به گزارش خبرنگار ما، شامگاه ۲۲ خردادماه سال ۸۸ کارکنان بیمارستان بازرگانان به پلیس خبر دادند که پسر ۲۱ سالهای به نام مهران به دلیل اصابت ضربه چاقو فوت شده است. بررسیهای مأموران نشان داد مقتول ساعتی قبل از مرگ در یکی از پارکهای خیابان پاسدار گمنام با یکی از دوستانش به نام علی دعوا کرده و از سوی او با ضربه چاقو هدف قرار گرفته است. در حالی که بررسیها در جریان بود، یک روز بعد از حادثه متهم به اداره پلیس رفت و خودش را تسلیم کرد. متهم گفت: من قتل عمد را قبول ندارم. علی توضیح داد: من و مهران از دوستان قدیمی بودیم و خیلی وقتها با هم به فضای سبز میرفتیم و قلیان میکشیدیم. من در بازار گل کار میکردم. چند روزی بود که مهران قلیان مرا گرفته بود. البته چیز باارزشی نبود. چند بار به او زنگ زدم و گفتم که قلیان را بیاورد. اما او امروز و فردا میکرد تا اینکه شب حادثه دوباره به گوشی او زنگ زدم و گفتم قلیانم را پس بدهد. او گفت که قلیان را پس نمیدهد. با هم مشاجره کردیم و بعد گوشی را قطع کرد. یک ساعت بعد تماس گرفت و گفت به پارک بیایم تا قلیان را به من پس بدهد. سوار موتور شدم و به پارک رفتم. چند نفر از دوستانم هم آنجا بودند. دوباره با هم بحث کردیم. مهران با خودش یک قمه آورده بود. او به من حمله کرد و چند ضربه به دست و کتف من زد. راه فراری نداشتم و گیج شده بودم. چاقوی کوچکی که با آن تیغ گلها را قطع میکردم، در جیبم بود. آن را درآوردم و جلوی مهران گرفتم تا به من نزدیک نشود. اما او دوباره حمله کرد. به طرف دستش ضربهای پرتاب کردم که زخمی شد. بعد هم فرصتی پیدا کردم تا از آنجا فرار کنم. دوستانم مرا به درمانگاه بردند تا زخمهایم را درمان کنند. از دوستانم خواستم تا به سراغ مهران بروند و او را هم به درمانگاه ببرند تا زخمهایش را مداوا کند. فردای آن روز به کلانتری رفتم تا از مهران شکایت کنم. همانجا بود که فهمیدم مهران به خاطر ضربه چاقویی که خورده، فوت شده است. من هم خودم را تسلیم کردم. بعد از اقرارهای متهم، وی صحنه جرم را بازسازی کرد و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم در جلسه دادگاه هم اظهارات اولیه خود را تکرار کرد و چند نفر از شاهدان هم حرفهای او را تأیید کردند. هیئت قضات بعد از شور قتل را شبه عمد تشخیص دادند و متهم را به حبس محکوم کردند. با اعتراض خانواده مقتول به رأی دادگاه، پرونده برای رسیدگی به دیوان عالی کشور فرستاده شد و بعد از بررسی اعتراض آنها پذیرفته شد و رأی دادگاه نقض و پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه هم عرض فرستاده شد. متهم در دومین جلسه دادگاه که در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد هم اظهارات اولیه خودش را تکرار کرد اما هیئت رسیدگیکننده اینبار قتل را عمد تشخیص داده و متهم را به قصاص محکوم کردند. با اعتراض متهم به رأی دادگاه پرونده برای رسیدگی به دیوان عالی کشور فرستاده شد. در حالی که بررسیها در جریان بود، متهم موفق به جلب رضایت از خانواده مقتول شد. بنابراین پرونده از جنبه عمومی جرم، بار دیگر روی میز هیئت قضات دادگاه قرار گرفت. روز گذشته سیدرضایی، نماینده دادستان تهران به قضات دادگاه گفت: مطابق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، درخواست میکنم تا متهم از جنبه عمومی جرم مجازات شود. سپس متهم در جایگاه ایستاد و گفت: از حادثهای که اتفاق افتاده است، متأثر هستم. چند سال است که در زندان به این حادثه فکر میکنم و آرزو میکنم که ای کاش دچار این مشکل بزرگ نشده بودم. در آن صورت دوستم حالا زنده بود و به زندگی خودش ادامه میداد و من نیز مجبور نبودم بهترین دوران زندگیام را در زندان سپری کنم. در این مدت در زندان برایش دعا کردهام و امیدوارم که شما هم در مجازات من تخفیف بدهید تا بتوانم به جامعه بازگردم و فرد مفیدی باشم. قاضی عزیز محمدی بعد از شنیدن دفاعیات متهم با اعضای دادگاه وارد شور شد و متهم را به دو سال حبس محکوم کرد. بنابراین با احتساب ایام بازداشت، متهم تا چند روز دیگر از زندان آزاد میشود. |
جوان آنلاین – آخرین عناوین حوادث