هفت شب از مرگ مادر شماره ۱ گذشت

پوریا ناظمی: نامش لزلی براون بود، نخستین زنی که ۳۳ سال پیش و در سال ۱۹۷۸/۱۳۵۵ خبر بارداری‌اش چشمان نگران میلیون‌ها زوج را که آرزوی داشتن فرزندی را در دل داشتند و گمان می‌بردند شاید هیچ‌گاه آرزوی در آغوش کشیدن فرزندشان را در عالم واقعیت نبینند، روشن کرد.
از روزی که پزشکان معالج او رابرت جی.ادورادز ، پاتریم استپتو و همکارانشان با موفقیت، روش تازه خود را در درمان ناباروری برروی او آزمایش کردند، تا کنون بیش از ۳ میلیون نفر به روش موسوم به IVF نوزدا خود را به دنیا آورده‌اند. آی.وی.اف یا لقاح مصنوعی در زمان خود درمانی پیشرفته و جنجال‌برانگیز شناخته می‌شد. در این روش درمانی بارورسازی تخمک توسط اسپرم در شرایط آزمایشگاهی انجام می‌شود و بعد از اینکه چند مرحله از تقسیم سلولی پشت سرگذاشته شد، جنین به درون رحم انتقال پیدا می‌کند تا رشد طبیعی خود را ادامه دهد.
پشت این ظاهر ساده، سال‌ها تلاش و آزمودن راه‌های نو و مواجهه با خطاهای پیش‌بینی نشده وجود داشت. کسانی که قبول می‌کردند تا برای اولین بار قدم در این راه ناشناخته بگذارند، شجاعتی عظیم از خود بروز می‌دادند و لزلی براوان یکی از این زنان شجاع بود که قدم در راه ناشناخته و پر خطری گذاشت که در نهایت این مسیر زندگی میلیون‌ها نفر در سراسر جهان را برای همیشه تغییر داد. در سال ۲۰۱۰/۱۳۸۹، ادواردز که طراحی این روش را بر عهده داشت، به پاس تلاش‌هایش در درمان ناباروری، جایزه نوبل پزشکی را به خود اختصاص داد. در تصویر زیر، لزلی براون را در کنار دختر و نوه‌اش و هم‌چنین دکتر ادواردز، مبدع روش آی.وی.اف و برنده جایزه نوبل پزشکی ۲۰۱۰/۱۳۸۹ می‌بینید.


لزلی زمانی که هفته گذشته در سن ۶۴ سالگی درگذشت، در کنار خود دخترش لوییس را داشت که ۳۳ ساله بود. بعدتر به همین روش دختر دیگرش، ناتالیا نیز به دنیا آمد. او ۳۳ سال مادر نخستین فرزند حاصل لقاح مصنوعی بود و برای همیشه لقب نخستین مادر را برای خود ثبت کرده است.
عمل لقاح مصنوعی اکنون به عمل نسبتا رایجی بدل شده است؛ اما ۳۳ سال پیش داستان این‌گونه نبود. لزلی راه سختی را در پیش گرفت که در زمان خود بسیار شجاعانه به شمار می‌رفت. زمانی که او قدم در این راه گذاشت، برخی از نمونه‌های قبلی این آزمایش با شکست مواجه شده بود. مانند هر روش درمانی جدید که در مرحله آزمایشی قرار دارد، در این باره نیز بازار شایعات و نگرانی‌ها در اطراف این موضوع بسیار زیاد بود. برخی از محققانی که این روش درمانی تحقیقی را دنبال می‌کردند نگران بودند حتی اگر روش با موفقیت به نتیجه برسد، بچه به دلیل طی نکردن مرحله لقاح در شرایط طبیعی به احتمال بالا با مشکلات و نواقص طبیعی به دنیا خواهد آمد و زندگی معمولی نخواهد داشت. مردمی که به این روش امیدوار بودند در عین حال این نگرانی را نیز داشتند که فرزند آنها دچار مشکلات ذهنی و بدنی باشد.
از سوی دیگر نگرانی‌هایی برای سلامت مادر نیز وجود داشت. برخی از فعالان حوزه پزشکی نگران بودند بدن مادر نسبت به میزبانی لقاحی که خارج از رحم رخ داده است، به صورت دفاعی وارد عمل شود و آن را قبول نکند. از سوی دیگر پیش شرط‌های لازم برای این عمل نیز مراحلی دشوار و گاه دردناک را به همراه داشت.
بخش دیگری از مشکلاتی که لزلی و تیم معالجش باید با آن دست و پنجه نرم می‌کردند، مسایل حقوقی و اخلاقی مرتبط با این داستان بود. جامعه تحقیقاتی پزشکی همیشه در باره مسایلی که به حوزه تولد انسان و دخالت در فرآیند طبیعی تولد مربوط است زیر ذره‌بین شدید قرار داشته است. سوال مهمی که همیشه این روش‌های آزمایشگاهی را به چالش کشیده، این است که آیا با فرض توانایی دانشمندان در انجام چنین دخالت‌هایی و حتی با فرض دست‌یابی به نتیجه مناسب، آیا اخلاقا این کار درستی هست یا نه. به ویژه در ابتدای روندهای درمانی که هنوز در مراحل تحقیقاتی قرار دارند، چنین سوال‌هایی بیش از هر زمانی مطرح می‌شود.
حجم بحث‌هایی که در این زمینه و در آن زمان در جریان بود، با بحث‌هایی قابل مقایسه است که در زمان ما درباره امکان شبیه‌سازی انسان در جریان است. مخالفان معتقد بودند که نباید به هیچ طریقی در فرآیند طبیعی تولد دخالت کرد. در مقابل پزشکان استدلال می‌کردند که چنین روش‌هایی در واقع دخالت در طبیعت نیست بلکه کمک به بیماران است. آنها به تاریخ پزشکی و مخالفت‌ها با روش‌های درمانی دیگر اشاره می‌کردند. زمانی – و هنوز در برخی از نقاط و در بین گروه‌هایی از مردمان – انتقال خون عملی غیر اخلاقی شمرده می‌شد؛ در دوره‌ای از تاریخ استفاده از داروها و یا واکسیناسیون با مخالفت‌های شدیدی مواجه می‌شد اما در نهایت معلوم شد این روش‌ها طول عمر انسان را طولانی‌تر و سلامت او را تضمین می‌کند.
زمانی که لزلی آماده می‌شد تا این درمان پیش رو بر روی او انجام شود، نه تنها می‌بایست فشارهای عصبی، دشواری‌های درمان پزشکی و دست و پنجه نرم کردن با امیدی را که ممکن بود به یک کابوس بدل شود پشت سر بگذارد؛ که باید خود را آماده می‌کرد تا با واکنش و نقدهای این‌چنینی نیز مواجه شود. این داستان تا جایی پیش رفت که حداقل دو نفر از پاپ‌های کلیسای کاتولیک یعنی پاپ پل ششم و ژان پل اول در باره آن موضع‌گیری کردند.
انتخابی که لزلی آن را انجام داد و مسیری که او در پیش گرفت، در کنار تلاش‌های سخت تیم پزشکی او که مسیرهای جدیدی را به روی جهان پزشکی باز کرد، زندگی بسیاری از مردم جهان را تغییر داد.
درمحافل پزشکی لزلی را مادر شماره یک می‌نامند، او اولین کسی بود که روش موفق IVF برروی او باعث شد تا زندگی بسیاری از مردم در جهان تغییر کند. لزلی توانست لذت بچه‌دار شدن را تجربه کند. او ۳۳ سال پس از تولد اولین فرزند حاصل از لقاح مصنوعی، در حالی درگذشت که دو فرزندش را در کنار خود داشت و از آن مهم‌تر، این‌که در همین ۳ دهه بیش از ۳میلیون زوج دیگر با قدم گذاشتن در همان راهی که او رفته بود، لذت بچه‌دار شدن را تجربه کرده‌اند.
در تاریخ پزشکی نام لزلی برای همیشه به عنوان کسی که نمایانگر نقطه ای عطف در درمان نابروری است ثبت خواهد شد. برای همه چند میلیون زوجی که در ۳ دهه گذشته به این روش فرزندی را در خانواده خود پذیرا شده‌اند و برای همه کسانی که از این پس به این روش فرزند دار خواهند شد، لزلی مادر شماره یک باقی خواهد ماند.
۵۳۵۳

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.