پول و دیگر هیچ

جام جم آنلاین: یادش به خیر، زمانی راحت‌تر و ساده‌تر دلمان خوش‌بود. آرامش‌مان بهانه‌های زیادی داشت. با دیدن روی یک دوست خوشحال می‌شدیم. برای دیدن یک آشنای قدیمی لحظه‌شماری می‌کردیم. با یک وعده غذای گرم کنار یک جمع دوست‌داشتنی خوش بودیم.

همین که دستمان به دهانمان می‌رسید، خدایمان را شکر می‌کردیم و نگران نبودیم که فردا چه می‌شود. معتقد بودیم هر آن که دندان دهد نان دهد.

زمانی پیش از این روزها که بهانه‌های آرامش‌مان و اسباب دلخوشی‌مان کم شده است، ساده‌تر به نظر می‌رسیدیم و حالا بعضی وقت‌ها می‌خندیم به خودمان که چطور زمانی حتی از زیر کرسی نشستن هم لذت می‌بردیم.

باورمان نمی‌شود که ژیان هم ماشین بود و می‌شد با آن دور ایران را گشت. باورمان نمی‌شود که چطور با یک توپ پلاستیکی و یک کفش ارزان، تمام یک تابستان را سر می‌کردیم.

یادش به خیر زمانی راحت‌تر با زندگی برخورد می‌کردیم و دلمان راحت‌تر خوش می‌شد. آن زمان‌ها پول چرک کف دست بود؛ می‌آمد و می‌رفت و ما تمام دلخوشی‌هایمان را با پول نمی‌سنجیدیم.

حالا اما حکایت چیز دیگری است. حالا ماییم و پول؛ ماییم و پولی که رخ به رخ ما شده و دیگر چشم‌مان هیچ چیز دیگری نمی‌بیند. حالا روزگار حکمرانی پول است. فکر‌می‌کنیم که با پول راحتیم و البته چارچوب‌های زندگی هم همین را به ما تلقین می‌کند.

حالا انگار فقط دلمان به پول خوش است. حالا دیگر فکرمان این نیست که هر که بامش بیش برفش بیشتر. حالا انگار دروازه تمام دلخوشی‌های ساده نیز به رویمان بسته شده است.

حالا دیگر با دلخوشی‌های ساده حال نمی‌کنیم. حالا دیگر دستی‌دستی در تمام دلخوشی‌های ساده نیز به روی ما بسته شده است و قفل هر دنیای ساده و هر دریچه آرامشی نیز با پول باز می‌شود.

دیگر پول برای ما چرک کف دست نیست. بالای سرمان جا دارد. حالا انگار فقط پول است که ما را خوشبخت می‌کند. همین است که وقتی پول نداریم، فکر می‌کنیم که دیگر هیچ نداریم و ناآرامیم. ما آدم‌های پولکی یا پولداریم یا شب و روزمان در پی پول است؛ پول و دیگر هیچ.

صولت فروتن – جام‌جم


jamejamonline.ir – 22 – RSS Version

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.