داستان امروزی از قصه قدیمی شیخ صنعان به اقبال فراوانی دست یافت. سریال جراحت ساخته محمدمهدی عسگرپور نیز خودش را به عنوان یک کار اجتماعی ملموس و باورپذیر به مخاطبان شناساند.
سیمرغ | تازه های فرهنگ و هنر