چرا جشنواره‌ی عمار نمی‌تواند از پیشوند “مردمی” استفاده کند، همان طور که به طور مثال جشن “خانه‌” سینما نمی‌تواند؟/یادداشت‌های روزانه‌ی امیر قادری برای “کافه سینما”-۱۴

۱۲م دیماه ،

سه شنبه, ۱۲ دی ساعت ۰۳:۵۳ کافه سینما

کافه سینما-امیر قادری:‌ عنوان‌اش را گذاشته‌اند جشنواره‌ی مردمی عمار. به نظرم اتفاقی نبود که آن جمله‌ی فرج‌الله سلحشور، از دل نشست‌ای در جشنواره‌ی عمار خارج آمد؛ این که اگر سینما و تلویزیون ایران همین طور پیش برود، مردم ایران به خانم‌های باحجاب سنگ می‌زنند. چرا؟ چون عمار هم جشنواره‌ای بود با عقیده و سبک و سیاق و سلیقه‌ی خودش. تا این جا هیچ بد نیست. هر گروه و طبقه و حزب و جناحی می‌تواند مرام خودش را داشته باشد و فیلم خودش را بسازد و جشنواره‌ی خودش را برگزار کند. حتی اگر در مسیر دو قطبی همیشگی جامعه‌ی ایرانی حرکت کند. و حتی اگر به شکاف میان گروه‌های مختلف این جامعه دامن بزند. جشنواره‌ی عمار هم می‌تواند از دل یک گروه و عقیده دربیاید و دوست و دشمن خودش را داشته باشد. مثل هر جریان ایدئولوژیک دیگری. مثل ماجرای خانه‌‌ی سینما به طور مثال، که آن هم به طور مثال قرار بود به حمایت از قطب مقابل بپردازد و در این مسیر جشن‌ای برگزار کند که قطب مخالف عمار، تجلیل شوند و جایزه بگیرند و بزرگ داشته شوند. همان دو قطبی که از نگاه فردی مثل سلحشور و جریان مقابل سلحشور، یکی در آن سنگ پرت می‌کند و یکی سنگ می‌خورد. (مثال‌هایم را محدود کرده‌ام به جریان‌های سینمایی).

مشکل اصلی این نیست. نکته‌، آن پیشوند “مردمی” قبل از کلمه‌ی عمار است: جشنواره‌ی مردمی عمار. همان اتفاقی که باز به عنوان مثال؛ وقتی این اواخر از کلمه “خانه” برای سینما در عبارت خانه سینما، استفاده می‌کردیم، به تناقض برمی‌خوردیم. به نظرم به خصوص در شرایط فعلی، کلمه‌هایی مثل “خانه” و مثل “مردمی”، بار معنایی دارند که بهتر است در این جدال‌های ایدئولوژیک (دارم بهترین اسم را روی‌شان می‌گذارم، آن هم در شرایطی که هیچ کدام‌شان امکان ادامه‌ی حیات در حوزه‌ی داد و ستد مردمی و بدون استفاده از پول نفت ندارند) به کار نروند و از معنا تهی نشوند. و گرنه نتیجه‌اش می‌شود عمیق‌تر شدن شکاف‌ها، شکننده‌ شدن‌ ارزش‌های ملی، و فاصله انداختن میان مردمی که از همیشه، مهم‌تر و ارزشمند‌تر و لازم‌تر است کنار هم باشند. اما مدام به دلایل مختلف میان‌شان فاصله می‌افتد و مجبورند تا در برابر هم صف‌آرایی کنند. همین می‌شود که به طور مثال از جشنوا‌ره‌ی عمار، حرف‌ سلحشور درمی‌آید، و سخنرانی مسعود ده‌نمکی که انگار دارد به یک حزب، فرمان تسخیر قلعه‌ی دشمن می‌دهد و ماجرای بایکوت شدن یا نشدن خبرها جشنواره، که برگزار کننده‌های عمار مدام به آن اشاره می‌کنند.

فرمان تسخیر قلعه دشمن هیچ بد نیست، وقتی زیر پرچم یک حزب سیاسی عنوان شود و نه تحت عنوان مردمی. این که اسم یک بخش مورد علاقه‌مان از کشور را مردم بگذاریم، چه از نوعی که اسم‌شان را بگذاریم ارزشی، و چه از نوعی که اسم‌شان را بگذاریم روشنفکر، نفع‌ این دو پاره شدن، به نظرم به شکل دهندگان چنین تقسیم‌بندی می‌رسد؛ تا به مردمی که می‌خواهند در کنار هم زندگی کنند، مبارزه کنند، رقابت کنند، مهر بروزند، تجارت کنند و پیشرفت کنند. عمار البته نسبت به جشنواره‌های ریز و درشت دیگر که با پول نفت برگزار می‌شوند، صاحب ارزش‌هایی است. ارزش‌هایی که از وجود همان ایدئولوژی‌ سرچشمه می‌گیرند. برگزار کنندگان این جشنواره نمی‌خواهند بی‌خاصیت باشند، نمی‌خواهند دیده نشوند (بقیه از دیده نشدن استقبال می‌کنند، چون بودجه‌ای گرفته شده و ذره‌بین و داوری هم در کار نبوده). عماری‌ها دوست دارند حرف‌شان را بزنند، که تاثیر گذار باشند، که موج ایجاد کنند. که دوست و دشمن‌شان را شکل بدهند. بسیار هم خوب. اما وقتی از کلمه‌ی “مردمی” استفاده می‌کنند؛ که یعنی مردم همانی می باشند که آن‌ها می‌گویند، آن وقت است که کلاه‌مان توی هم می‌رود. همان طور که وقتی گروه مقابل‌شان در جریان خانه‌ سینما می‌خواهد از این حربه استفاده کند، به مشکل برمی‌خورد. منتظر روزی‌ام مثل فتح خرمشهر، و مثل هشتم آذر هفتاد و شش و بعد از بازی ایران – استرالیا. باشد که ملت نشان‌شان دهند که “مردم” یعنی چه، و “خانه” یعنی چه.

امیر قادری / کافه سینما

(عکس: مردم تهران، بعد از بازی پیروزی ایران بر استرالیا، هشتم آذر ۱۳۷۶)

کافه سینما-آخرین خبرها و یادداشت های سینمای ایران و جهان
باز بازنشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.