۲۵خردادماه،
به گزارش شرق، مسوولان بیمارستانی در اردبیل روز ۱۳ خرداد در تماس با پلیس اعلام کردند مرد جوانی به نام بابک به طرز مشکوکی فوت شده است. ماموران وقتی به بیمارستان رفتند ابتدا از برادر بابک که متوفی را به بیمارستان رسانده بود تحقیق کردند.
این مرد از اختلافات بابک با همسرش پرده برداشت و گفت: «بابک دو سال قبل ازدواج کرد و حالا هم دختر چهارماههای دارد. او مدتی قبل با همسرش به نام زهره دچار اختلاف شد. زهره رفتار و حرکات مشکوکی داشت و همین مساله هم برادرم را آزار میداد. آن دو، مدتی با هم در کشمکش بودند تا اینکه زهره به نشانه قهر، خانهاش را ترک کرد و به منزل پدرش رفت او دختر خردسالش را هم با خود برد. بعد از این اتفاق، برادرم تصمیم گرفت به خاطر فرزندش با زهره آشتی کند برای همین چند بار سعی کرد با گفتوگو و مذاکره مشکل را حل کند ولی زهره حاضر به پذیرش خواسته برادرم نشد و در این بین اعضای خانواده او هم دخالت میکردند و نمیگذاشتند اختلافات به پایان برسد.»
این مرد ادامه داد: «روز اتفاق برادرم با من تماس گرفت و درحالیکه به سختی حرف میزد آدرس خیابانی در نزدیکی خانه پدر زهره را داد و از من خواست به کمکش بروم. وقتی به آنجا رسیدم دیدم بابک به شدت بدحال است. او را به سرعت به بیمارستان رساندم. بابک در طول راه به من گفت دلش برای دخترش تنگ شده بود برای همین به خانه پدرزنش رفت تا بلکه بتواند بچهاش را ببیند. او گفت وقتی وارد خانه شد همسر و باجناقش شربتی را به او خوراندند و بعد از آن بدحال شد و آنها او را از خانه خارج انداختند. برادرم در بیمارستان به کما رفت و بعد از چند روز جانش را از دست داد.»
کارشناسان پزشکی قانونی بعد از در اختیار گرفتن جسد و انجام آزمایشهای سمشناسی اعلام کردند بابک بر اثر مصرف قرص برنج مسموم و فوت شده است. کارآگاهان بعد از اطلاع از سبب مرگ مرد جوان سراغ زهره رفتند. آنها هنگام بازرسی از خانه پدر این زن، قرص برنج کشف و سپس زهره و شوهرخواهرش را بازداشت کردند.
زهره در بازجوییها با بیگناه معرفی کردن خودش گفت: «بابک آن روز مقابل خانه پدرم آمد و برای دیدن دخترمان بسیار اصرار کرد من هم اجازه دادم داخل بیاید. او قبل از آن بسیار تلاش داشت من را به آشتیکردن ترغیب کند اما به خاطر رفتارهایی که انجام داده بود حاضر نبودم به خانه وی برگردم ولی آن روز اجازه دادم بچهمان را ببیند. بابک وقتی بالا آمد گفت سردرد دارد من هم قرصی را که دم دست بود با یک لیوان شربت به او دادم. بابک بعد از خوردن آن بدحال شد و من به شدت ترسیدم برای همین با کمک شوهرخواهرم او را به خیابان بردیم و همانجا رها کردیم.»
باجناق متوفی نیز گفت: «من هیچ نقشی در مرگ بابک ندارم. فقط وقتی او بدحال شد، به پیشنهاد زهره او را به خیابان بردیم تا مشکلی برای ما پیش نیاید.» این دونفر اکنون در بازداشت به سر میبرند و پلیس در حال تحقیق دربارهٔ این موضوع است که آیا زهره به عمد به شوهرش قرص برنج خورانده یا ادعایش حقیقت دارد و مرگ بابک بر اثر سهلانگاری اتفاق افتاده است.
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com