یک اشتباه کوچک!

جالب است که کتاب هلند بنا به دلایلی پیش از آنکه در انگلیس به انتشار در بیاید، در هلند منتشر شده و جالب‌تر آنکه این کتاب در هلند با عنوان متفاوت «چهارمین جانور» به بازار کتاب رفته است.
 
چنین استراتژی بازاریابی بیش از هر چیز به مثابه یک تلاش آگاهانه برای نفع بردن از حساسیت‌ها و نگرانی‌های اخیر مردم هلند درباره ازدیاد جمعیت مهاجران مسلمان در این کشور است. 

اما روش کجدار و مریز هلند در استفاده از منابعش، جهل او از تحقیقات و پژوهش‌های حال حاضر و نیز عدم فراست زبانی و تاریخی او همه در خدمت تضعیف روایت تحریک آمیزش در کتاب جدید اوست، همچنان که در شماره روز شنبه به معرفی کتاب در سایه شمشیر پرداختیم در این شماره نقد گلن باورساک از این کتاب را خواهیم خواند. باورساک محقق برجسته امریکایی و متخصص در زمینه تاریخ دنیای باستان، یونان باستان، روم باستان و خاور نزدیک است که آثار او از سوی انتشارات آکسفورد منتشر می‌شود. 

تام هلند در کتاب جنجالی خود متعهد به توضیح چیزی کمتر از منشأ اسلام نیست؛ موضوعی که اهمیت بسیار زیادی دارد، اینکه اسلام چگونه آغاز شد، از همان ابتدا برای مسیحیانی که در قرن هفتم میلادی در مقابل قوای عرب سر خم کردند مبهم بوده است.
 
آنها در مقابل خود تهدید و خطر متفاوتی را احساس می‌کردند. گذشته از هر چیز ایرانیان در سال ۶۱۴ میلادی بیت المقدس را تسخیر کرده و راهی مصر شده بودند. 

در آن دوران به نظر می‌رسید که ایرانیان آنتاگونیست اصلی امپراتوری روم شرقی در قسطنطنیه باشند اما هیچ کس نمی‌توانست حتی تصورش را بکند که حدود دو دهه بعدتر، امپراتوری ایران در تلاطم مرگ خود واژگون شده یا اسقف بیت المقدس نیز به شهر محل حکمرانی یک خلیفه عرب بدل شود. همواره ازمکه، شهر واقع در شمال غربی شبه جزیره عرب به عنوان مبدأ شکل‌گیری اسلام یاد شده است.
 
درست در همین شهر بود که حضرت محمد (ص ) از جبرئیل اولین آیات قرآن را دریافت کرد. قرن‌هاست که پیرامون آیات الهی قرآن و نیز جامعه مکه مباحث علمی مطرح می‌شود اما هیچ کس تا کنون به طور جدی ارتباط میان پیامبر اسلام و مکه را تشکیک نکرده بود. 

هلند از طریق کتابش می‌خواهد این باور را به خوانندگانش تلقین کند که حضرت محمد ( ص ) نه از دل مکه بلکه از منطقه‌ای واقع در اردن ظهور کرده و وحی بر او نیز ترکیبی از زبان و عقاید رایج در خاور نزدیک آن دوران بوده است. 

هلند بدون هیچ گونه آشنایی قبلی با متون بنیادین اسلامی یا ادبیات تحقیقی اسلامی سبکبال و آسوده خاطر نگارش کتاب خود درباره موضوع حساس و مهمی چون اسلام را آغاز می‌کند. او با کمال فروتنی خودش را با ادوارد گیبون مقایسه کرده است؛ کسی که هلند بدون اندک نگرانی از بابت تناقض‌ها و تضاد شخصیتی میان خود و گیبون، او را مورخی بی‌نهایت بزرگ‌تر از من خطاب می‌کند، اما گیبون در فصل پنجاهم کتاب در انحطاط و سقوط خود که درباره حضرت محمد (ص) است، صادقانه به جهلش نسبت به زبان‌های شرقی اعتراف کرده و در عین حال قدردانی خود را نسبت به مفسران آموخته و عالمی که علم خود را به زبان‌های لاتین، فرانسوی و انگلیسی برگردان کرده‌اند، اعلام می‌دارد، اما هلند به نظر می‌رسد خودش را بیش از اندازه به مفسران غربی محدود کرده است؛ کسی که خواندن و نوشتن انگلیسی را مادرزادی فرا گرفته و آثار خود را نیز از همان ابتدا به این زبان نوشته است. در واقع هلند برای اطلاع از حقایق ماجرا به اندازه کافی تلاش نکرده است. 

او کتاب خودش را به سبکی جنجال برانگیز نوشته است تا به این ترتیب به هدف خود که مغشوش کردن ذهن خوانندگان است دست پیدا کند.
 
از این حیث کتاب در سایه شمشیر تام هلند با کتاب انجیل عربی کمال صلیبی در سال ۱۹۸۵ میلادی قابل مقایسه است. از آن سال به بعد خوشبختانه دیگر هیچ کتابی همچون کتاب انجیل عربی مشاهده نشد که در چنین حرکتی غیر مسئولانه و غیر قابل اعتماد به موضوع اعراب بپردازد اما کتاب هلند باز هم حکایت کتاب انجیل عربی را تکرار کرد. 

اگرچه کتاب انجیل عربی صلیبی به شکل ناامید کننده‌ای در جایگزین کردن مکان‌های منتسب به شکل‌گیری انجیل با مکان‌های تقریباً همنام آنها در شبه جزیره عرب خود دچار گمراهی شده است اما در نهایت خواننده این کتاب با خواندن آن به این نتیجه می‌رسد که محقق و نویسنده این کتاب به کل راه خود را اشتباه رفته و به شدت گمراه شده است.
 
شاید هلند هم برای نوشتن این کتاب زمان زیادی را صرف مطالعه و تحقیق کرده باشد اما بدون شک او هم تحقیقاتش را در کمال بی‌دقتی انجام داده است. او در سایه شمشیر را با موضوعی بی‌ربط و در عین حال جذب کننده درباره پادشاهی یهودی در سرزمین یمن آغاز می‌کند که از سر ناکامی و شکست به خودکشی روی آورده است؛ پادشاه یهودی سوار بر اسب به اعماق دریای سرخ می‌تازد و همان جا غرق می‌شود.
 
این مقدمه با داستان خیالی که در بر دارد، نمونه‌ای از سبک نویسندگی هلند است. او با آگاهی از وجود کتیبه‌ای تاریخی مربوط به زمان مرگ این پادشاه که مضمون آن اتیوپیایی‌ها را قاتلان شاه معرفی می‌کند، این داستان خیالی را در مقدمه کتابش می‌نویسد. آثارخشم هلند از عبارت دوران جهالت که مربوط به عصر پیش از رسالت حضرت محمد ( ص ) می‌باشد در نوشته هایش ملموس است. 

او با نگاهی اجمالی و غیر دقیق به فرهنگ اعراب در روزگاران گذشته چنین در کتابش می‌نویسد: نمی‌توان تأثیرات سوء باور چنین فرضیاتی را برشمرد. تا به امروز حتی در غرب هم راه‌هایی برای تفسیر تاریخ پیشنهاد می‌شود که ازطریق آن تاریخ خاور میانه پیشتر تفسیر شده بود.
 
اگرچه هلند از عبارت تا به امروز استفاده می‌کند اما در واقع امروز رواج چنین رویه‌ای در تفسیر تاریخ هرگز شایع نیست بلکه این رویه مربوط به دورانی است که گیبون در آن زندگی می‌کرد و از این حیث ادعای هلند اشتباه محض است، از سوی دیگر پژوهش و انتشار تاریخ، باستان شناسی، هنر و زبان مربوط به دوران پیش از اسلام نه تنها در بسیاری از کشورهای عربی همچون عربستان سعودی، اردن، لبنان، مصر و سوریه انجام می‌شود بلکه به احتمال زیاد نمونه هایی از این گونه فعالیت‌ها در دانشگاه‌های غربی همچون آکسفورد نیز وجود دارد.
 
هلند در کتابش بخش عمده‌ای از مهم‌ترین کشفیات اخیر از جمله کتیبه‌های مربوط به اواخر عهد باستان در جنوب عربستان را که کریستین جولین رابین و همکارانش در پاریس مدت‌ها در حال چاپ و نشراطلاعات آن هستند، پشت گوش می‌اندازد و اطلاعات آنها را از دست می‌دهد. هم اکنون دست‌کم بسیاری از ما درباره یهودیت یمنی‌ها و جنگشان با مسیحیان اهل اتیوپی و نیز تسخیر سرزمین‌های غربی عربستان توسط ایرانیان باستان اطلاع داریم اما هلند در بحث مربوط به اولین نسخه‌های خطی قرآن، دست نوشته‌های مشترک حاصل قلم پنج شخصیت مختلف را که فرانسوا دوروک قدمت آنها را به سه ماهه سوم قرن هفتم میلادی نسبت می‌دهد، فراموش می‌کند؛ آثاری که به نظر می‌رسد قدمتشان بیش از قدمت کتیبه‌های قرآنی معروف در گنبد سنگ بیت المقدس باشد. 

تحقیقات هلند ماهیت پرخطا و پراکنده گونه‌ای دارد و این ایراد در اشارات او به نسخه‌های خطی قرآن که در سال ۱۹۷۳ میلادی در شهر صنعای یمن کشف شده، بارز و مشخص است. او چشم بسته دلیل اصلی تأخیر به وجود آمده در انتشار این نسخه‌ها و پژوهش‌های پیرامون آنها را سانسور عنوان می‌کند، در صورتی که این تأخیر ناشی از تعداد زیاد نسخ خطی و نیز ناخوانا بودن برخی از آنهاست.
 
هلند همچنین اطلاع ندارد که این دست نوشته‌های ناخوانا به همراه دو دست نوشته دیگر در حال حاضر در اختیار ناشر قرار دارند. او همچنین از کشف نسخه‌های خطی قرآنی دیگری که پنج سال پیش و در جریان پروژه بازسازی مسجد بزرگ صنعا کشف شده بود بی‌اطلاع است. در سال ۲۰۱۰ میلادی مقامات یمنی مجوز انجام پژوهش روی این نسخ خطی را صادر کردند. اما اعمال غیر مسئولانه هلند هنگامی به اوج می‌رسد که او سر بحث در خصوص ریشه‌های مکی اسلام با خواننده‌اش را در کتاب در سایه شمشیر باز می‌کند.
 
او پس از حمایت از بحث پاتریشیا کرون علیه مرکز تجاری بودن مکه در آن دوران این سؤال را مطرح می‌کند که آیا ممکن است مکه به طور کلی فضایی ساختگی در داستان حضرت محمد (ص) باشد. هلند این احتمال را مطرح می‌کند که مشرکان قرآن قبایل همپیمان بوده‌اند.
 
توجیه ساده او این است که کلمه مشرک از ریشه کلمه عربی شراکت گرفته شده است. او در جنوب اردن به دنبال این قبایل می‌گردد و بر اساس استنباط‌های بی‌اساس خود حضرت محمد را هم در این سرزمین ساکن می‌کند، اما این ادعا را می‌کند که قوم حضرت محمد ( ص ) یا همان قریشی‌ها نام خود را از کلمه سریانی قریشه گرفته‌اند که به اعتقاد هلند بعدها این واژه عربی شده است.
 
اساس نوشته‌های بی‌پشتوانه و بی‌اساس هلند ناشی از این ادعا و اشتباه کوچک است که یک کلمه سریانی همچون قریشه می‌تواند به هم عهدی اشاره داشته باشد، در صورتی که این واژه به معنای خشک شدن، لخته شدن و سفت شدن است. 

در سایه شمشیر نمونه‌ای از تلاش یک نویسنده یا ناشر در جهت ایجاد چهره‌ای کاملاً متفاوت از تاریخ صدر اسلام است. جای خوشحالی است که این کتاب حداقل از نظر ظاهری کیفیت خوبی دارد؛ تنها نکته مثبتی که در کتاب سرتاسر بی‌پایه و اساس نویسنده‌ای چون هلند به چشم می‌خورد!


جوان آنلاین – آخرین عناوین فرهنگی

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.