صلح به مثابه خیر مشروط

جام جم آنلاین: در پاسخ به این سوال که «جنگ» بهتر است یا «صلح»، احتمالا بسیار مشکل می‌توان کسی را یافت که جنگ را بر صلح ترجیح دهد اما وقتی بناست به صلح، ارزش و اعتبار مطلق، در همه شرایط داده شود، افرادی اعتراض خواهند کرد به این دلیل که در برخی موقعیت‌ها چاره‌ای جز جنگیدن نیست.

اما این که این موقعیت‌های خاص، چگونه موقعیت‌هایی است، خود بحثی پیچیده است. تفاوت بین صلح‌طلبان حداکثری و حداقلی در پذیرش یا عدم پذیرش همین شرایط خاص است. آنچه اکنون می‌خوانید در باب همین موضوع است.

تفاوت میان صلح‌طلبی حداکثری (یا گسترده) و صلح‌طلبی حداقلی (یا محدود) به میزان تعهد نسبت به عدم خشونت‌ورزی بستگی دارد.

این تفاوت را باید با توجه به این پرسش‌ها تبیین نمود که چه نوع خشونت‌هایی مردودند یا این‌که چه کسانی از عدم‌خشونت‌ورزی سود می‌برند. صلح‌طلبان، مخالف جنگ‌افروزی و خشونت‌ورزی‌اند.

اما سوال این است که تعریف جنگ‌افروزی و خشونت‌ورزی‌ چیست. البته صلح‌طلبی حداکثری و صلح‌طلبی حداقلی دو انتهای یک طیف را تشکیل می‌دهند و صلح‌طلبی حداکثری مخالف همه نوع جنگ‌افروزی و خشونت‌ورزی‌ است. نسخه‌های حداقلی صلح‌طلبی نیز به انشعاب‌های گوناگونی تقسیم می‌شوند.

صلح‌طلبی حداکثری با صلح‌طلبی مطلق و عام ارتباط دارد و صلح‌طلبی حداقلی نیز دارای مشترکاتی با نسخه‌های مشروط و خاص صلح‌طلبی است.

کنش‌های بیشماری وجود دارد که همگی‌شان را می‌توان ذیل سرفصل «جنگ» دسته‌بندی کرد: تروریسم، شورش، مداخلات انسانی، تنازعات همه‌جانبه درون ‌کشوری و جنگ‌های جهانی که احتمال به کارگیری تسلیحات هسته‌ای در آنها دور از ذهن نیست.

بیشتر صلح‌طلبان مخالف جنگ هسته‌ای و تنازعات همه‌جانبه درون‌کشوری هستند؛ اما در میان صلح‌طلبان، اختلاف‌نظرهایی در این خصوص وجود دارد که آیا می‌توان مثلا جنگ مدنی یا مداخلات انسانی را توجیه کرد یا خیر.

به عنوان نمونه برخی که می‌شد آنها را صلح‌طلب خواند، در طول جنگ‌های مدنی ایالات متحده موافق استفاده از نیروهای نظامی بودند.

آنچه در این بین مهم می‌نماید، پرسش‌هایی در باب اهمیت حکومت و حقوق بشر است و همچنین این‌که چگونه می‌توان با وجود این همه ناملایمات اجتماعی به بالاترین سطح ثبات دست یافت. یکی از سوالات مهمی که برای برخی صلح‌طلبان مطرح است، بحث استفاده یا عدم استفاده از خشونت با هدف دفاع از حقوق بشر و مقابله با ظلم است. صلح‌طلبان حداکثری تحت هر شرایطی (حتی دفاع در مقابل دیکتاتورها یا واکنش علیه نقض حقوق بشر) مخالف کاربرد نیروی نظامی هستند.

نسخه‌های حداکثری صلح‌طلبی هرگونه گرفتن جان را محکوم می‌کنند. این صلح‌طلبان بازه مخالفت خود با خشونت‌ورزی را تا آنجا بسط می‌دهند که مخالفت با اعدام، خوردن گوشت و سقط جنین را نیز شامل شود.

نسخ محدودتر صلح‌طلبی، ضمن تمییز دادن گناهکار و بی‌گناه، معتقدند که حق مصونیت از لطمه دیدن تنها مختص بی‌گناهان است. اهمیت این تمایز زمانی بیشتر می‌شود که بحث ایمنی غیرنظامیان در جنگ مطرح گردد. اکثر صلح‌طلبان اعتقاد دارند اقدام به جنگ اشتباه است، چراکه جنگ، بی‌گناهان را نیز در معرض خطر قرار می‌دهد. برخی مخالفان این اعتقاد، ضمن انتساب همین محاجه به موضوع اعدام، ابراز می‌دارند که در فرآیند اعدام نیز ممکن است سر بی‌گناهان بالای دار برود.

مخالفان سقط جنین نیز به همین ترتیب ادعا می‌کنند این کار موجب کشته شدن کودک بی‌گناه می‌شود. در مسیحیت کاتولیک به ارتباط بین جنگ، اعدام و سقط جنین، رویکرد «جامه بدون درز» در بحث پرورش «اخلاق یکپارچه در زندگی» گفته می‌‌شود. این رویکرد بدون قائل شدن تمایز میان گناهکار و بی‌گناه، هر اقدامی را که به بی‌گناهان لطمه وارد سازد، محکوم می‌کند. نماینده معروف این اعتقاد، پاپ ژان پل دوم بود.

او هر نوع خشونت‌ورزی (شامل جنگ، خودکشی، مرگ از روی ترحم و سقط جنین) را مردود اعلام می‌کرد. بعضی صلح‌طلبان با بسط نگاه اخلاقی خود، همه موجودات ذی‌شعور را در این دسته قرار می‌دهند؛ بنابراین آنها با خوردن گوشت و بدرفتاری با حیوانات نیز مخالفند. گاندی نیز از جمله افرادی بود که با صدمه زدن به موجودات ذی‌شعور بشدت مخالفت می‌ورزید.

صلح‌طلبی عام و خاص

دسته‌بندی فوق به این موضوع اشاره دارد که آیا بر همگان لازم است صلح‌طلب باشند یا این‌که صلح‌طلبی تنها انتخاب اخلاق‌مدارانه برخی افراد بخصوص است؛ آیا صلح‌طلبی وظیفه‌ای همگانی است یا خصیصه‌ای منحصر به فرد؟ با این‌که تفاوت بین صلح‌طلبی عام و صلح‌طلبی خاص به تمایز بین صلح‌طلبی مطلق و صلح‌طلبی مشروط وابسته است، اما دغدغه اصلی این قسم از صلح‌طلبی در وهله نخست این است که «چه کسی» نسبت به صلح‌طلبی، متعهد است.

تلقی دیدگاه عام‌گرایی از صلح‌طلبی آن است که اگر جنگ پدیده‌ای نادرست محسوب می‌شود، آن‌گاه نادرستی آن برای همه صادق است؛ پس هم سربازانی که به جنگ می‌روند و هم افرادی که از نظام جنگی اعزام‌کننده سربازان به جنگ حمایت به عمل می‌آورند، همه و همه مقصرند.

صلح‌طلبان خاص موضع خود را کاملا شخصی دانسته و به سربازان یا نظام جنگ اشکالی وارد نمی‌کنند. صلح‌طلبی عام رابطه نزدیکی با نسخه‌های مطلق و حداکثری صلح‌طلبی دارد. از سوی دیگر، صلح‌طلبی خاص پهلو به پهلوی صلح‌طلبی‌های مشروط و حداقلی می‌زند.

یکی از عرصه‌های ظهور تفاوت میان صلح‌طلبی عام و صلح‌طلبی خاص در طول تاریخ، ایده صلح‌طلبی اشتغالی بوده است.

این نوع از صلح‌طلبی معتقد است صلح‌طلبی عموما تعهد بخصوص یک صنف خاص محسوب شده و پایبندی به آن برای همگان لازم نیست.

صلح‌طلبی به این معنا یک تعهد اضافه بر سازمان قلمداد می‌شود که کشیشان روحانی طی آن ملزم به رد خشونت‌ورزی‌اند، ولی پیروان عادی‌شان نیازی به این کار ندارند. بدینسان صلح‌طلبی خاص در ارتباط با صلح‌طلبی مشروط است: طلب اخلاقی صلح‌طلبی منوط به موضع اجتماعی افراد است.

نکته‌ای که به درک هر چه بهتر این نوع صلح‌طلبی کمک شایانی می‌کند، این است که ببینیم آیا تقید به صلح‌طلبی از لحاظ اخلاقی «ضروری» است یا این‌که «مجاز» است. پاسخ عام‌گرایانه به این پرسش به این شرح خواهد بود: اگر جنگ‌افروزی و خشونت‌ورزی نادرست‌اند، آن‌گاه صلح‌طلبی از نظر اخلاقی ضروری بوده و افرادی که نسبت به جنگیدن مبادرت می‌ورزند، مقصرند.

البته به نظر می‌رسد برخی صلح‌طلبان با این‌که خود در جنگ شرکت نمی‌کنند (و شرکت در جنگ را نوعی تعهد اشتغالی می‌دانند)، اما مشارکت در جنگ را نادرست هم نمی‌دانند (و آن را برای برخی مجاز می‌شمرند).

به این ترتیب امکان دارد صلح‌طلبی خود به جنگ نرود ولی در عین حال آنهایی را که به جنگ می‌روند هم محکوم نکند. این دسته از صلح‌طلبان معتقدند صلح‌طلبی یک عقیده شخصی است و تعمیم آن به دیگر افراد موضوعیت ندارد. دقیقا به همین خاطر است که وقتی این نوع صلح‌طلبان از شرکت در جنگ سر باز می‌زنند، کسی لقب «خائن» به آنها نمی‌دهد، چراکه مخالفت وظیفه‌شناسانه آنها دارای بار عام انگاشته نمی‌شود.

اریک ریتان اخیرا عنوان داشته که ممکن است فردی نوعی «صلح‌طلبی شخصی» را اتخاذ کند که نیازی به کاربرد عام آن نباشد.

برای رسیدن به درکی صحیح از این ادعا، شاید نگاهی اجمالی به ایده «تاب‌آوری» مثمرثمر باشد. صلح‌طلبان شخصی اعتقاد دارند که گزینه صلح‌طلبی، انتخاب صحیح است، اما می‌توان در مقابل افرادی که این گزینه را بر نمی‌تابند، با مسامحه برخورد کرد.

صلح‌طلبان شخصی حامی نوعی نسبی‌گرایی هستند که معتقد است تعهد نسبت به صلح‌طلبی یک تعهد شخصی است و نمی‌توان از آن به منظور محکوم کردن افرادی که تعهدهای مختلف دیگر را بر می‌گزینند، استفاده کرد. ایده صلح‌طلبی خاص، مفهوم پیچیده‌ای است و ممکن است برخی منتقدان نسبت به نبود همبستگی در آن اعتراض کنند؛ بویژه اگر این ایده در چارچوب نوعی نسبی‌گرایی تعریف شود.

دائره ‌المعارف فلسفه استنفورد – مترجم: محمدهادی کرامتی


jamejamonline.ir – 22 – RSS Version

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.