شرح یک بیت عاشورایی از حافظ

۲۵ آبان iبه نقل از منبع ذکر شده، در پورتال خبری ممتاز نیوز منتشر گردیده است

شرح توأم با ذوق یکی از بیتهای حافظ که iبه نظر نگارنده این سطور iبه واقعه عاشورا ربط دارد.

به گزارش تفسیری مجله شبانه ممتاز نیوز، زین العابدین آذر ارجمند در تازهترین یادداشت از وبلاگ شین مثل شعور آورده است:

شرح توأم با ذوق یکی از بیتهای حافظ که iبه نظر نگارنده این سطور ( این حقیر ) iبه واقعه عاشورا ربط دارد : ( تقدیم iبه ساحت نوران آن غریب تشنه که سیه پوش عزایش شده ایم ) :

رندان تشنه لب را آبی نمی‏دهد کس    گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت(۱)

برای فهم دقیق این بیت و ربط دادن آن با حادثه کربلا ، اول باید دید حافظ در باره « رند » چه نظری دارد : حافظ « رند » را آگاه از « راز داخل » (۲) می‎داند (راز داخل پرده ز رندان مست پرس ۰۰۰ ) و باور دارد که اگر چه در « مجلس رندان » همه خبرها هست امّا رازداری iبه خاطر مصلحت اندیشی (۳) سبب می‎شود که آنان خاموشی اختیار کنند : (مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز / ورنه در مجلس رندان خبری نیست که نیست(۳)) از ریا و نفاق دورند (۴) توانایی حفظ این کسوت را دارند (۵) عاشقی iبه معنای حقیقی آن ، که با رفاه زدگی و عافیت طلبی مقابل و مخالف است ، شیوه رندان است (۶) و این شیوه موقوف هدایت است نه اینکه خودرو بتوان iبه آن رسید (۷) حافظ معتقد است که : حالات رندان با حکم خدایی و علم غیب ، ربط دارد و این موهبت را از ازل iبه رندان عطا کرده‎اند (۸) که این قوم ، حرص را iبه زندان کرده‎اند (۹) برای در امان ماندن از خطا باید از آنان مدد خواست (۱۰) تقدیر الهی با خواست آنان تغییر می‎کند (۱۱) بی‎نیازی مخصوصاً بی‏نیازی از زهد ریایی ، از صفات آنان است (۱۲) رندان مصداق « انسان کامل » می باشند و کرم نمودن در حد کاملش را باید از آنان چشمداشت (۱۳) .

رندان ، پارسا و با صفای دل و مستجاب الدّعوه (۱۴) می باشند . « عشق و رندی » از فضایل است (۱۵) و رندان « جهان سوز » و « پخته » ‎ و « اهل درد » می باشند(۱۶) و خود بین و خود‎‎رأی نیستند (۱۷) رندی ، گنجی است که راه وصولش بر هر کس آشکار نیست (۱۸)

و امّا « رند » در اصطلاح عرفا ، کسی است که جمیع کثرات و تعیّنات وجوبی ظاهری و امکانی ، و صفات و اعیان را از خود دور کرده و سرافراز عالم و آدم است که هیچ مخلوقی iبه مرتبت رفیع او نمی‏رسد (۱۹)

با توصیفاتی که از رند و رندی آمد ، آیا نمی‏توان ادعا کرد که امام حسین ( علیه السلام ) آن عارف و سالک حقیقی ، با از خود گذشتگیی که از خود نشان داد ، نه رند بلکه سر حلقه رندان جهان است ؟

در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک     جهدی کن و سر حلقه رندان جهان باش (۲۰)

در اینکه امام حسین ( علیه السلام ) امام وقتِ عصر خویش و ولی الله الاعظم بودند هم که شکی نیست و تشنه کامی ایشان و اصحاب و همراهانشان نیز در عاشورا جای بحث و اثبات ندارد ؛ بنابر همه آنچه گفته شد ، معنای بیت « رندان تشنه لب را آبی نمی‏دهد کس » کاملاً معلوم می‎شود : معنای این بیت حدیث دیو صفتی قومیست که از آب هم ـ آن هم بر کسی که مهریه مادرش آب است ـ مضایقه کردند و حرمت ولایتش را شکستند

در زلف چـون کمندش ای دل مپیچ کانجا   سرها بریده بینی بی جـرم و بی جنایت(۲۱)

منظور حافظ از اینکه از « دل » می‎خواهد که در زلف چـون کمندش نپیچد ؛ این نیست که از این « زلف » باید دست برداشت و سراغ آن نرفت ؛ چرا که حافظ در بیتی دیگر می‎گوید :

خلاص حافظ از آن زلف تاب دار مباد     که بستگان کمند تو رستگارانند (۲۲)

و یا :

بیا که با سر زلفت قرار خواهم کرد   که گر سرم برود برندارم از قدمت (۲۳)

شاید منظورش از « مپیچ » این باشد که « دنبال سبب نگرد » ؛ بدون سبب این سرها را از بدن جدا کرده‎اند و یا اینکه سببی که دارند نا درست و iبه ناحق بوده است . هرچه هست این بیت مظلومیت شهدای کربلا را که بدون جرم و جنایت بریده شده‎اند را بیان می‎کند .

مرا از تست هر دم تازه عشقی     تو را هر ساعتی حسنی دگر باد(۲۴)

قبلاً گفته شد که ریشه « حسین » « ح ، س ، ن » است . کسانی که عاشق ابا عبد الله ( علیه السلام ) می باشند ، مانند همه عشقهای معنوی ، عشقشان در تزاید است و هر لحظه شکلی نو و تازه پیدا می‎کند . در ابیاتی دیگر از حافظ که در آنها ، باز حرف از حُسن است و دعا برای بسیارتر شدن آن می‎خوانیم :

حسنِ تو همیشه در فزون باد   رویت همه ساله لاله گون باد

اندر سر ما خیال عشقت     هر روز که باد در فزون باد(۲۵)

ترکیب «‌ هر ساله » ، می‎تواند اشاره‎ای iبه برپایی عزای امام حسین ( علیه السلام ) در هر سال باشد ؛ « لاله » که سمبلی برای شهادت است ، می‎تواند بیانگر این باشد که هرچه می‎گذرد مظلومیت امام حسین ( علیه السلام ) و یاران فداکارش هرچه بیشترنمایان می‎شود .

واژه « حُسن » مفهوم وسیعی دارد . « حسن » iبه معنی هرگونه نیکی و بسیارزیبایی و خوبی است ، مفهومی وسیع که همه مواهب مادّی و معنوی ( توفیق عمل صالح و آمرزش و iبهشت و هرگونه سعادت ) را شامل می‎شود (۲۶) بدون تردید « حسن » iبه معنای حقیقی آن را باید در معصومین ( علیهم السلام ) که iبه عنوان انسان کامل می باشند ، جست و چقدر قابل توجه است که اسم دو سبط پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) ( حسن و حسین ) از ریشه « حُسن » گرفته شده است . در ابیات دیگری از حافظ می‏توان ما بین « حسن » و این خاندان ، رابطه‏هایی پیدا کرد از جمله :

ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما     آب روی خوبی از چاه زنخدان شما(۲۷)

در این بیت ، که تأکیدی بر این است که اصلاً « خوبی » آبرویش را از خاندان عصمت و طهارت دارد ؛ وجود « ماه » که « ماه بنی هاشم » را iبه ذهن متبادر می‎کند و « آب » در « آبرو » می‏تواند اشاره‎های ظریفی iبه عاشورا ، باشد .

و یا در بیت :

ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم     آخر سؤال کن که گدا را چه حاجت است(۲۸)

که در کنار اثبات کمال « حسن » ؛ بر دادن حاجت از طرف پادشاه حسن ، تأکید شده است .

در این بیت نیز حرف از کمال « حسن » است :

هر سرو قد که بر مه و خور حسن می‎فروخت    چون تو در آمدی پی کاری دگر گرفت(۲۹)

حافظ در غزلی بسیار بسیارزیبا با ردیف « حسن » هرچه در باور داشته را رو نموده است که اگر iبه بحثهایی که پیشاً آمد توجه شود و حافظ را رهرو صادق در راه خاندان عصمت و طهارت بدانیم ؛ همانگونه که خود بیان داشته (۳۰) ـ همه آن می‎تواند در مدح معصومین ( علیه السلام ) باشد :

ای روی ماه منظر تو نو iبهار حُسن       خال و خط تو مرکز حسن و مدار حُسن

در چشم پر خمار تو پنهان فسون سحر       در زلف بی‏قرار تو پیدا قرار حُسن

ماهی نتافت همچو تو در برج مینویی       قدی نخاست چون قدت از جویبار حُسن

خرم شد از ملاحت تو عهد دلبری       فرخ شد از لطافت تو روزگار حُسن

از دام زلف و دانه خال تو در جهان       یک مرغ دل نماند نگشته شکار حُسن

دائم iبه لطف دایه طبع از میان جان       می‏پرورد iبه ناز تو را در کنار حُسن

گرد لبت بنفشه از آن تازه و تر است       کاب حیات می‎خورد از جویبار حُسن

حافظ طمع برید که بیند نظیر تو       دیّار نیست جز رخت اندر دیار حُسن (۳۱)

قبلاً در باره اینکه فکر و اندیشه امام حسین ( علیه السلام ) برای همیشه زنده خواهد ماند مطالبی آمد امّا خوب است که این ابیات نیز که در آنها « حُسن » نیز iبه کار رفته است ، را هم جهت تکمیل ، آنچه گذشت مرور کنیم :

غبار خط بپوشانید خورشید رخش یا رب     بقای جاودانش ده که حُسن جاودان دارد(۳۲)

در اوج ناز و نعمتی ای پادشاه حُسن    یارب مباد تا iبه قیامت زوال تو(۳۳)

برای کلمه « حسن » iبه ابیات دیگری هم در غزلیات حافظ بر می‎خوریم (۳۴) که ربط دادن آنها ، iبه امام حسین ( علیه السلام ) با خوانندگان عزیز !

 هر جا که دلیست ، در غم تو   بی صبر و قرار و بی سکون باد (۳۵)

 در باره این بیت می‎توان گفت که گاهی سخنی iبه صورت انشائی است امّا معنایی دعایی ( و یا امری ) می‎دهد و گاهی برعکس است ؛ این ، حتی در زبانهای دیگر ( iبه طور مثالً عربی ) نیز دیده می‎شود (۳۶) « باد » در این بیت ، که معنی دعایی « باشد » می‎دهد ، می‎تواند iبه معنای « است » باشد . بنابراین ، معنای بیت اینگونه می‎شود : همه دلها در غم شهادت تو بی‎صبر و … است . این را باید iبه امام حسین ( علیه السلام ) گفت که « عالم » همه دیوانه اوست :

مژگان تو تا تیغ جهانگیر بر آورد     بس کشته دل زنده که بر یکدگر افتاد (۳۷)

 از این بیت می‎توان این معنا را استنباط کرد که : پس از واقعه کربلا ، هر جا بر علیه استبداد قیامی صورت گرفته است از حرکت امام حسین ( علیه السلام ) الگو برداری شده است . در بسیاری از قیامها ( از جمله انقلاب اسلامی ایران که با نام حسین ( علیه السلام ) آغاز شده و شعارش این بوده که : « نهضت ما حسینیه ، رهبر ما خمینیه » ) مستقیماً نام و یاد امام حسین ( علیه السلام ) مطرح بوده است و چه بزرگانی که در این را iبه شهادت نرسیده‎اند . از « کشته زنده دل » iبه واژه شهید می‎رسیم ؛ همو که بر جریده عالم ، دوام او ( مانند سرورش امام حسین ( علیه السلام ) ثبت است ) (۳۸)

 پانوشتها :

۱- غزل ۹۴ ، بیت۳

۲- راز داخل پرده ز رندان مست پرس … ( غزل ۷ بیت ۲ مصرع اول )

۳- مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز / ورنه در مجلس رندان خبری نیست که نیست ( غزل ۷۳ ، بیت ۸ )

۴- ما نه رندان ریائیم و حریفان نفاق/ آن که او عالم سرّ است بدینحال گواست ( غزل ۲۰ ، بیت ۵ )

     نفاق و زرق نبخشد صفای دل حافظ / طریق رندی و عشق اختیار خواهم کرد ( غزل ۱۳۵ ، بیت ۷ )

۵- وقته افسر رندی نداد جز iبه کسی/ که سرفرازی عالم در این کُله دانست ( غزل ۴۷ ، بیت ۹ )

۶- ناز پرورد تنعم نبرد راه iبه دوست/ عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد ( غزل ۱۵۹ ، بیت ۵ )

     عافیت چشم مدار از من میخانه نشین / که دم از خدمت رندان زده‎ام تا هستم ( غزل ۳۱۴ ، بیت ۴ )

۷- زاهد ار راه iبه رندی نبرد معذور است / عشق کاریست که موقوف هدایت باشد ( غزل ۱۵۸ ، بیت ۷ )

به فرموده امام خمینی ( ره ) : « خودرو نمی‎توان مهذّب شد » ( کتاب ولایت فقیه )

۸- بد رندان مگو ای شیخ و اخطار/ که با حکم خدایی کینه داری ( غزل ۴۴۷ ، بیت ۳ )

     مرا iبه رندی و عشق آن فضول عیب کند / که اعتراض iبه اسرار علم غیب کند ( غزل ۱۸۸ ، بیت اول )

     مرا روز ازل کاری بجز رندی نفرمودند /هر آن قسمت که آنجا رفت از آن افزون نخواهد شد ( غزل ۱۶۵ ، بیت ۳ )

۹- سالها پیروی مذهب رندان کردم / تا iبه فتوای خرد ، حرص iبه زندان کردم ( غزل ۳۱۹ ، بیت اول )

۱۰- مدد از خاطر رندان طلب ای دل ورنه / کار صعب است مبادا که خطایی بکنیم ( غزل ۳۷۷ ، بیت ۵ )

۱۱- بر در میکده رندان قلندر باشند/ که ستانند و دهند افسر شاهنشاهی ( غزل ۴۸۸ ، بیت ۳ )

۱۲- ساقی iبه بی‎نیازی رندان که می بده/ تا بشنوی ز صوت مغنّی هو الغنی ( غزل ۴۷۹ ، بیت ۶ )

      حافظ مکن ملامت رندان که از ازل / ما را خدا ز زهد و ریا بی‎نیاز کرد ( غزل ۱۳۳ ، بیت ۹ )

۱۳- رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است / حَیَوانی که ننوشد می و انسان نشود ( غزل ۲۲۷ ، بیت ۸ )

۱۴- مرید طاعت بیگانگان مشو حافظ       ولی معاصر رندان پارسا می‎باش ( غزل ۲۷۴ ، بیت ۷ )

    iبه صفای دل رندان صبوحی زدگان      بس در بسته iبه مفتاح دعا بگشایند ( غزل ۲۰۲ ، بیت ۳ )

۱۵- تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول       آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل ( غزل ۳۰۷ ، بیت ۸ )

۱۶- اهل کام و ناز را در کوی رندان راه نیست       رهروی باید جهان سوزی ، نه خامی بی‎غمی ( غزل ۴۷۰ ، بیت ۶ )

۱۷- فکر خود و رأی خود در عالم رندی نیست       کفر است در این مذهب خود بینی و خود رأیی ( غزل ۴۹۳ ، بیت ۱۲ )

۱۸- فرصت شمر طریقه رندی که این نشان       چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست ( غزل ۷۲ ، بیت ۶ )

۱۹- مؤسسه نشر آثار امام خمینی (ره) ـ فرهنگ دیوان امام خمینی (ره) ، صفحه ۱۶۶ ، رند و رندی   

۲۰- غزل ۲۷۲ ، بیت ۳ )                                         

۲۱- غزل ۹۴ ، بیت۴

۲۲- غزل ۱۹۵ ، بیت ۹

۲۳- غزل ۹۳ ، بیت ۵

۲۴- غزل ۱۰۴ ، بیت ۷

۲۵- غزل ۱۰۷ ، ابیات اول و دوم

۲۶- جعفر شطیعتمداری ـ شرح و تفسیر لغات قرآن براساس تفسیر نمونه ، جلد اول ، صفحه ۵۱۴

۲۷- غزل ۱۳ ، بیت اول

۲۸- غزل ۳۳ ، بیت ۳                          

۲۹- غزل ۸۶ ، بیت ۶

۳۰- حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان iبه صدق       بدرقه رهت شود همت شحنه نجف (غزل ۲۹۶ ، بیت ۹ )

۳۱- غزل ۳۹۴

۳۲- غزل ۱۲۰ ، بیت ۲

۳۳- غزل ۴۰۸ ، بیت ۳

۳۴- از جمله می‎توان این ابیات را مرور کرد :

در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد        مجال طعنه بد خواه و بد پسند مباد (غزل ۱۰۶ ، بیت ۵)

به حُسن و خُلق و وفا کس iبه یار ما نرسد       تو را در این سخن انکار کارما نرسد (غزل ۱۵۶ ، بیت اول)

اگرچه حسن فروشان iبه جلوه آمده‎اند       کسی iبه حسن و ملاحت iبه یار ما نرسد (غزل ۱۵۶ ، بیت ۲)

دلفریبان نباتی همه زیور بستند       دیبر ماست که با حسن خدا داد آمد (غزل ۱۷۳ ، بیت ۶)

چون آبروی لاله و گل فیض حسن توست      ای ابر لطف بر من خاکی ببار هم (غزل ۳۶۲ ، بیت ۹)

این که می‎گویند آن خوشتر ز حسن       یار ما این دارد و آن نیز هم (غزل ۳۶۳ بیت ۲)

ز وصف حسن تو حافظ چگونه نطق زند       که همچو صنع خدایی ورای ادراکی (غزل ۴۶۱ ، بیت ۹)

ملک در سجده آدم زمین بوس تو نیت کرد     که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی (غزل ۴۷۴ ، بیت ۵)

۳۵- غزل ۱۰۷ ، بیت ۶

۳۶- کتاب تفسیر نماز ( سند آورده شود )

۳۷- غزل ۱۱۰ ، بیت ۵

۳۸- حافظ می‎فرماید : هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد iبه عشق       ثبت است بر جریده عالم دوام ما ( غزل ۱۱ ، بیت ۳ )


باشگاه خبرنگاران
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.