۳۰م دیماه ،
به بهانه اجرای اپرای ˝حافظ˝ در جشنواره تئاتر فجر/
اپرای عروسکی ˝حافظ˝ به کارگردانی بهروز غریبپور ضیافتی هنرمندانه در ستایش فرهنگ و شعر ایرانی است.
سرویس تئاتر هنرآنلاین؛ پیش از تماشای اپرای “حافظ” به کارگردانی بهروز غریبپور در جشنواره تئاتر فجر، اپرای عروسکی “عاشورا” را دیده بودم، آن همه جزئیات و خلاقیت برای نمایش واقعهای عظیم که شیعیان با آن کاملا آشنا می باشند، ترکیب درخشان موسیقی و تصویر و حرکات ظریف عروسکها تماشای این اپرا را به تجربهای ویژه تبدیل کرد.
“حافظ” در امتداد مسیری قرار میگیرد که غریبپور در این سالها بر تداوم آن اصرار داشته و دست به خلق فضایی زده که در ایران نمونه مشابهی برایش وجود ندارد. اپراهای عروسکی این کارگردان، تنها مولود غرب و پدیدههای غربی نیستند، هر چند که هنر اپرا ریشهای عمیق در خارج از ایران دارد و اپرای عروسکی غریبپور بخشی از این سنت کهن است، اما او مانند هر هنرمند برجسته و هوشمند دیگری بسیاری از مولفههای فرهنگ ملی و مذهبی خود را با این پدیده ترکیب کرده است.
اپرای عروسکی “حافظ” که با نگاهی به اشعار شاعر شهیر ایرانی طراحی شده، در فضایی متنوع و سرشار از رنگ و موسیقی و فرم، ساعتی تماشاگر را به میهمانی کلامی می برد که در دل تاریخ زنده مانده و نسلهای مختلف عاشقانه آن را حفظ کرده اند.
تماشای اپرای عروسکی “حافظ” البته تنها به شنیدن نوای خوش خوانندهها و غزلهای شاعر پرآوازه محدود نمیشود، آنچه تماشاگر را سحر میکند، بخش کارگردانی هنری نمایش است، هماهنگی عروسک گردانها، دکور، نورپردازی و حتی میزانسنها. گروه این نمایش از کنار هیچ عنصری به سادگی عبور نکردهاند، در عمق میدان حرکت و دکور وجود دارد، عروسک ها طوری طراحی شده و حرکت میکنند که واکنشهای انسانی و رفتارهای واقعی را میتوان در آنها دید.
دیدن مرغهای دریایی که در پسزمینه نمایش پرواز می کنند، یا زنان و مردانی که شانه هایشان میلرزد، روی صحنه ای که مخاطب می داند همه عناصرش ساخته شده و شبیه سازی است، جالب است. به عنوان تماشاگر در هر پرده از این اپرا، تحت تاثیر فضاسازی کارگردان قرار میگیرید، حاصل کار و خلاقیت غریب پور و گروهش تنها از جنس تئاتر یا وامدار موسیقی و آواز نیست، شبیه سینما هم هست، نوع کارگردانی و نگاه غریبپور به میزانسن، روایت، توجه به صحنهها و قاب بندی تصاویر از جنس سینما است.
جالب است که اپرای “حافظ” و “عاشورا” از نقد خالی نیست، همه چیز در فرم و متقاعد کردن تماشاگر برای تبحر گروه خلاصه نمی شود، انتخاب اشعار و موقعیتها در هر دو نمایش نشان دهنده رویکرد اجتماعی، انتقادی اثر است.
هماهنگی و یکدستی گروه در اجرای اپرای عروسکی «حافظ» خیره کننده است، غریب پور با همه ایده های خلاقانه و بلندپروازانه اش اگر این گروه توانا را نداشت، نمی توانست طرح های ذهنی اش را به عینیت تبدیل کند، تجربه او و گروهش در کشوری که معمولا کارهای گروهی فرجامی جز جدایی و تخریب ندارد، قابل توجه است.
تماشای اپرای عروسکی “عاشورا” و “حافظ” با یک دریغ بزرگ همراه است، نهادهای فرهنگی و هنری آنچنان دور از هم عمل میکنند که تجربه گرانقدری چون اپرای عروسکی از نظر تبلیغ و معرفی مهجور میماند، فقط کافی است تلویزیون چند برنامه و تیزر به معرفی این اپراها اختصاص می داد، می گردد تصور کرد که احساس مسئولیت رسانهای که متعلق به همه اقشار جامعه است در رونق محصولی فرهنگی که آمیخته با باورهای مذهبی و سنتی ما است چه اندازه موفق بود و صد افسوس که مردمی که هر سال یاد واقعه عاشورا را گرامی می دارند یا با اشعار حافظ زندگی می کنند، نمیدانند در گوشه ای از پایتخت یک گروه در تلاشند باورها و علایق آنان را ثبت کنند. اپرای عروسکی برای بهتر دیده شدن نیاز به تبلیغات فراوان دارد، برای این هنر باید تماشاگر تبدیل کرد و جایگاه آن را در آیینهای نمایشی جامعه تقویت کرد.
محدثه واعظیپور
آخرین خبرها
باز بازنشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com