به گزارش ممتازنیوز به نقل از جوانآنلاین یکی از روزنامهها دوشنبه سوم مهرماه در گفتوگویی که با یک روانشناس درباره اعتیاد زنان انجام داده، از عکس بزرگی استفاده کرده که در آن همه اجزای صورت یکی که ما نمیبینیم با چادر مشکی پوشانده شده و آنچه از زیر چادر بیرون مانده فقط دستی است که سیگاری را بین دو انگشتش – لابد انگشتهای یک زن باید باشد – مهار کرده است.
این یک پرسش جدی است و دوست دارم مخاطب در این پرسش کمی درنگ کند؛ یعنی واقعاً برای این روزنامه، هیچ راهی برای نشان دادن «زنان معتاد» و «اعتیاد زنان» – آن هم انعکاس تصویری آن در حد نشان دادن یک سیگار – جز با به تصویر کشیدن یک زن چادری میسر نبود؟ حتی اگر با خوشبینی بپذیریم که این تصویر ساختگی نیست و در دایره شیطنتهای ژورنالیستی معمول نمیگنجد، آیا واقعاً ما باید اینچنین هتاکانه به داشتهها و سرمایههای فرهنگی و دینی و ملیمان شمشیر بکشیم؟
اولین و بدیهیترین نکتهای که با دیدن این عکس به ذهن میرسد، چیست؟ جز معادلسازی «سیاهی چادر» با «سیاهی و نکبت و فقر و فلاکت اعتیاد» ؟! یعنی همان تفکری که روزگاری رضاخان، سادهانگارانه در این کشور دنبال میکرد و گمان برده بود اگر چادر از سر زن ایرانی بیفتد، دروازههای تمدن، فتح شدنی است و ریشه فقر و فلاکت و بدبختیای که به واقع پیشینیان و همگنان او بر رگ و روح و استخوان این کشور حک کرده بودند، میسوزد.
سؤال این است که آیا واقعاً در آن روزگار گرههای استبدادی و سوءمدیریت و برکنار ماندن از ریشههای اصیل فرهنگ ایرانی و اسلامی با چرخاندن انگشت اتهام به سمت چادر حل شد و به سامان رسید؟
حتی اگر ما به عنوان یک «ایرانی مسلمان» – دست کم هنوز که در شناسنامههایمان مسلمان ماندهایم – باورها، آرمانها و آموزههایمان را کنار بگذاریم و بخواهیم صرفاً از زاویه و دریچه یک کار حرفهای به این «ناشیگری» – امیدوارم بتوان به این کار این روزنامه فقط نام ناشیگری گذاشت – نگاه کنیم، باید از دستاندرکاران این روزنامه پرسید حالا که شما راضی شدهاید اعتیاد زنان را در حد کشیدن یک سیگار نشان دهید، چرا سری به این همه کافیشاپ و پاتوقهای روشنفکری در شمال و غرب تهران نزدید تا لشکر دخترکان ملوس سیگارکش در برابرتان ظاهر شود؟ شما که اینجور پاتوقها را بیشتر از ما میشناسید و میپسندید، چرا سری به اینجور جاها نزدید؟ هم فال بود و هم تماشا! اتفاقاً میتوانستید برای اینکه مجبور به استفاده از نقاب و نوار بر روی چشمان این ملوسکان سیگارکش نشوید، به عکاستان بگویید که دخترکان با فرمان او حجم زیادی از دود را جلوی لنز دوربین عکاس فوت کنند تا صورتشان در هالهای از رقص دود پنهان شود.
ما با خود و نمادهای اعتقادی و ملیمان چه میکنیم؟ چرا اصرار داریم در پشت صحنه یک گفتوگو چیدمانی را برپا کنیم و این طور به مخاطب القا کنیم که هرچه اعتیاد و بدبختی و سیاهی است، متعلق به زنان چادری است؟ انصافاً کدام یک از شما در کوچه و خیابان یا پارک و کافی شاپ «یک بار» زن چادری را دیدهاید که سیگار بکشد؟
لشکر دخترکان ملوس سیگارکش بهتر نبود
اجتماعي
نظرات:نظر دهيد
نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.