ملیجک، دلقک شاه نبود و انحراف اخلاقی نداشت/بازخوانی تاریخ

 محسن میرزایی ۳۰ سال از عمرش را پای تدوین و تالیف و ویراستاری روزنامه خاطرات ملیجک گذاشته و حالا در آستانه هشتاد سالگی امیدوار است که این کتاب سندی برای نسل‏‌های آینده باشد. نخستین بار زمانی جرقه نوشتن و راز زدایی از ملیجک دربار ناصرالدین شاه به ذهن محسن میرزایی رسید که فیلم «سلطان صاحبقران» علی حاتمی را دید. حاتمی در آن فیلم ملیجک را همچون غلام‌بچه‌‏ای تصویر کرده بود درحالیکه عزیزالسلطان برای خود برو و بیایی و خدم و حشمی فراوان داشته است. میرزایی نیز بر آن شد تا تصویر واقعی از این چهره تاریخی دربار ناصری ارایه دهد. ارتباط فامیلی با خاندان ملیجک موجب شد تا به برخی اسناد دسترسی یافته و بخت هم یارش بود که ۱۷ دفتر روزنامه خاطرات ملیجک درزیرزمین خانه‏‌ای کشف شد، پس فرصتی برای او فراهم آمد تا همه آن دست‌نوشته‏‌ها را در چهار جلد خلاصه و ارایه کند.

قسمت‌های خواندنی این گفت و گو در ادامه می آید:

  • ناصرالدین شاه در اواخر عمر دیگر دل و دماغ قدیم را نداشت و بسیار ساده لباس می‌پوشید اما لباس‌‏های قیمتی و تشریفاتی همچنان بر تن ملیجک بود. از ساعت ملیجک گرفته تا لباس‌هایش همه قیمتی، گران‌بها و بهترین بود و او برای خود چندین گروه خدم و حشم و گارد داشت و البته قصری که خیلی‌ها آرزویش را داشتند. لذا من تصمیم گرفتم تصویر واقعی از عزیزالسلطان را بر اساس اسناد و خاطرات ترسیم کنم.
  • بگذارید به خاطرات اعتمادالسلطنه اشاره کنم که درباره او نوشته بود: «تمام قد و قامتش زیاده از یک ذرع نیست ـ صورتی بسیار زشت و جبهه‌ای بسیار سبزه دارد… ابروی سیاه از هم گشوده ـ دهان بی‌اندازه گشاده ـ کله از تناسب بزرگ‌تر و چند سالک در صورت ـ دماغ چون برج و کثافت لباس و بدن به حدی است که غالبا از عفونت، به خصوص در تابستان کسی نمی‌‏تواند از نزدیک او عبور کند.» اینطور ادبیات نوعی عناد و حسادت با ملیجک را نشان می‌‏دهد که بار‌ها در کلام اعتمادالسلطنه جاری شده اما به هر شکل همین بچه به قول اعتمادالسطنه زشت‌رو، عزیز سلطان می‌‏شود. ماجرا این بود که امینه اقدس، یکی از همسران ناصرالدین شاه برادری داشت که در ابتدا غلام‌بچه اندرون بود اما بعد‌ها لقب امین خاقان گرفت و فراش‌باشی مخصوص شاه شد. پسر این شخص، یعنی برادرزاده امینه اقدس غلامعلی‌خان عزیزالسلطان معروف به ملیجک است. غلامعلی‌خان عزیزالسطان در کودکی به دربار راه پیدا می‌کند و مهر او به دل شاه می‌‏نشیند و شاه از‌‌ همان کودکی او را در دامان خود بزرگ می‌‏کند و از فرزندان خود نیز بیشتر به او محبت می‌کند. پس عمه ملیجک همسر ناصرالدین شاه بود و به همین واسطه حضور او در دربار تسهیل شد. اما واقعیت این است که هیچ کس به درستی نمی‌داند که دلایل علاقه‌مندی شاه به ملیجک چه بود درحالیکه شخص شاه فرزندان و نوه‌های زیبای زیادی داشت.
  • ملیجک دلقک شاه نبود و تنها بر اساس برخی عقاید خرافی آن روزگار به نوعی برای پادشاهی چون ناصرالدین شاه، فرد خوش‌یمنی بود. البته نشانه‏‌هایی از خرافه و اعتقاد به شانس و اقبال در زندگی همه به چشم می‌‏خورد. از این‏‌ها گذشته در ساختار نظام مستبد پادشاه با مسائل مختلفی دست به گریبان است. شاه با آدم عادی بسیار متفاوت بوده و در ‌‌نهایت نیاز به آرامش دارد. در همین حال اینطور به او تلقین شده یا اینکه اینطور به او گفته بودند که هر زمان در چهره او – ملیجک – نگاه می‌کرده، برای او خوشایندی به بار می‌‏آمده و به همین خاطر مهر ملیجک به دل پادشاه افتاده بود. در دیدگاه سنتی وقتی یک نفر احساس کند که وجود دیگری برای او آرامش به ارمغان می‌‏آورد، به او وابسته می‌‏شود. اما متاسفانه از آنجا که در آن روزگار و در بسیاری از آثار ادبی ما به روابط انحرافی دربار اشاره شده، در دیدگاه عامه اینطور جا افتاده بود که روابط ناسالمی میان ناصرالدین شاه و ملیجک در جریان است.
  • در زمان ناصرالدین شاه هیچ کس ملیجک را معشوق ناصرالدین شاه نمی‌‏دانست و چنین تصوری در میانه عوام و خواص نبود. اما در‌‌ همان دوران برخی روایت‌‏های مشابه بر سر زبان بود و حتی در دست‌نوشته‌‏های ملیجک نیز به آن اشاره شده است. به هر شکل هیچ گزارشی در زمینه انحراف جنسی شاه در جایی روایت نشده است. از این‌ها گذشته ناصرالدین شاه مردی اهل هنر و ادب بود. البته در زمان شاه درباره ملیجک و اطرافیان ملیجک انتقادهایی وجود داشت اما انتقاد بر میزان تشریفات او بود. همانطور که می‌‏دانید ملیجک هنوز ۱۸ سالش نشده بود و پیش از ازدواج‌اش با اخترالدوله – زیبا‌ترین دختر ناصرالدین شاه- قصری در اختیار داشت و این مساله حسادت دیگر درباریان را بر می‌‏‏انگیخت. ملیجک به اندازه شاه خدم و گارد داشت. خوب طبیعی است این انتقاد‌ها از سوی درباریان به جا بود اما واقعیت این است که در دوران استبدادی چنین انتقادهایی وارد نیست و شخص شاه است که در این زمینه قضاوت می‌‏کند.
  • کامران میرزا پسر شاه و حاکم تهران و ولیعهد و نائب‌السلطنه مملکت بود اما ناصرالدین شاه روزی برای او نامه‌‏ای نوشت و عکسی از ملیجک برای او فرستاد با این مضمون که این افتخار بزرگی است که امروز عکس ملیجک را برای تو فرستاده‌ام. همچنین روایت شده که ملک‌الدوله، پسر دایی شاه و پدر ملکه توران شبی ناصرالدین شاه را می‌بیند که دست به آسمان بلند کرده و می‌گرید، نزدیک شده و از او جویای احوال می‌شود و می‌فهمد که آن شب ملیجک در بستر بیماری است. او از شاه گله می‌کند که شما چرا باید اینطور از بیماری یک بچه آزرده شوی و شاه در پاسخ او می‌گوید که این عیب بزرگ من است، هر وقت خواستم از این بچه دور شوم، بیشتر به او وابسته شدم. همچنین اعتمادالسلطنه در کتاب خاطراتش درباره او می‌نویسد: «ملیجک تب کرده بود، شاه به این واسطه کسالت دارند… از ناخوشی ملیجک زیاد متغیر شدند، نه ناهار خوردند نه خوابیدند.»
  • بگذارید سراغ خاطرات و گزارش‌های لرد کرزن، وزیر امور خارجه انگلیس و فرمانروای هندوستان بروم. او در جوانی به عنوان خبرنگار روزنامه تایمز به ایران می‌‏آید و با ناصرالدین شاه مصاحبه‌ای کرده و مطالب بسیار خواندنی درباره وضعیت ایران آن روز نوشته است. کرزن به وضوح به مشاهدات خود اشاره کرده و تاکید می‌‏کند که اروپایی‏‌ها عادت دارند پادشاهان مشرق زمین را خوار و بی‌مقدار کنند. گزارش مشاهدات کرزن حاکی از آن است که ملیجک هرگز مساله انحراف جنسی نداشته و تنها بچه‌‏ای است مورد علاقه شاه و آنچه اروپایی‏‌ها در این زمینه نوشته‌اند، کذب محض است. بنابراین آنطور که کرزن در جوانی می‌نویسد این قائله انحراف‌ها از‌‌ همان ابتدا ریشه در غرب داشته و بعد اندک اندک وارد ایران شده و نمی‌‏دانم چرا تمام این سال‏‌ها چنین تصویری از ملیجک نقش بسته است.
  • در تمام منابع تاریخی آمده که ملیجک بچه زشتی بود که البته بعد از ورود به دربار پوشش بسیار خوبی داشت. ملیجک اما تحت تعالیم ناصرالدین شاه در بسیاری از حوزه‌ها به خوبی رشد کرد چنانچه بهترین تیرانداز دربار بود و حتی به هنگام نشان گرفتن هدف می‌‏توانستند از او بخواهند که پای چپ یا راست پرنده‌ای را بزند. از سوی دیگر موسیقی می‌دانست و پیانو می‌نواخت و عکاس بسیار قابلی بود.

۲۷۲۱۹

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.