طنز/ گاه می‌زند خارج!

۳۱فروردین۱۳،

چیزى از چیز دگر گاهى بسیارى مى زند خارج

بعضى از اوقات هم بسیار عادى مى زند خارج

چون مداد غیر استاندارد خارج مى زند از جیب

تازه فهمیدم چرا از جا مدادى مى زند خارج!

داخل هر شغل نان و آبدارى هم اگر باشى

دنده ى پهلوى تو گاه از کسادى مى زند خارج
 

«کام» ، «نوشین»تر نشد از «نادرى»ها، منتظر باشید

بعد از این «نادى» به زودى با منادى مى زند خارج

آدم از بى رغبتى از خانه خارج مى زند گاهى

پیچ هم از مهره گاهى از گشادى مى زند خارج

مشکل از ایمان آدمهاست،دود فتنه و شر نیز

اغلب از درز اصول اعتقادى مى زند خارج
 

من دلى نازک داخل سینه دارم کینه ام،فوقش

از تفنگ پنج و نیم و چار بادى مى زند خارج

هر کسى دارد شبى آرام و کامى هم، روا دارد

در هواى صاف و پاک بامدادى مى زند خارج

فقر وقتى آمد از این در، از آن در باور و ایمان

با هجوم مشکلات اقتصادى مى زند خارج

درد مردم هر چه پنهان تر شود پر سوز تر، روزى

چون دمل از شعرهاى انتقادى مى زند خارج 
 

از مربى مى خورد آب و، خطا تنها از ایشان نیست

توپ را آن کس که از بى اعتمادى مى زند خارج

گاه توپ آماده است و چون هلو دروازه هم خالى ست

نیست تردیدى که او دارد ارادى مى زند خارج

بلبل از آغاز مى دانست وقتى در قفس مى خوانْد

این صدا یک روز از تار عبادى مى زند خارج

گاهى آدم مى خزید از غصه کنج خانه اش، حالا…

بیشتر آدم ولى از فرط شادى مى زند خارج!

خواستم خیلى طبیعى باشد این بیتى که آن بالاست

دیدم امّا لاف و لیچارش بسیارى مى زند خارج

این چه حرف چرت و بى ربطى است،وقتى واضح است آدم

غالباً از اضطراب و نامرادى مى زند خارج!

داخل خودکار باید با تفکر زندگى مى کرد

جوهر خودکار هم از بى سوادى مى زند خارج
 

مصرع آخر ندارد شعر من این‌بار معذورم!

۶۰۶۰

دانلود   دانلود


خبرآنلاین
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.