“مسیر انحرافی” آخرین فرصتم بود/حسنی مجری توانا و بازیگر موفقی است

به گزارش خبرنگار مهر، در نشستی که با حضور چهار تن از عوامل و بازیگران سریال “مسیر انحرافی” در مهر برگزار شد، درباره پرداخت به مسائل سیاسی، نبود فیلمنامه، چگونگی یافتن لوکیشن جزیره و انتخاب بازیگران بحث کردیم.

در آخرین بخش از این گزارش درباره ساخت تیتراژ، خوانندگی سینا حجازی، معرفی مجید واشقانی در این سریال و نحوه بازیگری فرزاد حسنی سخن گفته‌ایم که در ادامه می‌آید:

*از ساخت تیتراژ سریال بگویید. این ایده خلاقانه از کجا آمد؟

توفیقی:آقای هاشمی از اول معتقد بودند باید تیتراژی برای این سریال ساخته شود. یعنی ما صرفا در یک پس زمینه سیاه اسامی را نبینیم و تیتراژ به خود کار نزدیک بوده و فضای شادی داشته باشد. حسام فرحمند پیش از این برای تله فیلم‌های من –اصولا در تله فیلم بودجه‌ای برای تیتراژ پیش‌بینی نمی‌شود- به رسم یادگار تیتراژ می‌ساخت. اینجا هم از آقای هاشمی‌اصل خواهش کردم ایده بدهند. با هم صحبت کردیم و از بازیگران هم کمک گرفتیم تا به این تیتراژ برسیم.

هاشمی‌اصل: ما در ترانه تیتراژ سریال از حدیث حضرت امیر الهام گرفتیم؛ طوری زندگی کنید که انگار فردا آخرین روز زندگی‌تان هست. طوری زندگی کنید که انگار یک عمر قرار است در این دنیا باشید. این حدیث را در کلامی که بر جوانان موثر باشد و با او همزبانی کنند قرار دادیم. این موسیقی ملهم از آن حدیث است و کسی آن را خوانده که جوانان دوستش دارند.

*چطور مجوز حضور سینا حجازی در تلویزیون صادر شد؟

هاشمی‌اصل:ما به سختی موفق شدیم مجوز بگیریم. از آقای تقی‌پور مرکز موسیقی تشکر می‌کنم. زمانی که شورا این آهنگ را گوش دادند، گفتند نه نمی‌شود. وقتی توضیح دهیم که ماهیت این کار چیست تقی‌پور پذیرفت و مجوز صادر شد.

*از قسمت‌های اول سریال با حضور مجید واشقانی که در تیتراژ معرفی می‌شود بازی خوبی از او دیدیم. معلوم بود روی صدا و میمیک صورتش کار کرده و نیما با این تلاش بالواقع یک شخصیت است تا تیپ. چطور به این انتخاب رسیدید؟

توفیقی:اولین بار که مجید واشقانی مقابل دوربین “مسیر انحرافی” رفت، از دست خودم ناراحت شدم. دلیلش این بود که من زمان کار با بسیاری از بازیگران جوان خیلی زود استعداد بازیگری‌شان را کشف می‌کنم و اگر حتی تجربه کوتاهی با کسی دارم، می‌توانم حدس بزنم او چقدر می‌تواند موفق باشد.

درباره مجید این اتفاق برایم افتاد. مجید واشقانی در یکی از تله‌فیلم‌هایم نقشی بازی می‌کرد که من فکر نمی‌کردم او اینقدر توانایی بازی کمدی داشته باشد. واقعا به این قضیه فکر نکردم. در حقیقت او لحظه اولی که جلوی دوربین رفت من را شگفت زده کرد. همین قدرت و توانایی بازی کمدی و ترکیب درستی با پوریا پورسرخ و شقایق دهقان که باعث شد نقش مجید برجسته‌تر شود.

 

 

واشقانی:نیما یکی از شخصیت‌های اصلی و سریال هم کمدی بود. من بازیگری بودم که چهره نبودم. بازیگری بودم که اصلا امتحانم را در کمدی پس نداده بودم. تهیه‌کننده و کارگردان این کار این انتخاب را روی هیچی کردند! مثل اینکه برای جایگاه مهمی چون دروازه بان یک تیم فوتبال کسی را انتخاب کنند که نه دروازه‌بانی کرده و نه تا به حال از او فوتبال درست و درمانی دیده‌اند.

مهرآوران:این هم جزو همان جسارت بود.

واشقانی: دقیقا. گذاشتند من بازی کنم. چیزی که این کار به من یاد داد این بود که استعداد و سواد و علاقه جایگاه خودشان را دارند اما فاصله‌شان با انگیزه خیلی زیاد است. زمانی که به من برای ایفای این نقش اعتماد شد، مثل همیشه به خودم گفتم اگر فرصتی پیش آمد فکر کن فرصت آخر است. من “مسیر انحرافی” را فرصت آخر خود می‌دانستم. ۱۲ سال است کار بازیگری می‌کنم. اما حالا دو نفر به من اعتماد کردند و این می‌توانست برای من فرصت آخر یا لااقل یک نقطه عطف باشد.

قدرتی به نام انگیزه در من ایجاد شد و من درباره شخصیت نیما خیلی فکر کردم. اینکه قرار است چه اتفاقی بیفتد. تا به حال کمدی کار نکرده بودم. می‌توانستم نیما را به یک کاریکاتور احمقانه تبدیل کنم که با حضورش در صحنه داد تماشاگر از لوس بودنش در بیاید. آن هم بین این همه بازیگر کمدی که هر کدامشان می‌توانند نقش اول یک سریال کمدی باشند و مخاطب را جذب کنند.

از طرفی در مثلثی قرار گرفتم که یک رأس آن پوریا پورسرخ و یک رأس شقایق دهقان بود. بازی درست این دو نفر باعث می‌شد کمدی نیما دربیاید. در واقع آنقدر پاسکاری قشنگ، خوش ریتم و درست بود که این مثلث خوب از آب درآمد و نیما توانست کمدی باشد. این افراد باتجربه خیلی به من کمک کردند. شخصیتی که پوریا پورسرخ بازی می‌کرد یعنی پیمان با نیما در یک کنتراست واقعی بود. اگر من سفیدم او سیاه است و بالعکس. شقایق دهقان در ایفای نقش سحر یک هوشمندی و ظرافتی از خود نشان داد و یک نقش خاکستری را فی ما بین این دو نفر انتخاب کرد که پلی شد که گاه به سمت برادرش تمایل پیدا می‌کند و گاه به سمت شوهرش. پاساژ درست او باعث درآمدن کمدی موقعیت می شد و بازی او آنالیز سخت کمدی بود که فقط شقایق دهقان از پس آن برمی‌آمد.

مهرآوران:من نقش مجید واشقانی را کارشناسی می‌کنم. ما در کار کمدی کمتر اراده داریم که چه کنیم در حالی که برای کار تراژدی باید تصمیم بگیریم. اما در کمدی اگر تصمیم گرفتی چه کنی آن کمدی به لودگی تبدیل می‌شود. چرا واشقانی موفق بود؟ هنر به طور کلی شغل نیست که ما انتخابش کنیم. او ما را انتخاب می‌کند. بنابراین تمام استعدادها زمانی در ما قلیان پیدا می‌کند که سپاسگزار او باشیم.

خداوند هنرمند را تافته جدا بافته خلقت می‌داند به این دلیل که تمام جلوه‌های او را نشان می‌دهد. ما کارمان این است که از طریق نشان دادن جلوه‌های خدا بتوانیم بی تقلب بازی کنیم و کمدی تنها ژانر هنر دیداری است که در آن هیچ نوع تقلبی به کار نمی‌رود. مثلا می‌گویند فلانی نمک دارد، اما این نمک را که نمی‌شود زیاد و کم کرد. اما از عصبیت و اندوه می‌توان در بازی کاست. اما اینکه بخواهید کمدی را دستکاری کنید مثل دست زدن به قاصدک و فروپاشی تمام اجزای آن است. اما اگر رهایش کنی خودش به مقصد می‌رسد.

*شما چقدر پیش از هر سکانس فرصت تمرین داشتید؟ یعنی می‌خواهم بدانم آنچه ما می‌بینیم چقدر در فیلمنامه آمده و چه میزان از آن در لحظه شکل گرفته است.

واشقانی: من از بداهه گویی بی چارچوب و حرکات محیرالعقول و سوپرایزکننده برای کارگردان که همان لحظه تصویربرداری تصمیمش را بگیریم، بدم می‌آید و انجامش نمی‌دهم. در گروهی هم بودیم که قاعدتا نمی‌توانست چنین اتفاقی در آن رخ دهد. در مثلث بازی ما چنین اتفاقی رخ نمی‌داد و در یک تعاملی با نویسنده و کارگردان پیش از اجرای سکانس به قطعیت می‌رسیدیم و گاه پیش می‌آمد که نویسنده یا کارگردان حتی پیشنهادهای ما را برای حفظ راکورد رد می‌کردند.

در حقیقت پیش از تصویربرداری هر سکانس به نتیجه واحدی می‌رسیدیم که یک واو در آن جابجا نمی‌شد. همان را عینا تمرین و سپس اجرا می‌کردیم. جلوی دوربین حتی کسی یک چشمک اضافه نمی‌زد. اینکه کسی بخواهد سه صفحه سخنرانی کند و حرف اضافه‌ای بزند. چنین اتفاقی درباره شخصیت ما نمی‌افتاد و در طول کار نیز درباره دیگر بازیگران چنین چیزی را ندیدم.

به ویژه که نویسنده نیز در روزهای آخر سرکار حاضر می‌شد. آن موقع ساعت کار افزایش پیدا کرده و کار فرسایشی شده بود. در هوای سرد جنگل و…

*خب این ادعا برای من ایجاد سوال می‌کند. یعنی برای مثال دیالوگ‌های بلند و تک گویی‌های فرزاد حسنی واقعا در فیلمنامه مکتوب شده بود!؟ چون در این سکانس‌ها برخی جملات و عباراتی استفاده می‌شد که خاص گویش ویژه حسنی مجری بود.

توفیقی:این به نظرتان خوب است یا بد؟

*خب برخی مواقع این تک گویی‌ها خسته کننده می‌شد.

توفیقی:ما یک جاهایی از این قدرت فرزاد حسنی در بیان استفاده می‌کردیم. روزی که او قرارداد بست ما نقش را از او دور کردیم. یعنی شخصیت عارف ساتور در قصه اولیه یک شخصیت فرهنگی باسواد بود که با خواننده‌ها ارتباط داشت. اما از لحظه‌ای که فرزاد برای این نقش انتخاب شد سعی کردیم او را از فرزاد دور کنیم. اما از یک ویژگی حسنی در کار استفاده کردیم. ساتور کلاهبرداری زبان باز است و از آنجایی که فرزاد انسان باهوشی است و به دنیای گسترده‌ای از واژگان دسترسی دارد، گاه پیش می‌آمد که او عین متن نمی‌گفت اما لغاتی را جایگزین لغت اصلی می‌کرد که به نظرم شیرین آمده و اگر ایرادی در این زمینه می‌بینید مال من است.

بازیگرانمان از گونه‌های مختلفی بودند، کار کردن با هر بازیگری رفتار دیگری را می‌طلبد. قطعا من آنطور که با استاد مهرآوران یا  خانم محمدی سکانسی را کار می کردیم با مجید و پوریا و شقایق اینطور کار نمی‌کردیم. گاه پیش می‌آمد سکانسی کاملا کمدی برای آقای مهرآوران به دستمان می‌رسید که ما کاملا تراژدی‌اش می‌کردیم.

درباره حسنی نیز گاه پیش می‌آمد که در لحظه تصمیم می‌گرفتیم چون گاهی موارد از پیش تعیین شده کار را خراب می‌کند.

واشقانی:به نظرم در این زمینه یک نگاه سلیقه‌ای وجود دارد. یعنی بسیاری این دایره لغات گسترده را دوست دارند و کلمات و جملاتی از فرزاد می‌شنوند که از عوام شنیده نمی‌شود.

توفیقی:البته این را هم بگویم که شما با یک شخصیت کلاهبردار طرف هستید. من اصلا دلم نمی‌خواست عارف ساتور محبوب دل‌ها شود. گرچه در قسمت‌های آخر دیدیم که او انسان سیاهی نیست.

هاشمی‌اصل: من با فرزاد کار اجرا داشتم هم کار نمایش. فرزاد حسنی بازیگر ربطی به حسنی مجری ندارد. حسنی یک مجری نمره یک و یک بازیگر خوب. مردم ما پسماند ذهنی از اجراهای او دارند که گاهی این را با بازی‌اش تطبیق می‌دهند. حسنی در اجرا به شدت توانا است و در بازیگری هم موفق ظاهر شده.

مهرآوران:اصلا شگرد او این است که با این حرافی‌ها مخاطبان را مسحور کند.

واشقانی:فرزاد حسنی در این کار در یک سکانس‌هایی درخشان بازی کرده و حداقلش این است که نشان داد اگر در عرصه اجرا نمره یک است بازیگر خوبی هم هست.

توفیقی:یک نکته دیگر. مگر نه اینکه فن بیان یکی از بزرگ‌ترین خصلت‌های بازیگر است. بیان درست یکی از ویژگی‌های فرزاد است که البته شخصیت او نیز این اجازه را می‌دهد که برای ایفایش با کلمات بازی کند. چون او قرار است با حرف زدن آدم‌ها را خام کند.

*آقای توفیقی آیا اثر بعدی که کارگردانی می‌کنید یک فیلم سینمایی است؟

توفیقی: من سریال نساختم که راهم را برای سینما هموار کنم. من به جز فیلم، سریال یا تله فیلم ساختن کار دیگری در زندگی‌ام بلد نیستم و اگر روزی این کار را نکنم دیگر از کار افتاده‌ام. اما برایم اهمیت دارد که کار خوب کنم و برایم فرقی نمی‌کند تله فیلم باشد یا فیلم سینمایی.

———————

گفتگو: مریم عرفانیان

MehrNews Rss Feed

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.