چشم iبه راه یک دیدار

به گزارش تفسیری ممتازنیوز iبه نقل از باشگاه خبرنگاران جوان در تاریخ سهشنبه ۹ آبان ۹۱،

خانم زمرد امینی، مادر غلامرضا شکری می باشد که طی دو سه سال اخیر بارها برای ملاقات و دیدن فرزندش iبه عراق و پادگان مخوف اشرف مسافرتکرده تا شاید بتواند فرزندش را ببیند.

به گزارش تفسیری مجله شبانه ممتاز نیوز، وبلاگ مرداب رجوی در آخرین یادداشت خود از داخل پادگان اشرف نوشته است:

خانم امینی در هر بار مسافرت خود iبه عراق سختی هایی را متحمل شدند سرما وگرمای عراق را ، گرد و خاک و طوفان های شدید بیابان های عراق را هم تحمل کردند؛ iبه این امید که شاید صدایش iبه گوش فرزندش برسد و او را از این خواب غفلت بیدار کند و iبه یاد آورد که مادری دارد چشم انتظار که برای دیدن روی فرزندش از جان و مال و زندگی خودش هم قبل است. در این سالیان در فراق دوری فرزندش چه شب ها که تا صبح چشمان اشک آلودش را iبه در دوخته شاید فرزند عزیزش از راه برسد و او را درآغوش بگیرد.

اما ماموران گشتاپوی رجوی هر بار با قلوه سنگ و تیرکمان از این مادر رنج کشیده استقبال کردند و سر و دست او را زخمی می کردند. در آخرین مسافرت خانم زمرد امینی که دو ماه پیش برای دیدار فرزندش iبه عراق رفته بود نزدیک iبه دوماه iبه همراه تعدادی دیگر از این خانواده ها در پشت درب های قلعه ی مخوف اشرف iبه انتظار نشست تا شاید این بار فرزندش را ملاقات کند.

اما این بار هم تلاش های این مادر iبه نتیجه ای نرسید و فرماندهان و مسئولین سازمان iبه وی اجازه ی ملاقات ندادند. در عوض با پرتاب سنگ و اشیاء دیگر iبه سمت این خانواده ها مانع دیدار آن ها با فرزندانشان شدند.
به یاد دارم وقتی در عراق در همین پادگان اشرف و در یکی از جلسات عمومی شخص رجوی در صحبت هایش از نیروها و هواداران سازمان و ارتش آزادیبخش سخن می گفت و بارها تکرار می کرد که خانواده ها و اقوام آنها (‌منظور نیروهای حاضر در آن جلسه) در آن طرف مرزها و در ایران همه پشتیبان و نیروهای رزمنده ی ما در روز سرنگونی می باشند.

اکنون این هواداران و نیروهای سمپات رجوی نزدیک iبه سه سال است که درپشت درب اشرف iبه انتظارنشسته اند تا فرزندان و برادران و خواهران اسیرشان در چنگال رجوی را ملاقات کنند. اما سران سازمان مانع این دیدار می شوند وبه آن ها می گویند پاسدار و بسیجی…..

چطور می گردد که iبه یک پدر یا مادر پیر شصت یا هفتاد ساله گفت مامور دولت ایران. این مادران و پدران پیر تنها خواسته شان دیدار با عزیزان و جگرگوشه های شان است که در فرقه ی رجوی iبه اسارت گرفته شده اند.

باید از سران این سازمان پرسید که مگر دم از خلق قهرمان نمی زدید؟!! اینها همان خلق قهرمان می باشند که فرزندان شان را iبه اجبار و iبه زور در اشرف و لیبرتی iبه اسارت گرفته اید. پس چرا نمی گذارید که آن ها با بستگان شان دیدار کنند.

در همه جای دنیا حتی زندانی متهم iبه قتل هم اجازه ی ملاقات دارد .اما نیروهای سازمان که عمر و جوانی شان را برای اهداف پلید رجوی تلف کردند اجازه ندارند حتی برای چند دقیقه هم که شده پدر و مادر و اقوام خود را ملاقات کنند.

سران سازمان و شخص رجوی خوب می دانند که دیدار با خانواده یعنی زنده شدن عواطف و احساسات داخلی اشخاص که بارها نیز در نشست هایش گفته بود خانواده یعنی کانون فساد و خانواده خوره ی مناسبات وتشکیلات سازمان است و اگر پای خانواده iبه داخل تشکیلات باز شود مثل موریانه این تشکیلات و مناسبات را از هم می پاشد.

هرچند که خانم زمرد امینی و سایر مادران و پدران طی این سه سال تلاش های شان ظاهرا iبه نتیجه ای نرسید اما حضور آنها و همه کسانی که طی این مدت تلاش کردند تا با عزیزان شان دیدار کنند سبب فرار بسیار از نفرات شد و نور امید در دل کسانی که انتظار فرار از سازمان را می کشند روشن شد که بارها شاهد فرارهای تک نفره و چند نفره از قله مخوف رجوی بودیم .


باشگاه خبرنگاران

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.