قصه عاشقی یک دختر و مترسک روایت شد

به گزارش خبرنگار مهر، این رمان در ۲۱ فصل تنظیم شده و نویسنده فصل آخر کتاب را شماره‌گذاری نکرده و از آن به عنوان فصل پایانی نام برده است.

این کتاب در اصل داستان دختری است که در زندگی‌اش احساس تنهایی می‌کند، ولی به واسطه ورود یک مترسک به زندگی‌اش، روایت‌های داستان رقم می‌خورد.

نویسنده در «عاشق مترسک» سعی کرده با زبانی ساده ولی سبکی که در آن خیال و واقعیت را با هم درآمیخته است، این رمان ۲۴۸ صفحه‌ای را شکل دهد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: مترسک آرام بود. با لحنی رسمی گفت: او که به شما گفت من که هستم.

پدرم نگاهش را روی من چرخاند. «من اصلا خوشم نمی‌آید که ولگردها پا به اینجا بگذارند. او را از کجا آورده‌ای؟»

«طبعا از مزرعه. هفته‌هاست که او آنجا سرپا ایستاده بوده. آه. پدرجان. چه عالی! نه؟ او زنده شده. من که تا به حال چنین چیزی ندیده بودم. تو دیده بودی؟»

پدرم جواب داد: نه.

«به خاطر آفتاب بهاری و ریزش باران این‌طور شده. آنها بذر زندگی را همراه می‌آورند. طبعا زنده کردن مترسک هم برایشان کار سهلی بوده.»

نگاه پدرم به روی مترسک برگشت. دهانش باز شد، دندان‌هایش هم کلید شده بود. گفت: «از اینجا برو بیرون! گورت را گم کن!»

این کتاب را انتشارات ققنوس در شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۷۵۰۰ تومان منتشر کرده است.


MehrNews Rss Feed

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.