شعر طنز/ قیمت گاز اگر گشته گران باکی نیست؛ در عوض رو و بگیر یک سبد کالائی

خبرآمد خبر خوش و بس والائی
هم وطن گشته نصیبت سبد کالائی

این همه لطف رسید از دهک بالائی
تا خوری یک شب و یک عمر کنی لالائی

قیمت گاز اگر گشته گران باکی نیست
در عوض رو و بگیر یک سبد کالائی

کنتور برق اگر چند برابر شده است
در عوض کم شده برق دهک بالائی

قبض آبت به گمانم که کمی بالا رفت
در عوض مالک یک سبد پر کالائی

آه از این غلغله و همهمه کالائی
غافلند از صف و سرما دهک بالائی

موجری کیسه به دست رفت به سوی منزل
آه برخاست ز مستاجر بی ماوائی

گفت تدبیر مرا لایق تقدیر نکرد
آه از این گستره عدل از این دانائی

واندر این شور و شر و ولوله کالائی
کاش می داد به ما هم سبد کالائی

بوی هندوی برنج ، دین و دل دانائی
عده ای طعنه زنند از سر بی تقوائی

مرغک یخ زده از تخم نهد خرده مگیر
غافلی از هنر و تجربه مامائی

در صف این سبد یخ زده کالائی
گفت رنجور تنی خسته دلی شیدائی

مردم ار در صف کالا جسد منجمدم
جای تابوت نهید در سبد کالائی

رفقا غسل من ار روغن مایع بدهید
تا که موران کنند هلهله و غوغائی

جای کافور بمالید پنیر بر بدنم
تا نماند به دلم حسرت بی کالائی

کفنم را همه از پوست مرغ کنید
تا نگویند که مرد از شدت سرمائی

دوستان در پی تابوت من ار می آیند
جای تکبیر بخوانید همه لالائی

تا نگویند که این از دهک پایین است
گوشه قبر نهید یک سبد کالائی

مرغک منجمد ار پر کشد از گوشه قبر
خلق گویند عجب معجزه والائی

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.